پرش به محتوا

سهروردی مفسر آیات نور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بایزید بسطامی' به 'بایزید بسطامی‌'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بایزید بسطامی' به 'بایزید بسطامی‌')
خط ۷۴: خط ۷۴:
نویسنده در بخش های آخر کتاب سعی کرده که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارف نیز نشان بدهد که در ظاهر توفیقی خاص یافته و در این امر موفّق شده است. شواهدی که وی در متون فلسفیِ شیخ اشراق نشانه رفته و موضوعاتی که به آن پرداخته است دقیقاً نشان از آن دارد که گویا یک سالک طریقت است که در راه سلوک با مواجهات خود روبرو می‌شود و باید از آنها عبور کند و سلوک را تا انتها ادامه بدهد. این است که از خلوت، ریاضت، ذکر، سماع، پیر، سلوک، واردات، عشق و بسیاری دیگر از مسائل بحث می‌شود که می‌توان همان باور نویسنده را باور داشت و به آن اذعان نمود.
نویسنده در بخش های آخر کتاب سعی کرده که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارف نیز نشان بدهد که در ظاهر توفیقی خاص یافته و در این امر موفّق شده است. شواهدی که وی در متون فلسفیِ شیخ اشراق نشانه رفته و موضوعاتی که به آن پرداخته است دقیقاً نشان از آن دارد که گویا یک سالک طریقت است که در راه سلوک با مواجهات خود روبرو می‌شود و باید از آنها عبور کند و سلوک را تا انتها ادامه بدهد. این است که از خلوت، ریاضت، ذکر، سماع، پیر، سلوک، واردات، عشق و بسیاری دیگر از مسائل بحث می‌شود که می‌توان همان باور نویسنده را باور داشت و به آن اذعان نمود.


نویسنده در بخش سهروردی و عرفان و تصوّف می‌گوید: نوشته‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به ویژه رساله‌های کوتاه و رمزی او عموماً مسائل صوفیانه را در قالب مرید و مراد طرح کرده و به بسیاری از نکته‌های لطیف عرفانی توجّه داده که خود حکایت از دانائیِ کامل او در این راه و مقوله است. از همین آثار چنین بر می‌آید که او آثار قلمی‌و حکایات رسیده از عارفان و صوفیان بزرگ را به خوبی می‌شناخته و با آنها مأنوس بوده است. این که در رأس حکمت و فلسفه نه کسانی به مانند: [[ارسطو]] و [[فارابی]] و [[ابن سینا]] بلکه [[بایزید بسطامی]] و [[حلاج]] و [[تستری، سهل بن عبدالله|سهل تستری]] و خرقانی را می‌داند نشان از آن دارد که حکمت اشراقیِ او دقیقاً حکمتی صوفیانه و یا لااثل آمیخته با اندیشه‌های اهل تصّوف است<ref>متن، صص 163-162</ref>.
نویسنده در بخش سهروردی و عرفان و تصوّف می‌گوید: نوشته‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به ویژه رساله‌های کوتاه و رمزی او عموماً مسائل صوفیانه را در قالب مرید و مراد طرح کرده و به بسیاری از نکته‌های لطیف عرفانی توجّه داده که خود حکایت از دانائیِ کامل او در این راه و مقوله است. از همین آثار چنین بر می‌آید که او آثار قلمی‌و حکایات رسیده از عارفان و صوفیان بزرگ را به خوبی می‌شناخته و با آنها مأنوس بوده است. این که در رأس حکمت و فلسفه نه کسانی به مانند: [[ارسطو]] و [[فارابی]] و [[ابن سینا]] بلکه [[بایزید بسطامی‌]] و [[حلاج]] و [[تستری، سهل بن عبدالله|سهل تستری]] و خرقانی را می‌داند نشان از آن دارد که حکمت اشراقیِ او دقیقاً حکمتی صوفیانه و یا لااثل آمیخته با اندیشه‌های اهل تصّوف است<ref>متن، صص 163-162</ref>.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش