پرش به محتوا

مرزهای کرانمندی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar15.jpg | عنوان = مرزهای کرانمندی | عنوان‌های دیگر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}  
}}  


'''مرزهای کرانمندی''' نوشته ی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است فلسفی که متأسّفانه در کتبخانه ی ملّی به خطا آن را در ذیل فق و حدود و حقوق اسلامی قید کرده اند. در واقع لفظ حدود الله که در متن با توجّه به آیات قرآنی مورد استفاده قرار گرفته کتابدار کتابخانه ی ملّی به خطا افتاده و تورّقی کافی و نظری وافی در متن نینداخته تا نظریات فلسفیِ آن را ببیند. برای این که معلوم شود کار از نوع فکر و فلسفه است کافی بود تورّقی سریع صورت بگیرد و یا فهرست مطالب و یا منابع را از نظر بگذراند. به هر حال این کتاب از جمله کتابهایی است که از سویی فلسفی است و از دیگر سو مربوط به انسان شناسی می شود، گرچه عنصر اپیستمولوژیک آن نیز بسیار قوی است.
'''مرزهای کرانمندی''' نوشته‌ی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است فلسفی که متأسّفانه در کتابخانه‌ی ملّی به خطا آن را در ذیل فق و حدود و حقوق اسلامی قید کرده‌اند. در واقع لفظ حدود الله که در متن با توجّه به آیات قرآنی مورد استفاده قرار گرفته کتابدار کتابخانه‌ی ملّی به خطا افتاده و تورّقی کافی و نظری وافی در متن نینداخته تا نظریات فلسفیِ آن را ببیند. برای این که معلوم شود کار از نوع فکر و فلسفه است کافی بود تورّقی سریع صورت بگیرد و یا فهرست مطالب و یا منابع را از نظر بگذراند. به هر حال این کتاب از جمله کتابهایی است که از سویی فلسفی است و از دیگر سو مربوط به انسان شناسی می‌شود، گرچه عنصر اپیستمولوژیک آن نیز بسیار قوی است.  
کتاب گرچه از مرز سخن گفته و تشابه صوری با مفهوم مرز برقرار می کند و حتّی از آن نیز می توان استفاده ای کاربردی کرد، با این حال مرزهای اندیشه را مدّ نظر قرار داده و بدان سو مایل است. و از کرانمند در برابر ناکرانمند یا بی کرانه دو مفهوم واجب و ممکن را تداعی می کند ولی بحث کتاب در این است که اگر انسان و عالم کرانمندند مرزهای کرانمندی کجاست و چگونه می توان آن مرزها را تشخیص داد و یا حدود آن را تعیین کرد. در عین حال بحث از عدول از کرانه ها و خروج از مرزها نیز در این حوزه مطرح می شود. به هر جهت کتابی است بکر با موضوعی نو و در عین حال با تحلیلی ویژه که منحصراً به نویسنده ربط پیدا می کند.


در همان ابتدای کتاب در بخش مقدّمه عنوانی وجود دارد به نام «متألّهان و فلاسفه»، همین عنوان می توانست سندنویس کتابخانه را روشن کند که موضوع کتاب را درست تشخیص بدهد. ضمن این که مقوله ی کرانمندی و ناکرانمندی امری است کاملاً عقلانی و فلسفی. این چیزی است که در طول کتاب می توان آن را یافت. برداشت و نقد از گفته های برخی از فلاسفه که در اینجا سخنان متألّه شهیر [[پل تیلیخ]] مد نظر است چیزی است که مؤلّف به آن متوجّه بوده و به نقد آن پرداخته است. چنانکه بیان شد این موضوع در فلسفه متأسّفانه اگر نگوییم بی سابقه لااقل می توانیم به کم سابقه بودنش اشاره کنیم. با این حساب مراد از مرزها، تمام آن چیزی است که معنا و مفهوم، عقل و فلسفه می توان در نظر آورد. هر چیزی که هست اعم از مادی و معنوی. و چیزی در عالم امکان نیست که نتوان برای آن مرز یا مرزهایی را لحاظ کرد. این اثر در پی تبیین مسئله ی مرزهای معنای و مفهومی است که به نظر توفیق خوبی یافته است.
کتاب گرچه از مرز سخن گفته و تشابه صوری با مفهوم مرز برقرار می‌کند و حتّی از آن نیز می‌توان استفاده ای کاربردی کرد، با این حال مرزهای اندیشه را مدّ نظر قرار داده و بدان سو مایل است. و از کرانمند در برابر ناکرانمند یا بی کرانه دو مفهوم واجب و ممکن را تداعی می‌کند ولی بحث کتاب در این است که اگر انسان و عالم کرانمندند مرزهای کرانمندی کجاست و چگونه می‌توان آن مرزها را تشخیص داد و یا حدود آن را تعیین کرد. در عین حال بحث از عدول از کرانه ها و خروج از مرزها نیز در این حوزه مطرح می‌شود. به هر جهت کتابی است بکر با موضوعی نو و در عین حال با تحلیلی ویژه که منحصراً به نویسنده ربط پیدا می‌کند.
 
در همان ابتدای کتاب در بخش مقدّمه عنوانی وجود دارد به نام «متألّهان و فلاسفه»، همین عنوان می‌توانست سندنویس کتابخانه را روشن کند که موضوع کتاب را درست تشخیص بدهد. ضمن این که مقوله‌ی کرانمندی و ناکرانمندی امری است کاملاً عقلانی و فلسفی. این چیزی است که در طول کتاب می‌توان آن را یافت. برداشت و نقد از گفته‌های برخی از فلاسفه که در اینجا سخنان متألّه شهیر [[پل تیلیخ]] مد نظر است چیزی است که مؤلّف به آن متوجّه بوده و به نقد آن پرداخته است. چنانکه بیان شد این موضوع در فلسفه متأسّفانه اگر نگوییم بی سابقه لااقل می‌توانیم به کم سابقه بودنش اشاره کنیم. با این حساب مراد از مرزها، تمام آن چیزی است که معنا و مفهوم، عقل و فلسفه می‌توان در نظر آورد. هر چیزی که هست اعم از مادی و معنوی. و چیزی در عالم امکان نیست که نتوان برای آن مرز یا مرزهایی را لحاظ کرد. این اثر در پی تبیین مسئله‌ی مرزهای معنای و مفهومی است که به نظر توفیق خوبی یافته است.




== ساختار ==
== ساختار ==


کتاب مرزهای کرانمندی کتابی است فلسفی در یک جلد با بیانی روان به زبان فارسی و در حجمی متوسّط کمتر از 300 صفحه. که به بیان مفهومی فلسفی می پردازد و غرض آن آشنا ساختن خواننده با مرزهای معنوی و فکری است و در واقع بر این مبنا می اندیشد که آیا اساساً مرزی در این باره وجود دارد یا نه؟ و اگر دارد، این مرز تا کجا ست. با آنکه دامنه ی سخن گسترده است ولی در تمام این پهنه چیز واحدی را دنبال می کند و با لفظ کرانمندی به بیان مرزداری هر چیزی می اندیشد که کرانمند است، هر چند که وی لفظ کرانمند را نیز اگر هم در دوردستها باشد و یا بسیار درازدامن محسوب شود نیز مرز می نامد و بر این است که در دایره ی امکان خود امکان و هر چیزی که در آن است دارای مرزی شناخته است.
کتاب مرزهای کرانمندی کتابی است فلسفی در یک جلد با بیانی روان به زبان فارسی و در حجمی متوسّط کمتر از 300 صفحه. که به بیان مفهومی فلسفی می‌پردازد و غرض آن آشنا ساختن خواننده با مرزهای معنوی و فکری است و در واقع بر این مبنا می‌اندیشد که آیا اساساً مرزی در این باره وجود دارد یا نه؟ و اگر دارد، این مرز تا کجا ست. با آنکه دامنه‌ی سخن گسترده است ولی در تمام این پهنه چیز واحدی را دنبال می‌کند و با لفظ کرانمندی به بیان مرزداری هر چیزی می‌اندیشد که کرانمند است، هر چند که وی لفظ کرانمند را نیز اگر هم در دوردستها باشد و یا بسیار درازدامن محسوب شود نیز مرز می‌نامد و بر این است که در دایره‌ی امکان خود امکان و هر چیزی که در آن است دارای مرزی شناخته است.


