پرش به محتوا

نرد عشق: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر = چهارپاره‌های عاشقانه
| عنوان‌های دیگر = چهارپاره‌های عاشقانه
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
| زبان =فارسي
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏ 4ن8ح/8361 PIR
| کد کنگره =‏ 4ن8ح/8361 PIR
| موضوع = شعر فارسی. رباعیات فارسی.
| موضوع = شعر فارسی. رباعیات فارسی.
خط ۱۶: خط ۱۶:
| شابک =8-63-2905-964-978
| شابک =8-63-2905-964-978
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =0000
| کتابخوان همراه نور =
| کتابخوان همراه نور =
| کد پدیدآور =  
| کد پدیدآور =  
خط ۳۷: خط ۳۷:
کتاب نرد عشق اثری است شعری در 162 صفحه که حاوی 300 رباعی در باره‌ی عشق و عاشق و معشوق است و به بیان کم و کیف آن در قالب رباعی می‌پردازد. امّا این اثر مقدّمه‌ای دارد که در آن عشق به خوبی و به کمال توصیف شده است و خواننده با خواندن این مقدّمه به خوبی می‌یابد که مراد از عشق چه چیزی است. طبیعتاً این استاد عرفان پژوه آنچه که در این مجموعه بیان کرده با نگرشی عرفانی توأم است و برای کسانی که در راه عرفان و طریقت گام می‌زنند و یا با ادب و ادبیات صوفیانه میانه‌ای خوش دارند این اثر نیز ادامه‌ای مطلوب از آن در قرن 14 محسوب می‌شود.
کتاب نرد عشق اثری است شعری در 162 صفحه که حاوی 300 رباعی در باره‌ی عشق و عاشق و معشوق است و به بیان کم و کیف آن در قالب رباعی می‌پردازد. امّا این اثر مقدّمه‌ای دارد که در آن عشق به خوبی و به کمال توصیف شده است و خواننده با خواندن این مقدّمه به خوبی می‌یابد که مراد از عشق چه چیزی است. طبیعتاً این استاد عرفان پژوه آنچه که در این مجموعه بیان کرده با نگرشی عرفانی توأم است و برای کسانی که در راه عرفان و طریقت گام می‌زنند و یا با ادب و ادبیات صوفیانه میانه‌ای خوش دارند این اثر نیز ادامه‌ای مطلوب از آن در قرن 14 محسوب می‌شود.


کتاب دارای مقدّمه‌ای هشت صفحه‌ای است که در این هشت صفحه با دیدگاه نویسنده آشنا می‌شویم که عشق را چگونه می‌بیند و نظر خاص وی در خصوص عشق چیست و عاشق را چگونه تعریف می‌نماید. خواننده در این اثر سرگردان نیست که تضادی در هویّت و ماهیت عشق دیده شود، زیرا در راستای عارفان دیرینه با همان بینش به عشق پرداخته شده است و در واقع مراد نویسنده چنانکه از مقدّمه و متن بر می‌آید عشق حقیقی و حقیقت عشق را منظور داشته است و این نیز چیزی است که هر مشتاق ادب و عرفان آن را جستجو می‌کند. در این کتاب که در بردارنده‌ی 300 رباعی است به تریب شماره می‌توان آن را دنبال کرد که از عدد 1 آغاز و به ترتیب و مسلسل وار تا شماره 300 ادامه می‌یابد. نخستین رباعی آن چنین است:  
کتاب دارای مقدّمه‌ای هشت صفحه‌ای است که در این هشت صفحه با دیدگاه نویسنده آشنا می‌شویم که عشق را چگونه می‌بیند و نظر خاص وی در خصوص عشق چیست و عاشق را چگونه تعریف می‌نماید. خواننده در این اثر سرگردان نیست که تضادی در هویّت و ماهیت عشق دیده شود، زیرا در راستای عارفان دیرینه با همان بینش به عشق پرداخته شده است و در واقع مراد نویسنده چنانکه از مقدّمه و متن بر می‌آید عشق حقیقی و حقیقت عشق را منظور داشته است و این نیز چیزی است که هر مشتاق ادب و عرفان آن را جستجو می‌کند. در این کتاب که در بردارنده‌ی 300 رباعی است به تریب شماره می‌توان آن را دنبال کرد که از عدد 1 آغاز و به ترتیب و مسلسل‌وار تا شماره 300 ادامه می‌یابد. نخستین رباعی آن چنین است:  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۲: خط ۵۲:
== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب نرد عشق اثری است عرفانی در قالب شعر و رباعی که در این اشعار ماهیت و مفهوم عشق را رقم می‌زند و در راستای عارفان شوریده از حقیقت عشق سخن می‌گوید و حالات عاشقان را باز می‌نماید. در مقدّمه می‌گوید: دفترهای خردمندان و حکیمان و عارفان با گوهر بی بدیل عشق و معرفت مزیّن شده است. این تزیین نیز اقتباسی ارزنده از عالم هستی است که شیرازه‌ی آن با عشق و معرفت و حکمت ساخته و پرداخته شده است. کجای عالم را بی حکمت و کدام نقطـه را بی عشـق می‌توان دید. به هر جا که بنگری نشان حکمت و عشق را می‌توانی نظاره گر باشی، تجلّیِ صفات جلال و جمال را در هر چیزی، از ذرّه تا کهکشـان می‌توان دید. به زعم هاتف اصفهانی: {{شعر}}
کتاب نرد عشق اثری است عرفانی در قالب شعر و رباعی که در این اشعار ماهیت و مفهوم عشق را رقم می‌زند و در راستای عارفان شوریده از حقیقت عشق سخن می‌گوید و حالات عاشقان را باز می‌نماید. در مقدّمه می‌گوید: دفترهای خردمندان و حکیمان و عارفان با گوهر بی بدیل عشق و معرفت مزیّن شده است. این تزیین نیز اقتباسی ارزنده از عالم هستی است که شیرازه‌ی آن با عشق و معرفت و حکمت ساخته و پرداخته شده است. کجای عالم را بی حکمت و کدام نقطه را بی عشق می‌توان دید. به هر جا که بنگری نشان حکمت و عشق را می‌توانی نظاره گر باشی، تجلّیِ صفات جلال و جمال را در هر چیزی، از ذرّه تا کهکشان می‌توان دید. به زعم [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف اصفهانی]]:  
{{ب| چشم دل باز کن که جان بینی ''|2='' آنچه نا دیدنی است آن بینی ''<ref>مقدّمه، ص 6</ref>}}{{پایان شعر}}
 
{{شعر}}
{{ب| چشم دل باز کن که جان بینی ''|2='' آنچه نا دیدنی است آن بینی ''<ref>مقدّمه، ص 6</ref>}}
{{پایان شعر}}


نویسنده در مقدّمه متذکّر می‌شود که عشق بر آمده از معرفت است و در این باره هر که معرفتش بیش باشد عشقش بشتر است و با این حساب هر که عاشقتر باشد باید عارفتر هم باشد. الگوی نویسنده اسوه‌ی جهان بشریت است، همان که خداوند وی را برای انسانها برگزیده و الگو قرار داده است، لذا از آنجا که او عارفترین فرد در جهان هستی است هم او عاشقترین فرد جهان نیز هست و دیگران باید عشق و معرفت را به او ناظر باشند و از آن طریق خود را به کمال برسانند<ref>مقدّمه، ص 7</ref>.
نویسنده در مقدّمه متذکّر می‌شود که عشق بر آمده از معرفت است و در این باره هر که معرفتش بیش باشد عشقش بشتر است و با این حساب هر که عاشقتر باشد باید عارفتر هم باشد. الگوی نویسنده اسوه‌ی جهان بشریت است، همان که خداوند وی را برای انسانها برگزیده و الگو قرار داده است، لذا از آنجا که او عارفترین فرد در جهان هستی است هم او عاشقترین فرد جهان نیز هست و دیگران باید عشق و معرفت را به او ناظر باشند و از آن طریق خود را به کمال برسانند<ref>مقدّمه، ص 7</ref>.


نویسنده در جای دیگر از همین مقدّمه مفهوم عشقی را که دنبال می‌کند و عاشقی را که توصیف می‌نماید این گونه معرّفی می‌کند: محمّد(ص) و ابراهیم(ع) هر دو الگوهای عاشقی هستند و درواقع تأسّی به هر پیغمبری که برگزیده‌ی خداست جایز و رواست. چه اگر ایشان ادب و آداب سلطانـی را بـه تمـام نمی‌شناختند و به جا نمی‌آوردند محال بود که از سوی او روانه و مأمور برای «انسان» شوند. این است که ایشان ارمغانی چون «عشق» را برای انسان آوردند، و در این راستا خود بهترین انسان بودند، و هر چه که در باره‌ی عشق باید گفته می‌شد را خود در خود به نمایش گذاشتند، بی اینکه قصد نمایش داشته باشند، چه ایشان «عشق» را زندگی کردند و از این بابت نسبت به دیگران تخصیصی تام و ویژه دارند. معرفتی که در ایشان بود، توأم با ادب و آدابی خاص که می‌دانستند و تعلیم می‌یافتند ایشان را هر لحظه بیشتر و بیشتر دلباخته و عاشق خداوند می‌کرد. همین نیز برای ایشان اعتباری معنوی و الهی می‌آورد و به ایشان اجازه داده می‌-شد که به سوی «انسان» بروند و انسان را با این گوهر فراموش شده آشنا سازند<ref>مقدّمه، صص 10</ref>.
نویسنده در جای دیگر از همین مقدّمه مفهوم عشقی را که دنبال می‌کند و عاشقی را که توصیف می‌نماید این گونه معرّفی می‌کند: محمّد(ص) و ابراهیم(ع) هر دو الگوهای عاشقی هستند و درواقع تأسّی به هر پیغمبری که برگزیده‌ی خداست جایز و رواست. چه اگر ایشان ادب و آداب سلطانی را به تمام نمی‌شناختند و به جا نمی‌آوردند محال بود که از سوی او روانه و مأمور برای «انسان» شوند. این است که ایشان ارمغانی چون «عشق» را برای انسان آوردند، و در این راستا خود بهترین انسان بودند، و هر چه که در باره‌ی عشق باید گفته می‌شد را خود در خود به نمایش گذاشتند، بی اینکه قصد نمایش داشته باشند، چه ایشان «عشق» را زندگی کردند و از این بابت نسبت به دیگران تخصیصی تام و ویژه دارند. معرفتی که در ایشان بود، توأم با ادب و آدابی خاص که می‌دانستند و تعلیم می‌یافتند ایشان را هر لحظه بیشتر و بیشتر دلباخته و عاشق خداوند می‌کرد. همین نیز برای ایشان اعتباری معنوی و الهی می‌آورد و به ایشان اجازه داده می‌-شد که به سوی «انسان» بروند و انسان را با این گوهر فراموش شده آشنا سازند<ref>مقدّمه، صص 10</ref>.


به هر جهت در مقدّمه در عین کوتاه بودن به رسائیِ تمام مقصد و مقصود نویسنده توصیف و تعریف شده است و این چیزی است که در متنِ 300 رباعی نیز به خوبی قابل دیدن و پیگیری است. نویسنده در رباعی هفتم در توصیف آدمی‌وی را با عشق قرین می‌داند و شیرازه‌ی وجود آدم را عشق می‌داند و بر این است که در مقابل آدم، ابلیس است که از عشق هیچ نوع نصیبی ندارد، چنانکه می‌گوید:
به هر جهت در مقدّمه در عین کوتاه بودن به رسائیِ تمام مقصد و مقصود نویسنده توصیف و تعریف شده است و این چیزی است که در متنِ 300 رباعی نیز به خوبی قابل دیدن و پیگیری است. نویسنده در رباعی هفتم در توصیف آدمی‌وی را با عشق قرین می‌داند و شیرازه‌ی وجود آدم را عشق می‌داند و بر این است که در مقابل آدم، ابلیس است که از عشق هیچ نوع نصیبی ندارد، چنانکه می‌گوید:
خط ۸۴: خط ۸۷:
{{ب|''از عشق خدای خالق بی همتا''|2=''اوراد خدا خدا خدا می‌خوانند''<ref>متن، رباعی شماره 167</ref>}}
{{ب|''از عشق خدای خالق بی همتا''|2=''اوراد خدا خدا خدا می‌خوانند''<ref>متن، رباعی شماره 167</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==ویژگیها==
==ویژگیها==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش