پرش به محتوا

رسائل ابن سينا (23 رساله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا'
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ رسائل ابن سینا (23 رساله) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به رسائل ابن سينا (23 رساله) منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا')
خط ۳۹: خط ۳۹:




«رسائل ابن سينا»، مجموعه‌اى است مشتمل بر بيست و سه رساله از ابن سينا، به زبان عربى كه جامعه استانبول تركيه آنها را جمع‌آورى و منتشر نموده است. هدف اين بوده كه آثار علمى مفيد و كم‌ياب به آسانى در دست‌رس علما و فضلا قرار گيرد به اميد برآورده شدن نياز علمى‌اى كه احساس مى‌شده است.
«رسائل [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]»، مجموعه‌اى است مشتمل بر بيست و سه رساله از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى كه جامعه استانبول تركيه آنها را جمع‌آورى و منتشر نموده است. هدف اين بوده كه آثار علمى مفيد و كم‌ياب به آسانى در دست‌رس علما و فضلا قرار گيرد به اميد برآورده شدن نياز علمى‌اى كه احساس مى‌شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۶: خط ۵۶:




«عيون الحكمة»، كتابى است موجز، به قلم ابن سينا، به زبان عربى و در مورد اقسام سه‌گانه حكمت نظرى. اين كتاب، گاهى با نام«الموجز» ياد مى‌شود. كتاب، يك نگاه اجمالى به سه بخش منطقيات و طبيعيات و الهيات دارد و مناسب است كه مبنايى براى تدريس يا محورى براى كتاب‌هاى مفصل واقع شود چنان‌كه فخر رازى شرحى بر آن نوشته است.
«عيون الحكمة»، كتابى است موجز، به قلم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى و در مورد اقسام سه‌گانه حكمت نظرى. اين كتاب، گاهى با نام«الموجز» ياد مى‌شود. كتاب، يك نگاه اجمالى به سه بخش منطقيات و طبيعيات و الهيات دارد و مناسب است كه مبنايى براى تدريس يا محورى براى كتاب‌هاى مفصل واقع شود چنان‌كه فخر رازى شرحى بر آن نوشته است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۷۷: خط ۷۷:




اين رساله، توسط ابن سينا، به زبان عربى و در باره تعريف پاره‌اى از امور و در پاسخ به درخواست عده‌اى از شاگردان تأليف شده است. تأليف آن قبل از شفاء و ديگر آثار وى مى‌باشد.
اين رساله، توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى و در باره تعريف پاره‌اى از امور و در پاسخ به درخواست عده‌اى از شاگردان تأليف شده است. تأليف آن قبل از شفاء و ديگر آثار وى مى‌باشد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:




ترجمه و شرح فارسى اين كتاب به امر علاء الدولة كاكويه، انجام گرفت و مترجم و شارح آن ظاهراً يكى از شاگردان شيخ و بنا بر عقيده بعضى ابو عبيد جرجانى است. البته بايد گفت ابن سينا تنها نويسنده اين داستان مشهور نيست و داستان از تفصيل بيشترى برخوردار است؛ براى مثال اين داستان، شرح زندگى يقظان و فرزند اوست كه يقظان در نهان با خواهر يكى از سلاطين ازدواج مى‌كند و هنگامى كه فرزندى از اين پيوند به وجود مى‌آيد، زن و شوهر از بيم برادر، نوزاد را در تابوتى نهاده و به جزيره‌اى مى‌برند و رها مى‌كنند و در آن‌جا ماده آهويى كه بچه‌اش را عقاب ربوده است، به پرورش او مى‌پردازد، لكن آنچه بو على بدان توجه دارد، بدون اين توضيحات است؛ وى فقط به نكات فلسفى آن پرداخته است. اين داستان توسط افرادى مانند ابن طفيل به صورت كاملا ادبى و با روح درآمده كه مورد توجه دانشمندان غربى در طول قرن‌ها قرار گرفته است.
ترجمه و شرح فارسى اين كتاب به امر علاء الدولة كاكويه، انجام گرفت و مترجم و شارح آن ظاهراً يكى از شاگردان شيخ و بنا بر عقيده بعضى ابو عبيد جرجانى است. البته بايد گفت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] تنها نويسنده اين داستان مشهور نيست و داستان از تفصيل بيشترى برخوردار است؛ براى مثال اين داستان، شرح زندگى يقظان و فرزند اوست كه يقظان در نهان با خواهر يكى از سلاطين ازدواج مى‌كند و هنگامى كه فرزندى از اين پيوند به وجود مى‌آيد، زن و شوهر از بيم برادر، نوزاد را در تابوتى نهاده و به جزيره‌اى مى‌برند و رها مى‌كنند و در آن‌جا ماده آهويى كه بچه‌اش را عقاب ربوده است، به پرورش او مى‌پردازد، لكن آنچه بو على بدان توجه دارد، بدون اين توضيحات است؛ وى فقط به نكات فلسفى آن پرداخته است. اين داستان توسط افرادى مانند ابن طفيل به صورت كاملا ادبى و با روح درآمده كه مورد توجه دانشمندان غربى در طول قرن‌ها قرار گرفته است.


اولين ترجمه اين كتاب به زبان هلندى، توسط يكى از شاگردان اسپينوزا، فيلسوف شهير آلمانى، صورت گرفت و مورد اقبال عجيب انديشمندان غربى واقع شد و بارها تجديد چاپ گرديد. ترجمه روسى اين كتاب در سال 1920م در لنينگراد انجام شد و برگردان آلمانى آن در سال 1726م در شهر فرانكفورت و در سال 1782 در شهر برلن به زيور طبع آراسته شد. در سال 1674 ميلادى جى كيث از پيروان فرقه ميسحى كويكرزها(انجمن دوستى)، در سال 1686م جى اشول و در سال 1708م سايمون اوكلى، آن كتاب را به انگليسى برگرداندند.
اولين ترجمه اين كتاب به زبان هلندى، توسط يكى از شاگردان اسپينوزا، فيلسوف شهير آلمانى، صورت گرفت و مورد اقبال عجيب انديشمندان غربى واقع شد و بارها تجديد چاپ گرديد. ترجمه روسى اين كتاب در سال 1920م در لنينگراد انجام شد و برگردان آلمانى آن در سال 1726م در شهر فرانكفورت و در سال 1782 در شهر برلن به زيور طبع آراسته شد. در سال 1674 ميلادى جى كيث از پيروان فرقه ميسحى كويكرزها(انجمن دوستى)، در سال 1686م جى اشول و در سال 1708م سايمون اوكلى، آن كتاب را به انگليسى برگرداندند.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:




رساله«هدية الرئيس للأمير» به قلم ابن سيناست كه آن را به امير، نوح بن منصور ساماني، اهدا نموده است. اين رساله در مورد قواي نفسانى و به زبان عربي مي‌باشد.
رساله«هدية الرئيس للأمير» به قلم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست كه آن را به امير، نوح بن منصور ساماني، اهدا نموده است. اين رساله در مورد قواي نفسانى و به زبان عربي مي‌باشد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:




مؤلف، در مقدمه، مسائلي را در مورد نفس و آثار بزرگان در باره‌ي نفس مطرح نموده و هدف نهايي از اين مباحث را رسيدن به اين خطاب مشهور كه«من عرف نفسه فقد عرف ربه» مي‌داند. او خود اشاره‌اي به فصول ده‌گانه و موضوع آنها كه به ترتيب ذيل است، كرده و وارد مباحث مي‌شود: فصل اول، در اثبات قواي نفسانى: ابن سينا لزوم اثبات قواي نفسانى را بيان كرده و مهم‌ترين خواص آنها را تحريك و ادراك مي‌داند. وي اضافه مي‌كند كه ما بايد علت و سبب حركت اجسام را كه نفوس و قواي نفسانى هستند، شرح دهيم. او حركت مستقيم را از حركت مستدير جدا كرده و براي هر يك سببي و غرضي معرفي مي‌كند. حركتي كه اجسام متولده از عناصر اربعه دارند، حركتي قسري است كه همين سرآغاز توضيحي است در مورد حركات طبيعيه و حركات نفسانيه.
مؤلف، در مقدمه، مسائلي را در مورد نفس و آثار بزرگان در باره‌ي نفس مطرح نموده و هدف نهايي از اين مباحث را رسيدن به اين خطاب مشهور كه«من عرف نفسه فقد عرف ربه» مي‌داند. او خود اشاره‌اي به فصول ده‌گانه و موضوع آنها كه به ترتيب ذيل است، كرده و وارد مباحث مي‌شود: فصل اول، در اثبات قواي نفسانى: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] لزوم اثبات قواي نفسانى را بيان كرده و مهم‌ترين خواص آنها را تحريك و ادراك مي‌داند. وي اضافه مي‌كند كه ما بايد علت و سبب حركت اجسام را كه نفوس و قواي نفسانى هستند، شرح دهيم. او حركت مستقيم را از حركت مستدير جدا كرده و براي هر يك سببي و غرضي معرفي مي‌كند. حركتي كه اجسام متولده از عناصر اربعه دارند، حركتي قسري است كه همين سرآغاز توضيحي است در مورد حركات طبيعيه و حركات نفسانيه.


فصل دوم به دنبال بيان تقسيمات قواي نفسانى مي‌باشد. نفس نباتي، نفس حيواني و نفس ناطقه، نفوسي هستند كه در اين بخش يكي پس از ديگري مورد بررسي واقع گرديده‌اند. تحديد نفس كليه نيز بخش دوم اين فصل است كه در آن، تركيب اجسام طبيعي از صورت و هيولي؛ يعني ماده را مطرح كرده است و مثال شمشير را براى آن مي‌آورد كه بريدن شمشير از حدت و شكنندگيش از حديد آن ناشي مى‌شود. وي، اين را براي جدايي‌ناپذير بودن صورت از هيولي مطرح مي‌كند.
فصل دوم به دنبال بيان تقسيمات قواي نفسانى مي‌باشد. نفس نباتي، نفس حيواني و نفس ناطقه، نفوسي هستند كه در اين بخش يكي پس از ديگري مورد بررسي واقع گرديده‌اند. تحديد نفس كليه نيز بخش دوم اين فصل است كه در آن، تركيب اجسام طبيعي از صورت و هيولي؛ يعني ماده را مطرح كرده است و مثال شمشير را براى آن مي‌آورد كه بريدن شمشير از حدت و شكنندگيش از حديد آن ناشي مى‌شود. وي، اين را براي جدايي‌ناپذير بودن صورت از هيولي مطرح مي‌كند.
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:




رساله‌ي«الفعل و الانفعال»، از ابن سينا، به زبان عربي و در موضوع تأثير و تأثر اشياء است.
رساله‌ي«الفعل و الانفعال»، از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربي و در موضوع تأثير و تأثر اشياء است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
مؤلف، در اثبات واجب الوجود مى‌گويد: موجود، يا براى وجود خود داراى سببى است يا براى وجود خود سبب ندارد؛ اگر براى وجودش سبب باشد، مى‌شود ممكن الوجود و اگر سبب نداشته باشد واجب الوجود خواهد بود...
مؤلف، در اثبات واجب الوجود مى‌گويد: موجود، يا براى وجود خود داراى سببى است يا براى وجود خود سبب ندارد؛ اگر براى وجودش سبب باشد، مى‌شود ممكن الوجود و اگر سبب نداشته باشد واجب الوجود خواهد بود...


در اصل دوم نيز استحاله اثنينيت(دو بودن) واجب را مطرح كرده و با برهان ذاتى و عرضى كه اگر بيش از يك واجب باشد، يكى از آن دو عرضى خواهد بود و معلول، اين مطلب را به اثبات مى‌رساند. سومين اصل رساله در نفى علل از واجب است؛ ابن سينا در اين اصل به دنبال نفى علل اربعه؛ يعنى علت فاعلى، علت غايى، علت مادى و علت صورى از واجب الوجود مى‌باشد. وى براى نفى هر كدام از اين علل براهينى را مطرح مى‌كند.
در اصل دوم نيز استحاله اثنينيت(دو بودن) واجب را مطرح كرده و با برهان ذاتى و عرضى كه اگر بيش از يك واجب باشد، يكى از آن دو عرضى خواهد بود و معلول، اين مطلب را به اثبات مى‌رساند. سومين اصل رساله در نفى علل از واجب است؛ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اين اصل به دنبال نفى علل اربعه؛ يعنى علت فاعلى، علت غايى، علت مادى و علت صورى از واجب الوجود مى‌باشد. وى براى نفى هر كدام از اين علل براهينى را مطرح مى‌كند.


مؤلف، در مورد صفات واجب مى‌گويد: وقتى ثابت شد كه خداوند واجب الوجود و از هر جهتى واحد و منزه از علل است و سببى نداشته و صفاتش زايد بر ذاتش نيست و موصوف به صفات مدح و كمال است، لازم است كه بگوييم پس او عالم، حىّ، مريد، قادر، متكلم، بصير، سميع و دارنده ديگر صفات حسنى مى‌باشد. سپس صفات مذكور را تك تك مورد شرح و بررسى و اثبات قرار مى‌دهد. نخست علم واجب به ذات خود و وحدت علم و عالميت و معلوميتش و همين‌طور علمش به جميع ممكنات ومعلولات را مطرح نموده و به توضيح آن مى‌پردازد. دومين صفت، حيات است كه عارضى نبودن حيات را براى واجب عنوان كرده و در اين زمينه توضيحاتى را بيان مى‌نمايد. اراده، قدرت، سمع، بصر، تكلم ديگر صفات مطرح شده در اين رساله هستند.
مؤلف، در مورد صفات واجب مى‌گويد: وقتى ثابت شد كه خداوند واجب الوجود و از هر جهتى واحد و منزه از علل است و سببى نداشته و صفاتش زايد بر ذاتش نيست و موصوف به صفات مدح و كمال است، لازم است كه بگوييم پس او عالم، حىّ، مريد، قادر، متكلم، بصير، سميع و دارنده ديگر صفات حسنى مى‌باشد. سپس صفات مذكور را تك تك مورد شرح و بررسى و اثبات قرار مى‌دهد. نخست علم واجب به ذات خود و وحدت علم و عالميت و معلوميتش و همين‌طور علمش به جميع ممكنات ومعلولات را مطرح نموده و به توضيح آن مى‌پردازد. دومين صفت، حيات است كه عارضى نبودن حيات را براى واجب عنوان كرده و در اين زمينه توضيحاتى را بيان مى‌نمايد. اراده، قدرت، سمع، بصر، تكلم ديگر صفات مطرح شده در اين رساله هستند.
خط ۲۵۱: خط ۲۵۱:
آخرين فصل رساله در باره قضا و قدر است. بو على اين مسئله مهم كلامى را به طور مختصر در بخش پايانى اين رساله آورده تا مبحث توحيد را با آن تكميل سازد. وى قضاى واجب را، علمش به معلومات، مبدعات و مكوناتش مى‌داند و قدر را ايجاب اسباب براى مسببات مى‌شمارد. او معتقد است كه با بيان اين سبب و مسبب‌ها و تفصيلشان، اثبات حكمت الهى در موجودات ظاهر مى‌گردد.
آخرين فصل رساله در باره قضا و قدر است. بو على اين مسئله مهم كلامى را به طور مختصر در بخش پايانى اين رساله آورده تا مبحث توحيد را با آن تكميل سازد. وى قضاى واجب را، علمش به معلومات، مبدعات و مكوناتش مى‌داند و قدر را ايجاب اسباب براى مسببات مى‌شمارد. او معتقد است كه با بيان اين سبب و مسبب‌ها و تفصيلشان، اثبات حكمت الهى در موجودات ظاهر مى‌گردد.


عدم وجود شرّ در عالم به طور مطلق و اضافه تمام خيرات به واجب، طبق آيه شريفه'''«بيده الخير و هو على كل شىء قدير»''' و آيه'''«يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العُسر»'''، مباحث ديگرى است كه ابن سينا در بخش قضا و قدر به آنها پرداخته است. وى اين رساله را با حمد الهى و صلوات بر پيامبر اكرم(ص) و خاندان طاهرينش و اصحاب اخيارش به پايان مى‌برد.
عدم وجود شرّ در عالم به طور مطلق و اضافه تمام خيرات به واجب، طبق آيه شريفه'''«بيده الخير و هو على كل شىء قدير»''' و آيه'''«يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العُسر»'''، مباحث ديگرى است كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در بخش قضا و قدر به آنها پرداخته است. وى اين رساله را با حمد الهى و صلوات بر پيامبر اكرم(ص) و خاندان طاهرينش و اصحاب اخيارش به پايان مى‌برد.




خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:




رساله، حاوى ده برهان در اثبات جوهريّت نفس انسانى، يك مقدمه در باره طريق سعادت بشر و... است. ابن سينا، سعادت را بقاى سرمدى در عالم ابدى و در جوار كسى كه خلق و امر به دست اوست مى‌داند. طريق رسيدن به اين سعادت، بعد از شناخت آن چيزى است كه هر انسانى بايد به دنبال آن باشد. لذات دنيوى و رياست چند روزه در دنيا و امور زودگذر بى‌اهميت را به عنوان رهزنان طريق سعادت حقيقى مى‌داند كه با ظاهرى زيبا انسان را از حقيقت باز مى‌دارند. وى سعادت واقعى را فقط در آخرت، قابل دست‌رسى مى‌داند و رسيدن به چنين مطلوبى را در اين دنيا با توجه به محدوديت‌هاى آن غير ممكن و دست نايافتنى مى‌خواند.
رساله، حاوى ده برهان در اثبات جوهريّت نفس انسانى، يك مقدمه در باره طريق سعادت بشر و... است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، سعادت را بقاى سرمدى در عالم ابدى و در جوار كسى كه خلق و امر به دست اوست مى‌داند. طريق رسيدن به اين سعادت، بعد از شناخت آن چيزى است كه هر انسانى بايد به دنبال آن باشد. لذات دنيوى و رياست چند روزه در دنيا و امور زودگذر بى‌اهميت را به عنوان رهزنان طريق سعادت حقيقى مى‌داند كه با ظاهرى زيبا انسان را از حقيقت باز مى‌دارند. وى سعادت واقعى را فقط در آخرت، قابل دست‌رسى مى‌داند و رسيدن به چنين مطلوبى را در اين دنيا با توجه به محدوديت‌هاى آن غير ممكن و دست نايافتنى مى‌خواند.


ايشان، قبل از ورود در بيان براهين نفس، نصيحتى دارد كه انسان را به سوى سعادت واقعى اخروى رهنمون مى‌گرداند و براى اثبات اين موضوع كه با توجه به جوهريت نفس و اصل و ريشه آن فقط در آخرت مى‌تواند به لذايذ واقعى و درخور شأن برسد، اين حجت‌ها را اقامه مى‌كند.
ايشان، قبل از ورود در بيان براهين نفس، نصيحتى دارد كه انسان را به سوى سعادت واقعى اخروى رهنمون مى‌گرداند و براى اثبات اين موضوع كه با توجه به جوهريت نفس و اصل و ريشه آن فقط در آخرت مى‌تواند به لذايذ واقعى و درخور شأن برسد، اين حجت‌ها را اقامه مى‌كند.
خط ۳۱۶: خط ۳۱۶:




«رسالة فى الموسيقى»، رساله‌اى است از ابن سينا، به زبان عربى و در مورد موسيقى.
«رسالة فى الموسيقى»، رساله‌اى است از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى و در مورد موسيقى.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۳۵: خط ۳۳۵:




«الكشف عن ماهية الصلاة» توسط شيخ الرئيس، به زبان عربى و در پاسخ به درخواست يكى از دوستانش كه از وى درخواست تأليف رساله‌اى در سر نماز و بيان حقيقت ظاهر و باطن آن نموده است، تأليف شده كه در ضمن رسائل ابن سينا به چاپ رسيده است.
«الكشف عن ماهية الصلاة» توسط شيخ الرئيس، به زبان عربى و در پاسخ به درخواست يكى از دوستانش كه از وى درخواست تأليف رساله‌اى در سر نماز و بيان حقيقت ظاهر و باطن آن نموده است، تأليف شده كه در ضمن رسائل [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به چاپ رسيده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۵۷: خط ۳۵۷:
مؤلف، فصل سوم رساله را به وجوب هر دو قسم اين نمازها اختصاص داده است. وى مى‌گويد: انسان‌ها از لحاظ تأثير قواى روحى متفاوتند؛ هر كسى كه قواى طبيعى و حيوانى بر وى غلبه كند، عاشق بدن خواهد بود و تربيت و صحت و خور و خواب و جلب منفعت و دفع مفسده از آن مهم‌ترين كارش خواهد بود و در نتيجه چنين شخصى در زمره حيوانات و غافل از ياد خدا و جاهل از حق خواهد بود، اما كسى كه قواى روحانيه‌اش غالب و مسلط بر هواى نفس و مجرد از مشاغل دنيوى باشد، نماز براى وى وجوبى شديد خواهد داشت كما اينكه بر پيغمبر اكرم(ص) شديدترين وجوب را داشت، زيرا در شبى كه از جسم خود مجرد شد و هيچ اثرى از آثار حيوانيه شهوانيه در وى نماند، به خدا عرض كرد: پروردگار لذتى غريب از اين شب برايم حاصل شد؛ كارى كن كه اين حال مداومت داشته باشد و خداوند وى را امر به نماز كرد.
مؤلف، فصل سوم رساله را به وجوب هر دو قسم اين نمازها اختصاص داده است. وى مى‌گويد: انسان‌ها از لحاظ تأثير قواى روحى متفاوتند؛ هر كسى كه قواى طبيعى و حيوانى بر وى غلبه كند، عاشق بدن خواهد بود و تربيت و صحت و خور و خواب و جلب منفعت و دفع مفسده از آن مهم‌ترين كارش خواهد بود و در نتيجه چنين شخصى در زمره حيوانات و غافل از ياد خدا و جاهل از حق خواهد بود، اما كسى كه قواى روحانيه‌اش غالب و مسلط بر هواى نفس و مجرد از مشاغل دنيوى باشد، نماز براى وى وجوبى شديد خواهد داشت كما اينكه بر پيغمبر اكرم(ص) شديدترين وجوب را داشت، زيرا در شبى كه از جسم خود مجرد شد و هيچ اثرى از آثار حيوانيه شهوانيه در وى نماند، به خدا عرض كرد: پروردگار لذتى غريب از اين شب برايم حاصل شد؛ كارى كن كه اين حال مداومت داشته باشد و خداوند وى را امر به نماز كرد.


ابن سينا مى‌گويد: اين مقدار توضيح را در باره نماز كافى مى‌دانم، زيرا با اين مقدار توضيح مشخص شد كه نماز ظاهرى و جسمانى براى چه كسانى واجب است و نماز باطنى و روحانى براى چه افرادى.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مى‌گويد: اين مقدار توضيح را در باره نماز كافى مى‌دانم، زيرا با اين مقدار توضيح مشخص شد كه نماز ظاهرى و جسمانى براى چه كسانى واجب است و نماز باطنى و روحانى براى چه افرادى.




خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:




رساله‌ي«تفسير سوره‌ي توحيد»، برگرفته از بيانات ابن سيناست كه به زبان عربي نوشته شده است.
رساله‌ي«تفسير سوره‌ي توحيد»، برگرفته از بيانات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست كه به زبان عربي نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۹۷: خط ۳۹۷:




نويسنده‌ي مقدمه، ضمن حمد خدا و صلوات بر محمد و آل محمد با تمجيدي بلند از بو علي، مطالب مؤلف را در اين زمينه آورده است و از آن‌جا كه ابن سينا بدون هيچ مقدمه‌اي وارد تفسير اولين آيه‌ي سوره‌ي فلق(حتي بدون بسم الله الرحمن الرحيم) شده است، اين احتمال را تقويت مي‌كند كه بو على اين سوره و امثال آن را با هم تفسير كرده و بعدا به صورت رساله‌هاى جداگانه در آمده است.
نويسنده‌ي مقدمه، ضمن حمد خدا و صلوات بر محمد و آل محمد با تمجيدي بلند از بو علي، مطالب مؤلف را در اين زمينه آورده است و از آن‌جا كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بدون هيچ مقدمه‌اي وارد تفسير اولين آيه‌ي سوره‌ي فلق(حتي بدون بسم الله الرحمن الرحيم) شده است، اين احتمال را تقويت مي‌كند كه بو على اين سوره و امثال آن را با هم تفسير كرده و بعدا به صورت رساله‌هاى جداگانه در آمده است.


در تفسير'''«قل اعوذ برب الفلق»''' گفته شده: «رب الفلق»؛ يعني فالق ظلمت عدم با وجود و اين از لوازم خيريت محضه فائضه‌ي خداوند است. بو علي مي‌گويد: اولين وجود صادر از خداوند قضاى اوست كه هيچ شري در آن وجود ندارد.
در تفسير'''«قل اعوذ برب الفلق»''' گفته شده: «رب الفلق»؛ يعني فالق ظلمت عدم با وجود و اين از لوازم خيريت محضه فائضه‌ي خداوند است. بو علي مي‌گويد: اولين وجود صادر از خداوند قضاى اوست كه هيچ شري در آن وجود ندارد.
خط ۴۰۳: خط ۴۰۳:
'''«من شر ما خلق»'''، مراد شري است كه در ناحيه‌ي خلق و تقدير وجود دارد، زيرا شر از اجسام داراى تقدير ناشي مي‌شود و...
'''«من شر ما خلق»'''، مراد شري است كه در ناحيه‌ي خلق و تقدير وجود دارد، زيرا شر از اجسام داراى تقدير ناشي مي‌شود و...


ابن سينا، در پاسخ به اينكه چرا گفته شده رب الفلق، نه اله الفلق و...؟ نكته ظريفى را بيان مى‌كند كه بازگشتش به مربوبيت تمام جهان هستى و در نتيجه نياز هميشگى آن به رب است.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در پاسخ به اينكه چرا گفته شده رب الفلق، نه اله الفلق و...؟ نكته ظريفى را بيان مى‌كند كه بازگشتش به مربوبيت تمام جهان هستى و در نتيجه نياز هميشگى آن به رب است.


'''«من شر غاسق اذا وقب»''' به اين صورت تفسير شده است كه مستعيذ، نفس جزئيه‌ي انسان جزيي است كه از شرور لازمه در اشياى داراى تقدير و واقع در صقع قدر، استعاذه مي‌جويد.
'''«من شر غاسق اذا وقب»''' به اين صورت تفسير شده است كه مستعيذ، نفس جزئيه‌ي انسان جزيي است كه از شرور لازمه در اشياى داراى تقدير و واقع در صقع قدر، استعاذه مي‌جويد.
خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:
'''«من شر النفاثات في العقد»''' اشاره‌اي است به قوه‌ي نباتيه موكل تدبير بدن و نشو و نماي آن... پس نفاثات همان قواي نباتيه مي‌باشد كه نفث آن، سبب زيادت جوهر شيء در مقدار از جميع جهات آن؛ يعنى طول، عرض و عمق مي‌گردد.
'''«من شر النفاثات في العقد»''' اشاره‌اي است به قوه‌ي نباتيه موكل تدبير بدن و نشو و نماي آن... پس نفاثات همان قواي نباتيه مي‌باشد كه نفث آن، سبب زيادت جوهر شيء در مقدار از جميع جهات آن؛ يعنى طول، عرض و عمق مي‌گردد.


'''«و من شر حاسد اذا حسد»''' به معني نزاع حاصل بين بدن و قواي كلي آن و بين نفس است... ابن سينا مي‌گويد: بين نفس و بدن، نزاع ديگري نيز هست و آن، همان حسدى است كه بين آدم و ابليس ايجاد شد...
'''«و من شر حاسد اذا حسد»''' به معني نزاع حاصل بين بدن و قواي كلي آن و بين نفس است... [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مي‌گويد: بين نفس و بدن، نزاع ديگري نيز هست و آن، همان حسدى است كه بين آدم و ابليس ايجاد شد...




خط ۴۱۶: خط ۴۱۶:




«تفسير سورة الناس» رساله‌اي است به زبان عربي، برگرفته از بيانات ابن سينا.
«تفسير سورة الناس» رساله‌اي است به زبان عربي، برگرفته از بيانات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]].


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۳۹: خط ۴۳۹:




«سبب اجابة الدعاء و كيفية الزيارة و حقيقتها و تأثيرها»، رساله‌اى است به زبان عربى، مشتمل بر پاسخ ابن سينا به پرسش ابو سعيد بن ابى الخير، در مورد سبب اجابت دعا و...
«سبب اجابة الدعاء و كيفية الزيارة و حقيقتها و تأثيرها»، رساله‌اى است به زبان عربى، مشتمل بر پاسخ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به پرسش ابو سعيد بن ابى الخير، در مورد سبب اجابت دعا و...


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۷۰: خط ۴۷۰:
مرگ چيزى بيشتر از ترك بدن، توسط نفس نيست و نفس نيز خود جوهر غير جسمانى است كه قابل فساد نمى‌باشد. وقتى اين جوهر از بدن مفارقت كرد، به سعادت تامه‌اى مى‌رسد كه راهى براى فنا در آن نخواهد بود، زيرا جوهر، فانى نگرديده و ذاتش باطل نمى‌شود و آنچه فانى مى‌شود اعراض، خواص، نسب و اضافات آن مى‌باشد. تقسيم مرگ، به مرگ ارادى و مرگ طبيعى، توسط حكما و همين‌طور تقسيم حيات، به حيات ارادى و حيات طبيعى، موضوع ديگر بحث بو على در اين رساله است. او مفهوم مرگ ارادى را كشتن شهوات و ترك تعرض بدانها مى‌داند و حيات ارادى را سعى و تلاش انسان در زندگى دنيوى، براى خوردن و آشاميدن و شهوت‌رانى مى‌خواند. وقتى جوهر شريف الهى از جوهر كثيف جسمانى خلاصى يافت، به عالم اعلى صعود كرده و به جوار پروردگار عالميان بار مى‌يابد.
مرگ چيزى بيشتر از ترك بدن، توسط نفس نيست و نفس نيز خود جوهر غير جسمانى است كه قابل فساد نمى‌باشد. وقتى اين جوهر از بدن مفارقت كرد، به سعادت تامه‌اى مى‌رسد كه راهى براى فنا در آن نخواهد بود، زيرا جوهر، فانى نگرديده و ذاتش باطل نمى‌شود و آنچه فانى مى‌شود اعراض، خواص، نسب و اضافات آن مى‌باشد. تقسيم مرگ، به مرگ ارادى و مرگ طبيعى، توسط حكما و همين‌طور تقسيم حيات، به حيات ارادى و حيات طبيعى، موضوع ديگر بحث بو على در اين رساله است. او مفهوم مرگ ارادى را كشتن شهوات و ترك تعرض بدانها مى‌داند و حيات ارادى را سعى و تلاش انسان در زندگى دنيوى، براى خوردن و آشاميدن و شهوت‌رانى مى‌خواند. وقتى جوهر شريف الهى از جوهر كثيف جسمانى خلاصى يافت، به عالم اعلى صعود كرده و به جوار پروردگار عالميان بار مى‌يابد.


ابن سينا خائف از مرگ را خائف از عدل و حكمت الهى، بلكه خائف از جود و عطايش مى‌داند...
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] خائف از مرگ را خائف از عدل و حكمت الهى، بلكه خائف از جود و عطايش مى‌داند...




خط ۴۹۱: خط ۴۹۱:




ابن سينا، در اين مناظره، در پى به كرسى نشاندن نظريه«لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين» است كه روايات و احاديث نيز ما را به آن مسير رهنمون گشته‌اند، فلذا در بعضى از قسمت‌هاى اين مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره كه در مقابل معتزله بوده‌اند، اشاره مى‌كند تا ضمن محكوم كردن طرف مناظره، از ديدگاه مقابل آنان نيز تبرى بجويد.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در اين مناظره، در پى به كرسى نشاندن نظريه«لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين» است كه روايات و احاديث نيز ما را به آن مسير رهنمون گشته‌اند، فلذا در بعضى از قسمت‌هاى اين مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره كه در مقابل معتزله بوده‌اند، اشاره مى‌كند تا ضمن محكوم كردن طرف مناظره، از ديدگاه مقابل آنان نيز تبرى بجويد.


بو على، مى‌گويد: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلكه هر اراده و اختيارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنين باشد سببى دارد، آن‌گاه اين استدلال را تا آن‌جا ادامه مى‌دهد كه واجب الوجود شدن اراده، پيش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبيين كرده و آن شخصى معتزلى را كه انسان را موجودى با اراده مطلق مى‌پندارد، به طريق مستقيم راهنمايى مى‌كند.
بو على، مى‌گويد: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلكه هر اراده و اختيارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنين باشد سببى دارد، آن‌گاه اين استدلال را تا آن‌جا ادامه مى‌دهد كه واجب الوجود شدن اراده، پيش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبيين كرده و آن شخصى معتزلى را كه انسان را موجودى با اراده مطلق مى‌پندارد، به طريق مستقيم راهنمايى مى‌كند.
خط ۵۱۰: خط ۵۱۰:




فصل اول، در باره‌ى سريان عشق در تمام هويات مي‌باشد. ابن سينا مي‌گويد: از آن‌جايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، مي‌باشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبيعي و عشقي غريزي مي‌باشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجه‌ي اين مباحث ابن سينا مي‌باشد.
فصل اول، در باره‌ى سريان عشق در تمام هويات مي‌باشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مي‌گويد: از آن‌جايي كه تمام هويات مدبره طبعا دنبال كمال خود كه همان خيريت هويت خود كه منبعث از هويت خير محض است، مي‌باشند و از نقص خاص كه شريت هيولائيه و عدميه است نفرت دارند، فلذا براي هر يك از اين موجودات مدبره، شوقي طبيعي و عشقي غريزي مي‌باشد كه همان سبب وجودشان است. اما اينكه خير بالذات معشوق است و خود آن خير عاشق خير است، موضوع بحث ديگر مؤلف در اين قسمت است كه خالي نبودن موجودات از عشق نتيجه‌ي اين مباحث [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مي‌باشد.


فصل دوم، در باره‌ى عشق در بسائط غير زنده مي‌باشد. ابن سينا ابتدا اقسام سه‌گانه‌ي بسائط غير زنده را بيان مي‌كند تا قرين عشق بودن تك تك آنها را كه سبب وجودشان مي‌باشد، بيان كند، هم‌چنين نفرتي كه اين موجودات از عدم مطلق دارند را در وجودشان ظاهر مي‌داند. فصل سوم در وجود عشق در صور نباتيه يا همان نفوس نباتيه است كه در هر سه قسم قوه‌ي تغذيه، تنميه و توليد مثل، وجود عشق را متذكر مي‌گردد.
فصل دوم، در باره‌ى عشق در بسائط غير زنده مي‌باشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] ابتدا اقسام سه‌گانه‌ي بسائط غير زنده را بيان مي‌كند تا قرين عشق بودن تك تك آنها را كه سبب وجودشان مي‌باشد، بيان كند، هم‌چنين نفرتي كه اين موجودات از عدم مطلق دارند را در وجودشان ظاهر مي‌داند. فصل سوم در وجود عشق در صور نباتيه يا همان نفوس نباتيه است كه در هر سه قسم قوه‌ي تغذيه، تنميه و توليد مثل، وجود عشق را متذكر مي‌گردد.


در فصل چهارم راجع به وجود عشق در نفوس حيوانيه سخن گفته و وجود عشق غريزي را در قوا و نفوس حيوانيه، انكارناپذير مي‌داند و...ابن سينا در اين قسمت عشق را در نفوس حيواني به اختياري و طبيعي تقسيم مي‌كند كه مشخصا بعضي از كارهاي آنها، مربوط به عشق طبيعي و بعضي ديگر مربوط به عشق اختياري مي‌باشد.
در فصل چهارم راجع به وجود عشق در نفوس حيوانيه سخن گفته و وجود عشق غريزي را در قوا و نفوس حيوانيه، انكارناپذير مي‌داند و...[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اين قسمت عشق را در نفوس حيواني به اختياري و طبيعي تقسيم مي‌كند كه مشخصا بعضي از كارهاي آنها، مربوط به عشق طبيعي و بعضي ديگر مربوط به عشق اختياري مي‌باشد.


فصل پنجم، در عشق ظرفاء و جوانان به صورت‌هاي زيبا است كه با چهار مقدمه شروع مي‌شود، بعد علاقه به زيبايي را مطلبي عقلي و عاقلانه مي‌داند و مي‌گويد: اگر چنين عشقي شهوي باشد، باعث تنزل انسان گشته و مضر به قوه‌ي نطقيه خواهد بود، اما اگر عقلي باشد، به خاطر تاثيرش از مؤثر اول و معشوق محض، باعث رفعت و زيادي در خيريت خواهد بود... در ادامه اضافه مي‌كند كه عشق به صورت، سه اثر در پي دارد كه عبارتند از: 1- حب معانقه. 2- حب تقبيل. 3- حب مباضعه كه اين سومي خاص عشق حيواني مي‌باشد و تنها در همسر و كنيز جايز بوده و در غير آن مستحسن نمي‌باشد.
فصل پنجم، در عشق ظرفاء و جوانان به صورت‌هاي زيبا است كه با چهار مقدمه شروع مي‌شود، بعد علاقه به زيبايي را مطلبي عقلي و عاقلانه مي‌داند و مي‌گويد: اگر چنين عشقي شهوي باشد، باعث تنزل انسان گشته و مضر به قوه‌ي نطقيه خواهد بود، اما اگر عقلي باشد، به خاطر تاثيرش از مؤثر اول و معشوق محض، باعث رفعت و زيادي در خيريت خواهد بود... در ادامه اضافه مي‌كند كه عشق به صورت، سه اثر در پي دارد كه عبارتند از: 1- حب معانقه. 2- حب تقبيل. 3- حب مباضعه كه اين سومي خاص عشق حيواني مي‌باشد و تنها در همسر و كنيز جايز بوده و در غير آن مستحسن نمي‌باشد.
خط ۵۲۲: خط ۵۲۲:
هر كس خير محض را درك كند، بي‌دريغ عاشقش مي‌گردد، پس طبيعتاً خير محض، معشوق نفوس متألهه خواهد بود... نفوس بشريه و ملكيه، عاشق علت اولي كه خير مطلق است هستند، زيرا خير مطلق سبب وجود اين جواهر شريفه و كمالاتشان مي‌باشد... در ادامه، سلسله معشوقات كه خير محض در رأس آن قرار دارد، به طور خلاصه بيان شده است.
هر كس خير محض را درك كند، بي‌دريغ عاشقش مي‌گردد، پس طبيعتاً خير محض، معشوق نفوس متألهه خواهد بود... نفوس بشريه و ملكيه، عاشق علت اولي كه خير مطلق است هستند، زيرا خير مطلق سبب وجود اين جواهر شريفه و كمالاتشان مي‌باشد... در ادامه، سلسله معشوقات كه خير محض در رأس آن قرار دارد، به طور خلاصه بيان شده است.


در هفتمين فصل، ابن سينا مي‌گويد: مي‌خواهيم در اين فصل توضيح دهيم كه هر يك از موجودات عشق غريزي به خير محض دارند و خير مطلق نيز بر عاشق خود تجلي مي‌كند الا اينكه قبول تجلي از طرف عشاق متفاوت مي‌باشد. وي خير محض را بالذات متجلي و ظاهر براي تمام موجودات مي‌داند و مي‌گويد: اگر اين چنين نبود و ذاتش محتجب از موجودات بود و غير متجلي بر آنان، شناخته نمي‌شد و راهي براي نيل به سوي او وجود نداشت، بله تنها علت محجوب بودنش عدم پذيرش تجلي از ناحيه‌ي بعضي ذوات است و حجاب نيز عبارت است از قصور و ضعف و نقص همان ذوات.
در هفتمين فصل، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مي‌گويد: مي‌خواهيم در اين فصل توضيح دهيم كه هر يك از موجودات عشق غريزي به خير محض دارند و خير مطلق نيز بر عاشق خود تجلي مي‌كند الا اينكه قبول تجلي از طرف عشاق متفاوت مي‌باشد. وي خير محض را بالذات متجلي و ظاهر براي تمام موجودات مي‌داند و مي‌گويد: اگر اين چنين نبود و ذاتش محتجب از موجودات بود و غير متجلي بر آنان، شناخته نمي‌شد و راهي براي نيل به سوي او وجود نداشت، بله تنها علت محجوب بودنش عدم پذيرش تجلي از ناحيه‌ي بعضي ذوات است و حجاب نيز عبارت است از قصور و ضعف و نقص همان ذوات.


دو طرفه بودن عشق بين خير محض و نفوس متألهه كه حديث قدسي«ان العبد اذا كان كذا و كذا عشقني و عشقته»، آخرين مطلبي است كه مؤلف در اين رساله بدان پرداخته است.
دو طرفه بودن عشق بين خير محض و نفوس متألهه كه حديث قدسي«ان العبد اذا كان كذا و كذا عشقني و عشقته»، آخرين مطلبي است كه مؤلف در اين رساله بدان پرداخته است.
خط ۵۵۳: خط ۵۵۳:




رساله«الاجوبة عن مسائل البيرونى» توسط ابن سينا، به زبان عربى، و در پاسخ به پرسش‌هاى ابو ريحان بيرونى در باره برخى از مسائل طبيعى و به اصطلاح امروزى، فيزيكى، نوشته شده است.
رساله«الاجوبة عن مسائل البيرونى» توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى، و در پاسخ به پرسش‌هاى ابو ريحان بيرونى در باره برخى از مسائل طبيعى و به اصطلاح امروزى، فيزيكى، نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۹۹: خط ۵۹۹:




«رسالة بعض الافاضل الى علماء مدينة السلام فى مقولات شيخ الرئيس»، رساله‌اى است منسوب به ابن سينا، به زبان عربى و در موضوع وجود كلى طبيعى. مؤلف، در اين رساله به نقد نظريه دانشمندى همدانى در باره وجود خارجى كلى طبيعى و پاره‌اى از مسائل ديگر پرداخته و آن را براى دانشمندان بغداد ارسال نموده تا در مورد آن اظهار نظر نمايند.
«رسالة بعض الافاضل الى علماء مدينة السلام فى مقولات شيخ الرئيس»، رساله‌اى است منسوب به [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به زبان عربى و در موضوع وجود كلى طبيعى. مؤلف، در اين رساله به نقد نظريه دانشمندى همدانى در باره وجود خارجى كلى طبيعى و پاره‌اى از مسائل ديگر پرداخته و آن را براى دانشمندان بغداد ارسال نموده تا در مورد آن اظهار نظر نمايند.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۱۷: خط ۶۱۷:
استدراك  
استدراك  


ناشر«رسائل ابن سينا»، در پايان مجموعه مزبور، تحت عنوان«استدراك» توضيح داده كه بعد از چاپ مجموعه، به نسخه‌اى ديگر از رساله«الاجوبة عن مسائل البيرونى» برخورد نموده و متوجه شده كه اين نسخه، مشتمل بر مطالبى است كه در نسخه مورد استفاده وى وجود نداشته است، لذا برخى از آن مطالب را تحت عنوان«اعتراضات ابى ريحان على اجوبة ابن سينا» در قالب هفده مسئله و تحت عنوان«جوابات ابى سعيد احمد بن على عن الاعتراضات التى اعترض بها محمد بن احمد البيرونى على حجة الحق ابى على الحسين بن عبد الله بن سينا فى جواباته عن مسائله» در قالب هجده مسئله، به آخر مجموعه مزبور افزوده است.
ناشر«رسائل [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]»، در پايان مجموعه مزبور، تحت عنوان«استدراك» توضيح داده كه بعد از چاپ مجموعه، به نسخه‌اى ديگر از رساله«الاجوبة عن مسائل البيرونى» برخورد نموده و متوجه شده كه اين نسخه، مشتمل بر مطالبى است كه در نسخه مورد استفاده وى وجود نداشته است، لذا برخى از آن مطالب را تحت عنوان«اعتراضات ابى ريحان على اجوبة [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]» در قالب هفده مسئله و تحت عنوان«جوابات ابى سعيد احمد بن على عن الاعتراضات التى اعترض بها محمد بن احمد البيرونى على حجة الحق ابى على الحسين بن عبد الله بن سينا فى جواباته عن مسائله» در قالب هجده مسئله، به آخر مجموعه مزبور افزوده است.




خط ۶۲۷: خط ۶۲۷:
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11579 مطالعه کتاب رسائل ابن سینا در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11579 مطالعه کتاب رسائل ابن سینا در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش