پرش به محتوا

نجم کبری: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar37.jpg | عنوان = نجم الدّین کبری | عنوان‌های دیگر =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}  
}}  


''' نجم کبری''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشه‌های عارف کامل، یعنی  
''' نجم کبری''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشه‌های عارف کامل، یعنی [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] می‌پردازد. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] یکی از بزرگترین عارفان و مشایخ طریقت در تمام تاریخ عرفان است. وی را از بابت عظمت و بزرگی «ابرمرد تاریخ عرفان» گفته‌اند و تنها کسی است که لقب بسیار عالی «پیر ولی تراش» را از آن خود کرده است. خوشبختانه این اثر مهمترین و بهترین کتابی است که در باره ی این عارف بزرگ به نگارش در آمده است. پیش از این یکی دو کار مختصر در باره ی [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] صورت گرفته بود که جامع نبود و از صحّت کامل نیز برخوردار نبود. لذا این کتاب در کنار هنرهایی که دارد از بابت تحقیقِ جامع و گسترده و پژوهشی کامل و مستقل به عنوان اوّلین در تاریخ قابل ذکر است.
[[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] می‌پردازد. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] یکی از بزرگترین عارفان و مشایخ طریقت در تمام تاریخ عرفان است. وی را از بابت عظمت و بزرگی «ابرمرد تاریخ عرفان» گفته‌اند و تنها کسی است که لقب بسیار عالی «پیر ولی تراش» را از آن خود کرده است. خوشبختانه این اثر مهمترین و بهترین کتابی است که در باره ی این عارف بزرگ به نگارش در آمده است. پیش از این یکی دو کار مختصر در باره ی [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] صورت گرفته بود که جامع نبود و از صحّت کامل نیز برخوردار نبود. لذا این کتاب در کنار هنرهایی که دارد از بابت تحقیقِ جامع و گسترده و پژوهشی کامل و مستقل به عنوان اوّلین در تاریخ قابل ذکر است.


نویسنده کتاب استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود ادامه‌ی معنوی مکتب کبرویه است طبیعی است که بیشترن و بهترین مطالب را در باره ی این پیر بزرگ طریقت دانسته و نوشته باشد. غیر از این نیز کتابی دیگر دارد با نام[[نجم الدّین کبری پیر ولی تراش]] که انتشارات نجم کبری آن را انتشار داده است. غیر از این در کارنامه‌ی پژوهشهای عرفانی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] ده ها اثر پژوهشی را می‌توان دید که خواننده را در پذیرش مطالب این اثر تحت تأثیر قرار می‌دهد. از جمله کارهای وی نوشتن مجموعه آثاری تحت عنوان «مثنوی پژوهی و مولوی شناسی» است که قریب سی جلد کتاب در آن حوزه پژوهش و نگارش شده است، و نیز مجموعه ی «مشاهیر عرفان و فلسفه» که تا کنون چهارده عارف در این راستا منتشر شده است که از جمله ی آنان که از ارادتمندان حضرت [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] هستند: [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[مولانا]]، [[بهاء الدّین ولد]]، [[سیّد برهان الدّین محقّق]] و چندی دیگر از ناموران. به هر جهت این اثر که البتّه از چاپ آن دو دهه می‌گذرد هنوز نیز در محافل علمی‌و پژوهشی حرف اوّل را می‌زند و مرجع دیگر پژوهندگان واقع شده است.
نویسنده کتاب استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود ادامه‌ی معنوی مکتب کبرویه است طبیعی است که بیشترن و بهترین مطالب را در باره ی این پیر بزرگ طریقت دانسته و نوشته باشد. غیر از این نیز کتابی دیگر دارد با نام [[نجم الدّین کبری پیر ولی تراش]] که انتشارات نجم کبری آن را انتشار داده است. غیر از این در کارنامه‌ی پژوهشهای عرفانی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] ده ها اثر پژوهشی را می‌توان دید که خواننده را در پذیرش مطالب این اثر تحت تأثیر قرار می‌دهد. از جمله کارهای وی نوشتن مجموعه آثاری تحت عنوان «مثنوی پژوهی و مولوی شناسی» است که قریب سی جلد کتاب در آن حوزه پژوهش و نگارش شده است، و نیز مجموعه ی «مشاهیر عرفان و فلسفه» که تا کنون چهارده عارف در این راستا منتشر شده است که از جمله ی آنان که از ارادتمندان حضرت [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] هستند: [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[مولانا]]، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، [[محقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین|سیّد برهان‌الدّین محقّق]] و چندی دیگر از ناموران. به هر جهت این اثر که البتّه از چاپ آن دو دهه می‌گذرد هنوز نیز در محافل علمی‌و پژوهشی حرف اوّل را می‌زند و مرجع دیگر پژوهندگان واقع شده است.


وقتی به امضای پایان مقدّمه نگاه می‌کنیم تاریخ نوروز 1379 را می‌بینیم، یعنی متن اثر لا اقل باید در سال قبل، یعنی 1378 بع پایان رسیده باشد و شاید هم زودتر زیرا ساختن و پرداخت کتاب در آن زمان به مانند اکنون سرعت بالایی نداشته. به هر حال می‌توان حدس زد که حدود 25 سال از نگارش کتاب می‌گذرد ولی هنوز هم در بین صاحبنظران حرف اوّل را می‌زند و در بین مقالات و کتابهایی که به نوعی با محوریّت یا موضوع نجم کبری نوشته می‌شود این کتاب مهمترین مرجع و مأخذ آنها به شمار می‌رود.
وقتی به امضای پایان مقدّمه نگاه می‌کنیم تاریخ نوروز 1379 را می‌بینیم، یعنی متن اثر لا اقل باید در سال قبل، یعنی 1378 بع پایان رسیده باشد و شاید هم زودتر زیرا ساختن و پرداخت کتاب در آن زمان به مانند اکنون سرعت بالایی نداشته. به هر حال می‌توان حدس زد که حدود 25 سال از نگارش کتاب می‌گذرد ولی هنوز هم در بین صاحبنظران حرف اوّل را می‌زند و در بین مقالات و کتابهایی که به نوعی با محوریّت یا موضوع نجم کبری نوشته می‌شود این کتاب مهمترین مرجع و مأخذ آنها به شمار می‌رود.
خط ۵۶: خط ۵۵:
بخش چهارم مربوط به آثار مکتوب است. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] آثار زیادی داشته که گویا در حمله ی مغول اغلب آنها از بین رفته و نابود شده است، از جمله مهمترین آنها تفسیر عرفانی و تأویلیِ او است. این تفسیر که از وی مفقود و یا نابود شده است طبق اقوالی 12 جلد بوده است به نام [[عین الحیاة]] با آنکه بیشترِ آن از بین رفته بود در عین حال به همّت دو شیخ کبروی از خلفای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] باز نویسی و تکمیل شد، به واسطه ی [[نجم الدّین رازی]] و [[علاء الدّوله سمنانی]].
بخش چهارم مربوط به آثار مکتوب است. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] آثار زیادی داشته که گویا در حمله ی مغول اغلب آنها از بین رفته و نابود شده است، از جمله مهمترین آنها تفسیر عرفانی و تأویلیِ او است. این تفسیر که از وی مفقود و یا نابود شده است طبق اقوالی 12 جلد بوده است به نام [[عین الحیاة]] با آنکه بیشترِ آن از بین رفته بود در عین حال به همّت دو شیخ کبروی از خلفای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] باز نویسی و تکمیل شد، به واسطه ی [[نجم الدّین رازی]] و [[علاء الدّوله سمنانی]].


مهمترین کتاب عرفانی [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] [[فوائح الجمال و فواتح الجلال]] است که خوشبختانه نویسنده ی این کتاب، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن کتاب را تصحیح کرده و به انتشار رسانده است. این کتاب مهمترین نظریات شیخ را در خود جای داده که جا دارد شرح و تفسیرهای عمیقی بر آن نوشته شود. دیگر آثار شیخ عبارتند از: [[رسالة الی الهایم الخایف من لومة اللایم]]، [[رساله ده شرط]] که با نام [[رسالة السائر الحائر الی الساتر الواجد الماجد]] نیز شناخته شده است. رساله ی دیگر شیخ [[آداب السّلوک]] نام دارد که استاد [[عبدالحسین زرین‌کوب]] در نسبت آن به شیخ تردید روا داشته ولی سندی هم در این باره ارائه نکرده است.
مهمترین کتاب عرفانی [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] [[فوائح الجمال و فواتح الجلال]] است که خوشبختانه نویسنده ی این کتاب، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن کتاب را تصحیح کرده و به انتشار رسانده است. این کتاب مهمترین نظریات شیخ را در خود جای داده که جا دارد شرح و تفسیرهای عمیقی بر آن نوشته شود. دیگر آثار شیخ عبارتند از: [[رسالة الی الهایم الخایف من لومة اللایم]]، [[رساله ده شرط]] که با نام [[رسالة السائر الحائر الی الساتر الواجد الماجد]] نیز شناخته شده است. رساله‌ی دیگر شیخ [[آداب السّلوک]] نام دارد که استاد [[زرین‌کوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرین‌کوب]] در نسبت آن به شیخ تردید روا داشته ولی سندی هم در این باره ارائه نکرده است.


در صفحات 55 تا 60 به اشعار یا رباعیاتی که از شیخ در منابع گوناگون وجود داشته اشاره کرده است. رباعیاتی که در این منابع وجود داشته و در اینجا قرار گرفته است 25 رباعی است که از لحاظ صورت و معنا از عالیترین نمونه‌های رباعی محسوب می‌شود. نمونه‌هایی از این رباعیات بدین شرحند:  
در صفحات 55 تا 60 به اشعار یا رباعیاتی که از شیخ در منابع گوناگون وجود داشته اشاره کرده است. رباعیاتی که در این منابع وجود داشته و در اینجا قرار گرفته است 25 رباعی است که از لحاظ صورت و معنا از عالیترین نمونه‌های رباعی محسوب می‌شود. نمونه‌هایی از این رباعیات بدین شرحند:  
خط ۷۲: خط ۷۱:
{{ب|''ترسیدن هر که هست از چشم بد است''|2=''بیچاره من از چشم نکو می‌ترسم''<ref>متن، ص 59</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|''ترسیدن هر که هست از چشم بد است''|2=''بیچاره من از چشم نکو می‌ترسم''<ref>متن، ص 59</ref>}}{{پایان شعر}}


بخش پنجم از خلوت و آداب آن سخن می‌گوید و برای خلوت و آداب آن شرایطی وضع کرده که پیش از او نیز عارفان بزرگ به بخشی از آن باور داشته و به آن عمل می‌کردند. در خصوص معنای خلوت باید به کتابهای [[علاء الدّوله سمنانی]] و [[نورالدّین عبدالرّحمن اسفراینی مراجعه کرد که هر دو از خلفای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] و از مشایخ نامدار مکتب کبرویه به حساب می‌آیند. نجم کبری خود بارها و بارها خلوت و چلّه را تجربه کرده بود و با مفاهیم و دقایق آن آشنایی کامل داشت همین یافته ها را به مریدان و خلفای خود نیز انتقاد داده بود. کتاب [[فوائح الجمال]] شرح کاملی از خلوتهای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] دارد که جز با خواندن آن فهم درستی از برای کسی در این باره حاصل نمی‌شود.
بخش پنجم از خلوت و آداب آن سخن می‌گوید و برای خلوت و آداب آن شرایطی وضع کرده که پیش از او نیز عارفان بزرگ به بخشی از آن باور داشته و به آن عمل می‌کردند. در خصوص معنای خلوت باید به کتابهای [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]] و [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدّین عبدالرّحمن اسفراینی]] مراجعه کرد که هر دو از خلفای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] و از مشایخ نامدار مکتب کبرویه به حساب می‌آیند. نجم کبری خود بارها و بارها خلوت و چلّه را تجربه کرده بود و با مفاهیم و دقایق آن آشنایی کامل داشت همین یافته ها را به مریدان و خلفای خود نیز انتقاد داده بود. کتاب [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]] شرح کاملی از خلوتهای [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] دارد که جز با خواندن آن فهم درستی از برای کسی در این باره حاصل نمی‌شود.


بخش دیگر به سماع صوفیه می‌پردازد و کم و کیف آن را نقد و تحلیل می‌کند و از منظر عارفان کبروی خاصه [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] آنچه را که گفتنی است را بیان می‌نماید. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] اعتقادی تام به سماع یافته بود ولی آن را نه هدف بلکه وسیله می‌دانست و بر این بود که برای سماع باید از هواها دور شد، چنانکه مولانا هم می‌گوید: {{شعر}}  
بخش دیگر به سماع صوفیه می‌پردازد و کم و کیف آن را نقد و تحلیل می‌کند و از منظر عارفان کبروی خاصه [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] آنچه را که گفتنی است را بیان می‌نماید. [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] اعتقادی تام به سماع یافته بود ولی آن را نه هدف بلکه وسیله می‌دانست و بر این بود که برای سماع باید از هواها دور شد، چنانکه مولانا هم می‌گوید: {{شعر}}  
{{ب|''بر سماع راست هر تن چیر نیست''|2=''طعمه ی هر مرغکی انجیر نیست''}}{{پایان شعر}}
{{ب|''بر سماع راست هر تن چیر نیست''|2=''طعمه ی هر مرغکی انجیر نیست''}}{{پایان شعر}}


در بخش عشق و محبّت شاید بهترین و عمیقترین تحلیلها را از زبان [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] خاصه در [[فوائح الجمال]] می‌توانیم شاهد باشیم. در همین بین است که از شاهد غیبی آسمانی یا منِ الستی یاد می‌کند که در فلسفه آن را طباع التّام می‌خوانند. در این باره بحثهای بسیار زیادی در منابع صوفیانه و روانشناسی صوفیانه وجود دارد.
در بخش عشق و محبّت شاید بهترین و عمیقترین تحلیلها را از زبان [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] خاصه در [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]] می‌توانیم شاهد باشیم. در همین بین است که از شاهد غیبی آسمانی یا منِ الستی یاد می‌کند که در فلسفه آن را طباع التّام می‌خوانند. در این باره بحثهای بسیار زیادی در منابع صوفیانه و روانشناسی صوفیانه وجود دارد.


از بخضهای مهم کتاب یکی هم آداب و خدمت است که در عرفان و تصوّف این دو را اصل و پایه می‌دانند و هر که آداب را نشناسد و بدان پایبند نباشد و در سلوک و طریقت کمر خدمت نبندد و به خدمت نگراید گویی که هیچ قدمی‌در تصوّف ندارد که تصوّف تماماً همین آداب و خدمت است. در [[عوارف المعارف]] و در [[المصباح فی التّصوّف]] به دقّت از اهمیّت این مقوله سخن رفته است. اسم اعظم هم عنوان بخش یازدهم است که شیخ در این باره بحثهای پیچیده و رمزواری دارد که کسی از آن سر در نمی‌آورد و او نیز خود راز کلمات را برای کسی افشاء نکرده است. در کتاب [[فوائح الجمال]] به تفصیل از این راز معنوی سخن گفته بی این که ماهیّت آن را آشکار نماید<ref>متن، ص 163</ref>. در جای دیگر از همان کتاب اشاره به حروف یا تجمیع حروفی که «افتحبحنین» را شکل می‌دهد و در تفکیک «افتح بحنین» می‌شود و آنگاه در باره ی استفاده از آن توضیحاتی را درج می‌کند<ref>متن، ص 165</ref>.
از بخضهای مهم کتاب یکی هم آداب و خدمت است که در عرفان و تصوّف این دو را اصل و پایه می‌دانند و هر که آداب را نشناسد و بدان پایبند نباشد و در سلوک و طریقت کمر خدمت نبندد و به خدمت نگراید گویی که هیچ قدمی‌در تصوّف ندارد که تصوّف تماماً همین آداب و خدمت است. در [[عوارف المعارف]] و در [[المصباح في التصوف (جديد)|المصباح فی التّصوّف]] به دقّت از اهمیّت این مقوله سخن رفته است. اسم اعظم هم عنوان بخش یازدهم است که شیخ در این باره بحثهای پیچیده و رمزواری دارد که کسی از آن سر در نمی‌آورد و او نیز خود راز کلمات را برای کسی افشاء نکرده است. در کتاب [[فوائح الجمال]] به تفصیل از این راز معنوی سخن گفته بی این که ماهیّت آن را آشکار نماید<ref>متن، ص 163</ref>. در جای دیگر از همان کتاب اشاره به حروف یا تجمیع حروفی که «افتحبحنین» را شکل می‌دهد و در تفکیک «افتح بحنین» می‌شود و آنگاه در باره ی استفاده از آن توضیحاتی را درج می‌کند<ref>متن، ص 165</ref>.


در خصوص ذکر که از بنیانهای تصوّف و عرفان است در بخش 12 به تفصیل و به دقّت با شرایط آن سخن رفته است که باید با اذن و اجازه به آن اقدام کرد، چنانکه گفته‌اند باید ادا نمود و بسیاری دیگر از شروط. که نویسنده کتاب استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در کتابهای [[یاد خدا]]، [[تجلّی ذکر در آینه ی وحی]] و یا در [[هندسه ی یاد]] به تفصیل از آن بابت سخن گفته است، در اینجا نیز دیگاه عارفان مکتب کبرویه را چنانکه مقدور بوده تدوین نموده است.
در خصوص ذکر که از بنیانهای تصوّف و عرفان است در بخش 12 به تفصیل و به دقّت با شرایط آن سخن رفته است که باید با اذن و اجازه به آن اقدام کرد، چنانکه گفته‌اند باید ادا نمود و بسیاری دیگر از شروط. که نویسنده کتاب استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در کتابهای [[یاد خدا]]، [[تجلّی ذکر در آینه ی وحی]] و یا در [[در هندسه‌ی یاد]] به تفصیل از آن بابت سخن گفته است، در اینجا نیز دیگاه عارفان مکتب کبرویه را چنانکه مقدور بوده تدوین نموده است.


بخش 15 کتاب به معرّفی شاگردان و مریدان شیخ پرداخته است و در آن بین برخی را متذکّر شده و شرحی مختصر برای هر یک آورده است از جمله: 1-  [[مجد الدّین بغدادی]]، 2- [[نجم الدّین رازی]]، 3- [[رضی الدّین علی لالا]]، 4- [[سعد الدّین حموی]]، 5- [[سیف الدّین باخرزی]]، 6- [[جمال الدّین گیلی]]،  [[شهاب الدّین ابوحفص سهروردی]]، 8- [[بابا کمال جندی]]، 9- [[بهاء الدّین ولد]]، 10- [[فرید الدّین عطار نیشابوری]]، 11- [[محمّد خلوتی]] و 12- [[ضیاء الدّین ابوالحسن مسعود بن محمود شیرازی]]. در این بین دو اجازه ی مکتوب وجود دارد که یکی برای [[سعد الدّین حموی]] و یکی هم برای [[سیف الدّین باخرزی]] صادر شده است و نیز طریقت نجم کبری از طریق [[رضی الدّین علی لالا]] ادامه یافته که متن شجره ی آن در صفحات 206 و 207 کتاب، از زمان شخ کبری تا کنون را نشان می‌دهد. این شجره در صفحه ی 287 نیز در بحث سلسله و سجره ی شیخ دیده می‌شود.
بخش 15 کتاب به معرّفی شاگردان و مریدان شیخ پرداخته است و در آن بین برخی را متذکّر شده و شرحی مختصر برای هر یک آورده است از جمله: 1-  [[مجدالدّین بغدادی]]، 2- [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدین رازی]]، 3- [[رضی الدّین علی لالا]]، 4- [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، 5- [[باخرزی، سعید بن مطهر|سیف‌الدین باخرزی]]، 6- [[جمال الدّین گیلی|جمال‌الدین گیلی]]،  [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی]]، 8- [[بابا کمال جندی]]، 9- [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، 10- [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]]، 11- [[محمّد خلوتی]] و 12- [[ضیاءالدین ابوالحسن مسعود بن محمود شیرازی]]. در این بین دو اجازه ی مکتوب وجود دارد که یکی برای [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] و یکی هم برای [[باخرزی، سعید بن مطهر|سیف‌الدین باخرزی]] صادر شده است و نیز طریقت نجم کبری از طریق [[رضی الدّین علی لالا]] ادامه یافته که متن شجره ی آن در صفحات 206 و 207 کتاب، از زمان شخ کبری تا کنون را نشان می‌دهد. این شجره در صفحه ی 287 نیز در بحث سلسله و سجره ی شیخ دیده می‌شود.


در بحث ماقبل آخر هم که شهادت شیخ را بحث کرده است با استفاده از اسنادی متعدّد کشته و شهید شدن شیخ را در برابر هجوم کافران مغول نشان می‌دهد و در واقع شیخ با جهاد و رسیدن به مقام شهادت تنها شهید راستین تاریخ تصوّف است. که [[حمد الله مستوفی]] گزارشی از این بابت در [[تاریخ گزیده]] را روایت می‌کند. [[مولانا]] نیز در باره ی این واقعه در ابیاتی چنین می‌گوید: {{شعر}}  
در بحث ماقبل آخر هم که شهادت شیخ را بحث کرده است با استفاده از اسنادی متعدّد کشته و شهید شدن شیخ را در برابر هجوم کافران مغول نشان می‌دهد و در واقع شیخ با جهاد و رسیدن به مقام شهادت تنها شهید راستین تاریخ تصوّف است. که [[حمدالله مستوفی]] گزارشی از این بابت در [[تاریخ گزیده]] را روایت می‌کند. [[مولانا]] نیز در باره ی این واقعه در ابیاتی چنین می‌گوید: {{شعر}}  
{{ب|''ما از آن محتشمانیم که ساغر گیرند''|2=''نه از آن مفلسکان کآن بز لاغر گیرند''}}
{{ب|''ما از آن محتشمانیم که ساغر گیرند''|2=''نه از آن مفلسکان کآن بز لاغر گیرند''}}
{{ب|''به یکی دست می‌خالص ایمان نوشند''|2=''به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند''<ref>متن، ص 293</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|''به یکی دست می‌خالص ایمان نوشند''|2=''به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند''<ref>متن، ص 293</ref>}}{{پایان شعر}}
خط ۱۰۰: خط ۹۹:
# این که نویسنده خود در این راستا صاحب نظر و دارای اجتهاد است و در مواردی به اجتهاد خود ناظر بوده است.
# این که نویسنده خود در این راستا صاحب نظر و دارای اجتهاد است و در مواردی به اجتهاد خود ناظر بوده است.
# استدلالهای فراوان نویسنده با استنادهای قابل توجّه از موارد مهم کتاب محسوب می‌شود.
# استدلالهای فراوان نویسنده با استنادهای قابل توجّه از موارد مهم کتاب محسوب می‌شود.
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌دهد. کما اینکه در بحث شاگردان نجم کبری چالشی جدّی با دکتر [[عبدالحسین زرّین کوب]] و استاد [[بدیع الزّمان فروزانفر]] دارد.
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌دهد. کما اینکه در بحث شاگردان نجم کبری چالشی جدّی با دکتر [[عبدالحسین زرّین کوب]] و استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بدیع‌الزمان فروزانفر]] دارد.
# استفاده از تمام آثار شیخ و تقریباً تمام آثار مکتب کبرویه و دیگر متون اصیل عرفانی برای تثبیت و تعمیم و تبیین بحث از ویژگیهای ممتاز این اثر است.
# استفاده از تمام آثار شیخ و تقریباً تمام آثار مکتب کبرویه و دیگر متون اصیل عرفانی برای تثبیت و تعمیم و تبیین بحث از ویژگیهای ممتاز این اثر است.
# نهایتاً باید از روانی نوشتار و دقّت در بیان مفاهیم یاد کرد.
# نهایتاً باید از روانی نوشتار و دقّت در بیان مفاهیم یاد کرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش