۱۰۷٬۰۹۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنح' به 'ابن ح') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10077 | ||
| کتابخوان همراه نور =10077 | | کتابخوان همراه نور =10077 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بلدان الخلافة الشرقية'''، ترجمه عربی كتاب [[لسترینج، گای|كي لسترنج]] است كه به زبان انگلیسی نوشته است. اين اثر مشتمل بر وقايع عراق، الجزيره، ایران و كشورهای خاورميانه از زمان فتح اسلامی تا زمان تيمور است. | '''بلدان الخلافة الشرقية'''، ترجمه عربی كتاب [[لسترینج، گای|كي لسترنج]] است كه به زبان انگلیسی نوشته است. اين اثر مشتمل بر وقايع عراق، الجزيره، ایران و كشورهای خاورميانه از زمان فتح اسلامی تا زمان تيمور است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۶: | ||
#اران - ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» نامیدند و بدین مناسبت حمدالله مستوفی اراضی بین این دو رود را «بین النهرین» نامیده است... كرسی این ایالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابههایش تاكنون باقی است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بیلقان كه به ارمنی آن را فیداگران Phaidagran میگفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسی اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جای نمانده است... بیلقان تا قرن نهم جای مهمی محسوب بود. نام دو شهر دیگر در ایالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختری برزعه در جاده تفلیس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافی نویسان عرب آن را جنزه نوشتهاند و دیگری شمكور است كه خرابههای آن هنوز باقی است. | #اران - ایالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقای دو رود سیروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» نامیدند و بدین مناسبت حمدالله مستوفی اراضی بین این دو رود را «بین النهرین» نامیده است... كرسی این ایالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابههایش تاكنون باقی است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بیلقان كه به ارمنی آن را فیداگران Phaidagran میگفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسی اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جای نمانده است... بیلقان تا قرن نهم جای مهمی محسوب بود. نام دو شهر دیگر در ایالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختری برزعه در جاده تفلیس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافی نویسان عرب آن را جنزه نوشتهاند و دیگری شمكور است كه خرابههای آن هنوز باقی است. | ||
#شروان - آن طرف رود كر در ساحل دریای خزر جایى كه سلسله جبال قفقاز به دریا فرو میرود، ایالت شروان واقع است. كرسی این ایالت شماخیه بوده كه اكنون شماخی یا شماخا خوانده میشود... در آخرین نقطه شمالی ایالت شروان شهر باب الابواب؛ یعنی همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل| | #شروان - آن طرف رود كر در ساحل دریای خزر جایى كه سلسله جبال قفقاز به دریا فرو میرود، ایالت شروان واقع است. كرسی این ایالت شماخیه بوده كه اكنون شماخی یا شماخا خوانده میشود... در آخرین نقطه شمالی ایالت شروان شهر باب الابواب؛ یعنی همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] گوید، این شهر در قرن چهارم از اردبیل كرسی آذربایجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه یا باكویه (باكوی امروز) در جنوب دربند است و اصطخری به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولایت گشتاسفی نزدیک دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوههای نزدیک دربند قبله واقع است. | ||
#موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاقی بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوههای طالش قرار دارد. این ایالت گاهی جزء آذربایجان محسوب مىگردید. ولی غالباً ناحیهای جداگانه و مستقل را تشكیل میداد. كرسی موغان در قرن چهارم شهری بهمین نام بود كه اكنون تعیین محل آن مشكل است. از گفته مقدسی چنین استنباط میشود كه محتمل است این شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قدیم قریه بلخاب واقع بود... مستوفی سه شهر بیلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام میبرد. | #موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاقی بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوههای طالش قرار دارد. این ایالت گاهی جزء آذربایجان محسوب مىگردید. ولی غالباً ناحیهای جداگانه و مستقل را تشكیل میداد. كرسی موغان در قرن چهارم شهری بهمین نام بود كه اكنون تعیین محل آن مشكل است. از گفته مقدسی چنین استنباط میشود كه محتمل است این شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قدیم قریه بلخاب واقع بود... مستوفی سه شهر بیلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام میبرد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۳: | ||
«هر استان به چند تسوك (در عربی طسوج) و هر تسوك به چند روستاك (در عربی روستاق) تقسیم مىشده و هر روستاك، چند ده داشته است.» | «هر استان به چند تسوك (در عربی طسوج) و هر تسوك به چند روستاك (در عربی روستاق) تقسیم مىشده و هر روستاك، چند ده داشته است.» | ||
#«لسترنج» در كتاب «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی» به نقل از | #«لسترنج» در كتاب «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی» به نقل از «ابن خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافىنگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مىنویسد: «این اقلیم دوازده ولایت دارد و هر یك را استان گویند. و شصت بخش دارد كه هر یك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضیح مىافزاید: «پارهای از این تقسیمبندىها كه گویا در اصل به منظور تقسیمبندی مالیاتی بوده است، در یك قرن بعد در كتاب مقدسی نیز وارد گردیده است.» | ||
#توجه داشته باشیم كه مقدسی كتاب جغرافیای خود «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» را در سالهای میانی نیمه دوم قرن چهارم؛ یعنی در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است. | #توجه داشته باشیم كه مقدسی كتاب جغرافیای خود «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» را در سالهای میانی نیمه دوم قرن چهارم؛ یعنی در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است. | ||
#:لسترنج نام هر یك از این استانهای دوازدهگانه را با تعداد تسوكهای (طسوج) هر استان «از حیث نهرهایی كه آنها را مشروب میكردند و منابع (آبی)آن نهرها» در سه گروه آورده است. | #:لسترنج نام هر یك از این استانهای دوازدهگانه را با تعداد تسوكهای (طسوج) هر استان «از حیث نهرهایی كه آنها را مشروب میكردند و منابع (آبی)آن نهرها» در سه گروه آورده است. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۲: | ||
گی لسترنج كه متخصّص جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی است نوشتههای جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مىگوید: «موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاغی بزرگی است كه از دامنهی كوه سبلان تا كنارهی خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوههای تالش قرار دارد.... كرسی موغان در قرن چهارم، شهری بوده، به همان نام، كه اكنون تعیین محل دقیق آن دشوار است. تعیین محل دقیق كرسی مغان كاری شایسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافیای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستانی را مشغلهی ذهنی و علمی خود ساختهاند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و امیدوار باشیم كه به زودی در مغان اقدام به حفاری خواهند كرد و جنبههای گوناگون زندگی نیاكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعیّت بنگریم. عمر پارسآباد تقریباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارسآباد به وسیلهی مهندس پارسا مدیر عامل شركت شیار بنیاد نهاده و به همین سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دلیل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الفها حذف شد و شكل نوشتاری پارسآباد صورت امروزی خود را یافت «پارسآباد» موقعیّت پارسآباد؛ یعنی طول جغرافیایی 38 و عرض شمالی 39 درجه، از فروریزی شهرهای افسانهای دوازدهگانه تا حضور شركت شیار (1330) محل قشلاقی دامداران بوده است و البته به دلیل وابستگی زمین به آسمان؛ یعنی انتظار باران، استفادهی اقتصادی غیر دامداری از عرصهی دشت مغان ممكن نمىشده است و همین مسأله جایگاه مناسبی برای حیات وحش ایجاد مىكرده كه اشتهار آهوی مغان از همین زاویهی دید قابل بحث است. | گی لسترنج كه متخصّص جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی است نوشتههای جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مىگوید: «موغان یا مغكان یا موقان نام دشت باتلاغی بزرگی است كه از دامنهی كوه سبلان تا كنارهی خاوری دریای خزر كشیده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوههای تالش قرار دارد.... كرسی موغان در قرن چهارم، شهری بوده، به همان نام، كه اكنون تعیین محل دقیق آن دشوار است. تعیین محل دقیق كرسی مغان كاری شایسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافیای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستانی را مشغلهی ذهنی و علمی خود ساختهاند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و امیدوار باشیم كه به زودی در مغان اقدام به حفاری خواهند كرد و جنبههای گوناگون زندگی نیاكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعیّت بنگریم. عمر پارسآباد تقریباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارسآباد به وسیلهی مهندس پارسا مدیر عامل شركت شیار بنیاد نهاده و به همین سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دلیل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الفها حذف شد و شكل نوشتاری پارسآباد صورت امروزی خود را یافت «پارسآباد» موقعیّت پارسآباد؛ یعنی طول جغرافیایی 38 و عرض شمالی 39 درجه، از فروریزی شهرهای افسانهای دوازدهگانه تا حضور شركت شیار (1330) محل قشلاقی دامداران بوده است و البته به دلیل وابستگی زمین به آسمان؛ یعنی انتظار باران، استفادهی اقتصادی غیر دامداری از عرصهی دشت مغان ممكن نمىشده است و همین مسأله جایگاه مناسبی برای حیات وحش ایجاد مىكرده كه اشتهار آهوی مغان از همین زاویهی دید قابل بحث است. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ (عمومی)]] | [[رده: تاریخ (عمومی)]] | ||
[[رده: تاریخ آسیا]] | [[رده: تاریخ آسیا]] | ||
[[رده:آثار خاورشناسان]] |