۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
رياض العلماء و حياض الفضلاء: تفاوت میان نسخه‌ها
جز
جایگزینی متن - 'ميرداماد' به 'ميرداماد'
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء (افندی) را به رياض العلماء و حياض الفضلاء منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ميرداماد' به 'ميرداماد') |
||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
به‌منظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروه‌هاى دانشمندان اشاره شود. نويسنده بر طبق زمانه‌اش كه به علوم دينى وزن خاص داده مى‌شد، باآنكه خود مردى ذوفنون و جامع‌الاطراف بود، با «اهل معقول» ميانه خوشى نداشت... درباره حكيمان شايعات و بدبينى‌هايى وجود داشت كه نويسنده نقل كرده است؛ مثلا درباره سيد ميرزا ابراهيم بن ميرزا حسين همدانى مشهور به قاضى‌زاده صاحب «شرح الهيات شفا» مى‌نويسد: «آشنا به مسائل شرعى و اقوال فقها نبود و از خون احتراز نمى‌كرد، بلكه مسجد را بدان مى‌آلود و نمى‌دانست كه نجس است» (ر.ك: همان، ص41). | به‌منظور توضيح مطلب فوق، شايسته است به برخى از آراى او درباره گروه‌هاى دانشمندان اشاره شود. نويسنده بر طبق زمانه‌اش كه به علوم دينى وزن خاص داده مى‌شد، باآنكه خود مردى ذوفنون و جامع‌الاطراف بود، با «اهل معقول» ميانه خوشى نداشت... درباره حكيمان شايعات و بدبينى‌هايى وجود داشت كه نويسنده نقل كرده است؛ مثلا درباره سيد ميرزا ابراهيم بن ميرزا حسين همدانى مشهور به قاضى‌زاده صاحب «شرح الهيات شفا» مى‌نويسد: «آشنا به مسائل شرعى و اقوال فقها نبود و از خون احتراز نمى‌كرد، بلكه مسجد را بدان مى‌آلود و نمى‌دانست كه نجس است» (ر.ك: همان، ص41). | ||
نظر نويسنده نسبت به ملا صدرا هم مساعد نبود، اما ميرداماد را به واسطه جهت فقاهتى كه داشته، با تجليل نام برده است. وى در مورد صوفيه هم حساس بوده و عالمى را كه اندكى عارف‌مشرب تشخيص مى‌داد، با عبارتى نظير: «له ميلا إلى طريقة الصوفية» نشان‌دار كرده است و... (ر.ك: همان، ص41-42). | نظر نويسنده نسبت به ملا صدرا هم مساعد نبود، اما [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] را به واسطه جهت فقاهتى كه داشته، با تجليل نام برده است. وى در مورد صوفيه هم حساس بوده و عالمى را كه اندكى عارف‌مشرب تشخيص مى‌داد، با عبارتى نظير: «له ميلا إلى طريقة الصوفية» نشان‌دار كرده است و... (ر.ك: همان، ص41-42). | ||
از جمله نكات ديگرى كه از اين كتاب برمى‌آيد، فراوانى اهل شعر و ادب ميان فقيهان و عالمان دينى است. نكته ديگر، فراوانى علماى مهاجر به هند است (ر.ك: همان، ص42). | از جمله نكات ديگرى كه از اين كتاب برمى‌آيد، فراوانى اهل شعر و ادب ميان فقيهان و عالمان دينى است. نكته ديگر، فراوانى علماى مهاجر به هند است (ر.ك: همان، ص42). | ||
فوايد و نكات تاريخى اين كتاب، به‌قدرى اهميت دارد كه خود گفتارى مستقل را مى‌طلبد. شوخى‌هاى علمايى نيز در اينجا و آنجاى كتاب به چشم مى‌خورد مانند: «آقا حسين بن آقا جمال خوانسارى را از كثرت مشايخ، «تلميذ البشر» مى‌گفتند در مقابل ميرداماد كه «استاد البشر» لقب داشت» و «ميزرا عيسى بن محمد صالح‌بيگ آن‌قدر مشتغل به علم و خواندن و نوشتن بود و نزديكان و خويشان، بلكه خدمت‌گزاران و اهل محله خود را موفق به آموختن كرده بود كه ظريفان مى‌گفتند قاطر ميزرا عيسى هم از فضلاست» (ر.ك: همان، ص43). | فوايد و نكات تاريخى اين كتاب، به‌قدرى اهميت دارد كه خود گفتارى مستقل را مى‌طلبد. شوخى‌هاى علمايى نيز در اينجا و آنجاى كتاب به چشم مى‌خورد مانند: «آقا حسين بن آقا جمال خوانسارى را از كثرت مشايخ، «تلميذ البشر» مى‌گفتند در مقابل [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] كه «استاد البشر» لقب داشت» و «ميزرا عيسى بن محمد صالح‌بيگ آن‌قدر مشتغل به علم و خواندن و نوشتن بود و نزديكان و خويشان، بلكه خدمت‌گزاران و اهل محله خود را موفق به آموختن كرده بود كه ظريفان مى‌گفتند قاطر ميزرا عيسى هم از فضلاست» (ر.ك: همان، ص43). | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
[[رده:کتاب‌شناسی]] | [[رده:کتاب‌شناسی]] | ||