در فهرست کتاب ظاهراً با دو مطلب مواجه هستیم، یکی مقدّمه و یکی هم مرزهای کرانمندی، چنانکه از فهرست مطالب پیداست غیر از مقدّمه کتاب در واقع یک فصل بیشتر ندارد و آن هم با نام کتاب یکسان است: «مرزهای کرانمندی». در واقع کتاب پیوستگی کاملی دارد که تا آخر باید با همان سیری که مؤلّف در نظر گرفته است همراه شد تا به کنه مطلب راه یافت. امّا مقدّمه ی کتاب خود زیر مجموعه هایی دارد، بخشی از متألّهان و فلاسفه می گوید و مفهوم مرز را از آن منظر مورد تفحّص قرار می دهد. بعد از آن عنوان فرعی دیگری دارد به نام «نگاهی به واژگان» مه در اینجا به بیان و ررسی چند واژه می پردازد که با اصل کتاب منطبق و مربوط است. این واژگان عبارتند از: مرز. حدّ و حدود. کرانمند و بیکران، با مترادفهایی به مانند محدود و نامحدود، متناهی و نامتناهی، مقیّد و مطلق، باپایان و پایاندار و بی پایان، و نیز: بسته و باز.
در فهرست کتاب ظاهراً با دو مطلب مواجه هستیم، یکی مقدّمه و یکی هم مرزهای کرانمندی، چنانکه از فهرست مطالب پیداست غیر از مقدّمه کتاب در واقع یک فصل بیشتر ندارد و آن هم با نام کتاب یکسان است: «مرزهای کرانمندی». در واقع کتاب پیوستگی کاملی دارد که تا آخر باید با همان سیری که مؤلّف در نظر گرفته است همراه شد تا به کنه مطلب راه یافت. امّا مقدّمه‌ی کتاب خود زیر مجموعه‌هایی دارد، بخشی از متألّهان و فلاسفه می‌گوید و مفهوم مرز را از آن منظر مورد تفحّص قرار می‌دهد. بعد از آن عنوان فرعی دیگری دارد به نام «نگاهی به واژگان» مه در اینجا به بیان و بررسی چند واژه می‌پردازد که با اصل کتاب منطبق و مربوط است. این واژگان عبارتند از: مرز. حدّ و حدود. کرانمند و بیکران، با مترادفهایی به مانند محدود و نامحدود، متناهی و نامتناهی، مقیّد و مطلق، باپایان و پایاندار و بی پایان، و نیز: بسته و باز.


فصل اصلی کتاب که یکی بیش نیست و به تطویلِ تمام به شرح و تفسیر تدوری مؤلّف می پردازد چنانکه گفته شد مرزهای کرانمندی نام دارد که همان نام کتاب است. این فصل با ذکر آیه ی نخست از سوره طلاق که به حدود الهی و خروج از آن اشاره می کند آغاز می شود که در واقع بحث اصلی هم همین است، یعنی شناختن حدود و مراعات کردن آن. ضمن این که امکان عدول و خروج از آن نیز در دستور بررسی قرار گرفته است. چرایی و چگونگی و نیز کی و کجایی آن نیز به طور مستند مورد پرداخت واقع شده است. این فصل اصلی از صفحه 31 آغاز می شود و تا صفحه 266 ادامه می یابد. یعنی حدود 230 صفحه به طور پیوسته بحث را دنبال می کند. ولی شیوه ی پرداخت به گونه ای نیست که ملالت و خستگی بیاورد، زیرا روال کار با استنادات و شواهد و تحلیل های عرفانی، فلسفی و دینی چنان است که خواننده را با خود همراه می کند و خواننده نیز میلی به عقب ماندن از متن نویسنده را ندارد. نوع نگارش از بابت صورت و معنا به گونه ای است که گام به گام از افقی نرم به مرور به اوج حرکت می کند و تا امتدادی در همان اوج سیر می نماید و بعد، از میانه به آرامی رو به پایین حرکت می کند، در این حرکت بالا و پایین که به تدریج و به آرامی صورت می گیرد هیچ سختی ای از بابت معنا و مفهوم خواننده را در بر نمی گیرد.
فصل اصلی کتاب که یکی بیش نیست و به تطویلِ تمام به شرح و تفسیر تدوری مؤلّف می‌پردازد چنانکه گفته شد مرزهای کرانمندی نام دارد که همان نام کتاب است. این فصل با ذکر آیه‌ی نخست از سوره طلاق که به حدود الهی و خروج از آن اشاره می‌کند آغاز می‌شود که در واقع بحث اصلی هم همین است، یعنی شناختن حدود و مراعات کردن آن. ضمن این که امکان عدول و خروج از آن نیز در دستور بررسی قرار گرفته است. چرایی و چگونگی و نیز کی و کجایی آن نیز به طور مستند مورد پرداخت واقع شده است. این فصل اصلی از صفحه 31 آغاز می‌شود و تا صفحه 266 ادامه می‌یابد. یعنی حدود 230 صفحه به طور پیوسته بحث را دنبال می‌کند. ولی شیوه‌ی پرداخت به گونه‌ای نیست که ملالت و خستگی بیاورد، زیرا روال کار با استنادات و شواهد و تحلیل‌های عرفانی، فلسفی و دینی چنان است که خواننده را با خود همراه می‌کند و خواننده نیز میلی به عقب ماندن از متن نویسنده را ندارد. نوع نگارش از بابت صورت و معنا به گونه‌ای است که گام به گام از افقی نرم به مرور به اوج حرکت می‌کند و تا امتدادی در همان اوج سیر می‌نماید و بعد، از میانه به آرامی رو به پایین حرکت می‌کند، در این حرکت بالا و پایین که به تدریج و به آرامی صورت می‌گیرد هیچ سختی ای از بابت معنا و مفهوم خواننده را در بر نمی‌گیرد.


کتاب مرزهای کرانمندی از آنجا که اثری فلسفی است و از سوی نویسنده به طور مستقیم طرح و تفسیر می شود کمتر با ارجاعات مواجه می شویم. نویسنده تزی را آغاز کرده که باید خود آن را شرح و تفسیر کند این است که با کمترین پاورقی در این اثر روبرو می شویم. امّا قابل ذکر است که نویسنده می گوید لفظ مرز را به مفهومی که شرح می دهد از عنوان یکی از سخنرانی های [[پل تیلیخ]] الهیدان برجسته مسیحی با رویکردی اگزیستانسیالیستی برداشت کرده است امّا در این برداشت گذشته از صورت در معنای آن نیز احیاناً چالشهایی داشته است که خود در طول بحث از آنها یاد می کند. کتاب با سخنانی از [قدّیس آگوستین]] در [[اعترافات]] به پایان می رسد.
کتاب مرزهای کرانمندی از آنجا که اثری فلسفی است و از سوی نویسنده به طور مستقیم طرح و تفسیر می‌شود کمتر با ارجاعات مواجه می‌شویم. نویسنده تزی را آغاز کرده که باید خود آن را شرح و تفسیر کند این است که با کمترین پاورقی در این اثر روبرو می‌شویم. امّا قابل ذکر است که نویسنده می‌گوید لفظ مرز را به مفهومی که شرح می‌دهد از عنوان یکی از سخنرانی‌های [[پل تیلیخ]] الهیدان برجسته مسیحی با رویکردی اگزیستانسیالیستی برداشت کرده است امّا در این برداشت گذشته از صورت در معنای آن نیز احیاناً چالشهایی داشته است که خود در طول بحث از آنها یاد می‌کند. کتاب با سخنانی از قدّیس [[آگوستین]] در [[اعترافات]] به پایان می‌رسد.




== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب مرزهای کرانمندی اثری است فلسفی با رویکردی انسان شناسانه که قرار است ما را با مرزهای صوری و معنوی چنانکه هستند آشنا و مواجه کند. در این راستا ترکیب مرز و کرانمند که هر دو مفهومی واحد را دنبال می کنند بیانگر آن است که برای جهان امکان چیزی جز مرز رقم نخورده و انسان هرگونه که حرکت کند و هر مقدار که سیر نماید از هر سو با کرانمندی و یا مرزهایی شناخته یا ناشناخته مواجه می شود. این مفهوم فلسفی که ابتکار و اجتهاد نویسنده است جز با خوانش متن او سرانجامی نمی یابد و شاید صرفاً با این خوانش است که معنادار می شود.
کتاب مرزهای کرانمندی اثری است فلسفی با رویکردی انسان شناسانه که قرار است ما را با مرزهای صوری و معنوی چنانکه هستند آشنا و مواجه کند. در این راستا ترکیب مرز و کرانمند که هر دو مفهومی واحد را دنبال می‌کنند بیانگر آن است که برای جهان امکان چیزی جز مرز رقم نخورده و انسان هرگونه که حرکت کند و هر مقدار که سیر نماید از هر سو با کرانمندی و یا مرزهایی شناخته یا ناشناخته مواجه می‌شود. این مفهوم فلسفی که ابتکار و اجتهاد نویسنده است جز با خوانش متن او سرانجامی نمی‌یابد و شاید صرفاً با این خوانش است که معنادار می‌شود.
 
در این زمینه با این مفهوم، آن هم در حوزه‌ی فلسفه شاید چیزی به انتشار نرسیده باشد، و این به معنای بکر بودن بحث و منفرد بودن آن است. نویسنده‌ی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بین نوشته‌های خود عمدتاً کاری که دیگران نوشته باشند را تکرار نمی‌کند و همواره به دنبال سوژه‌های نو و البتّه سخت و پرچالش می‌گردد. با تخصّصهایی هم که در دین و فلسفه و عرفان دارد از عهده‌ی کار به دست گرفته نیز خوب بر می‌آید. در بین نوشته‌های او چندین کار وجود دارد که در این هزاره در واقع برای نخستین بار توسّط او صورت گرفته است و از این بابت شاید اوّلی کسی باشد که اوّلینها را شکار و تا به پایان راه برده است.
 
مقدّمه‌ی کتاب تمهیدی درست برای ورود به بحث اصلی را بر عهده دارد، بدین معنا که با تبیین واژه‌ها و معنا کردن آنها فهم خواننده را نسبت به مرز و کرانمندیِ مورد نظر بالا می‌برد. تحلیل واژه‌های مرز و حد، حدود و ثغور، کرانمندی و بیکرانه و تبیین معنای گسترده‌ی مرز از دید اجتماع و جغرافیا و فرهتک و طبیعت و سیاست چیزی است که مدّ نظر قرار گرفته و نقد و بررسی شده است. نویسنده خود در این باره می‌گوید: آنچه در اینجا از آن بحث خواهیم کرد مفهومی است که در ذیل مرز وجود دارد، یعنی چیستی، چرایی و تاکجاییِ آن. ضمن اینکه در این مورد نظر و تأمّل خواهیم کرد که آنچه مرز گفته می‌شود اساساً از کجا پدیدار می‌شود و باعث و بانیِ آن چه چیزی یا چه شخصی است. با این حال مورد اصلیِ بحث در خصوص کرانمندی و ناکرانمندی است و تبیین و تعیین اینکه آیا بین این دو مرزی وجود دارد یا نه و اگر مرزی وجود دارد، این مرز کجاست یا از کجا تا کجاست و چه کسی این دو مرزِ کرانمند و بیکران را تعیین کرده است. ضمن اینکه باید ببینیم هریک از کرانمند و بیکرانه چه موقعیتی از منظر عقل و وحی دارند. خاصه در خصوص کرانمند، که نشان می¬دهد برای خود مرزهایی شناخته شده دارد ولی آیا کسی می¬تواند محدوده‌ی مرزهای آن را معلوم و مشخّص کند یا نه؟ و این پرسش مدام قابل تکرار خواهد بود و افراد در حوزه‌ی الهیات و فلسفه که یکی از وحی و یکی از عقل دفاع می‌کند، مدام در پاسخگویی به این پرسشِ مهمّ و اساسی، حرفهایی قابل اعتنا خواهند گفت. ولی می‌توان جهان پاسخگو را به این دو منحصر و محصور نکرد و دو گروه دیگر نیز بر این جمع افزود، یکی متألّهان فیلسوف و یکی هم فیلسوفان متألّه. یکی با وجود وحی، باوری هم به عقل دارد و آن دیگری هم در کنار عقل به وحی تکیه می‌کند؛ و ما در این منظر چهارگانه پاسخهایی درخور را می‌توانیم شاهد باشیم<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>.


در این زمینه با این مفهوم، آن هم در حوزه ی فلسفه شاید چیزی به انتشار نرسیده باشد، و این به معنای بکر بودن بحث و منفرد بودن آن است. نویسنده ی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بین نوشته های خود عمدتاً کاری که دیگران نوشته باشند را تکرار نمی کند و همواره به دنبال سوژه های نو و البتّه سخت و پرچالش می گردد. با تخصّصهایی هم که در دین و فلسفه و عرفان دارد از عهده ی کار به دست گرفته نیز خوب بر می آید. در بین نوشته های او چندین کار وجود دارد که در این هزاره در واقع برای نخستین بار توسّط او صورت گرفته است و از این بابت شاید اوّلی کسی باشد که اوّلینها را شکار و تا به پایان راه برده است.
آنچه که در صورت ظاهر از آیه‌ی نخست سوره‌ی طلاق در ابتدای بحث دیده می‌شود گر چه کاملاً دینی است و احیاناً فقها از آن حدود و احکام را استنباط می‌کنند، ولی واقع این است که دایره‌ی حدود بسیار گسترده‌تر از حدود ظاهری و فقهی است. طبیعت و جامعه، فرد و خانواده، روابط انسانی، هر چه که دیده می‌شود و یا دیده خواهد شد تابع حدود الهی است و چیزی یا کسی نیست که نام «موجود» داشته باشد و مشمول حدود و مرز نباشد. بحث حدود و نامحدود و یا کرانمند و ناکرانمند، کرانمندی و ناکرانمندی ما را به جهان و خدا ربط می‌دهد. خداوند حقیقتی ناکرانمند و نامحدود است، هر چند که این الفاظ نیز از آنجا که زائیده‌ی ذهن و عقل فلسفی انسان است برازنده‌ی حق نیست ولی در عین حال نشان از آن دارد که محدود و کرانمند نیست و این مصداقی است که باید به آن توجّه کرد.


مقدّمه ی کتاب تمهیدی درست برای ورود به بحث اصلی را بر عهده دارد، بدین معنا که با تبیین واژه ها و معنا کردن آنها فهم خواننده را نسبت به مرز و کرانمندیِ مورد نظر بالا می برد. تحلیل واژه های مرز و حد، حدود و ثغور، کرانمندی و بیکرانه و تبیین معنای گسترده ی مرز از دید اجتماع و جغرافیا و فرهتک و طبیعت و سیاست چیزی است که مدّ نظر قرار گرفته و نقد و بررسی شده است. نویسنده خود در این باره می گوید: آنچه در اینجا از آن بحث خواهیم کرد مفهومی است که در ذیل مرز وجود دارد، یعنی چیستی، چرایی و تاکجاییِ آن. ضمن اینکه در این مورد نظر و تأمّل خواهیم کرد که آنچه مرز گفته می¬ شود اساساً از کجا پدیدار می ¬شود و باعث و بانیِ آن چه چیزی یا چه شخصی است. با این ¬حال مورد اصلیِ بحث در خصوص کرانمندی و ناکرانمندی است و تبیین و تعیین اینکه آیا بین این ¬دو مرزی وجود دارد یا نه و اگر مرزی وجود دارد، این مرز کجاست یا از کجا تا کجاست و چه کسی این دو مرزِ کرانمند و بیکران را تعیین کرده است. ضمن اینکه باید ببینیم هریک از کرانمند و بیکرانه چه موقعیتی از منظر عقل و وحی دارند. خاصه در خصوص کرانمند، که نشان می¬دهد برای خود مرزهایی شناخته شده دارد ولی آیا کسی می¬تواند محدوده ی مرزهای آن را معلوم و مشخّص کند یا نه؟ و این پرسش مدام قابل تکرار خواهد بود و افراد در حوزه ی الهیات و فلسفه که یکی از وحی و یکی از عقل دفاع می ¬کند، مدام در پاسخگویی به این پرسشِ مهمّ و اساسی، حرفهایی قابل اعتنا خواهند گفت. ولی می¬ توان جهان پاسخگو را به این دو منحصر و محصور نکرد و دو گروه دیگر نیز بر این جمع افزود، یکی متألّهان فیلسوف و یکی هم فیلسوفان متألّه. یکی با وجود وحی، باوری هم به عقل دارد و آن دیگری هم در کنار عقل به وحی تکیه می ¬کند؛ و ما در این منظر چهارگانه پاسخهایی درخور را می¬ توانیم شاهد باشیم<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>.
در فصل مرزهای کرانمندی از انواع مرزها سخن می‌رود، طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی،  و در این کتاب چنین می‌گوید که همه چیز دارای مرز است، چه شناخته و چه ناشناس. نویسنده در بخشی از این مقوله سخن می‌گوید که چرا باید مرز باشد و یا اصلاً مرز از کجا پدیدار شده است. <ref>متن، ص 88</ref>. نویسنده اشاره ای قابل تأمّل دارد که: عمده آن است که انسان در هیچ حالی از مرزهای خود نمی‌تواند عبور کند. برای عبور کردن از خود، باید فرد به تمامیِ خود راه یافته باشد. این نکته‌ی بسیار مهم است. یعنی هر چه که تصوّر کنیم خواهی نخواهی در پنهانی ها در مرزهای ناشناخته و درونی وابسته هستیم و هرگز نمی‌توانیم از مرزهای عقلانی و معنوی عبور کنیم، گویی که ما تا هرجا که برویم همچنان داخل مرز عبور می‌کنیم و امکان عدول از مرز برای هیچ کس ممکن نیست.


آنچه که در صورت ظاهر از آیه ی نخست سوره ی طلاق در ابتدای بحث دیده می شود گر چه کاملاً دینی است و احیاناً فقها از آن حدود و احکام را استنباط می کنند ولی واقع این است که دایره ی حدود بسیار گسترده تر از حدود ظاهری و فقهی است. طبیعت و جامعه، فرد و خانواده، روابط انسانی، هر چه که دیده می شود و یا دیده خواهد شد تابع حدود الهی است و چیزی یا کسی نیست که نام «موجود» داشته باشد و مشمول حدود و مرز نباشد. بحث حدود و نامحدود و یا کرانمند و ناکرانمند، کرانمندی و ناکرانمندی ما را به جهان و خدا ربط می دهد. خداوند حقیقتی ناکرانمند و نامحدود است، هر چند که این الفاظ نیز از آنجا که زائیده ی ذهن و عقل فلسفی انسان است برازنده ی حق نیست ولی در عین حال نشان از آن دارد که محدود و کرانمند نیست و این مصداقی است که باید به آن توجّه کرد.
در فصل مرزهای کرانمندی از انواع مرزها سخن می رود، طبیعی، اجتماعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی،  و در این کتاب چنین می گوید که همه چیز دارای مرز است، چه شناخته و چه ناشناس. نویسنده در بخشی از این مقوله سخن می گوید که چرا باید مرز باشد و یا اصلاً مرز از کجا پدیدار شده است. <ref>متن، ص 88</ref>. نویسنده اشاره ای قابل تأمّل دارد که: عمده آن است که انسان در هیچ حالی از مرزهای خود نمی تواند عبور کند. برای عبور کردن از خود، باید فرد به تمامیِ خود راه یافته باشد. این نکته ی بسیار مهم است. یعنی هر چه که تصوّر کنیم خواهی نخواهی در پنهانی ها در مرزهای ناشناخته و درونی وابسته هستیم و هرگز نمی توانیم از مرزهای عقلانی و معنوی عبور کنیم، گویی که ما تا هرجا که برویم همچنان داخل مرز عبور می کنیم و امکان عدول از مرز برای هیچ کس ممکن نیست.


==ویژگیها==
==ویژگیها==
کتاب مرزهای کرانمندی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که می‌توان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
کتاب مرزهای کرانمندی به مانند دیگر آثاری که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به انتشار رسیده در راستای دین، عرفان و فلسفه است که می‌توان برای آن نکاتی را متذکّر شد:
خط ۶۴: خط ۶۶:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
امرزهای کرانمندی، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]
مرزهای کرانمندی، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]


کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 288 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب  درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه‌ی کامل دیده می‌شود.
کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مهم و بلند نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 288 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب  درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه‌ی کامل دیده می‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش