پرش به محتوا

لاهیجی، عبدالرزاق بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۷: خط ۸۷:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''چه شبها كه در حجره خوابم نبود''|2=''چه جا داشت نانم كه آبم نبود''}}
{{ب|''چه شبها كه در حجره خوابم نبود''|2=''چه جا داشت نانم كه آبم نبود''}}
{{ب|''ز فقه و حديث و اصول و كلام''|2=''ز تفسير و آداب و حكمت تمام''}}
{{ب|''ز فقه و حديث و اصول و كلام''|2=''ز تفسير و آداب و حكمت تمام''<ref>مفاخر الاسلام، ج7، ص28 - 27 با تلخيص.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
<ref>مفاخر الاسلام، ج7، ص28 - 27 با تلخيص.</ref>


به علاوه حکیم لاهیجى در برهه‌اى از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] تربیت کرد. که مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه که [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویى]](ره) در مورد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] فرموده: او با نوشتن تفسیر و کتاب‌هاى علمى و فلسفى مورد نیاز جامعه، خود را قربانى کرده و گرنه مرجع تقلید مى‌شد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیت‌الله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حکیم ما نیز با سنگردارى در این بعد اینگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref>
به علاوه حکیم لاهیجى در برهه‌اى از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] تربیت کرد. که مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه که [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویى]](ره) در مورد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] فرموده: او با نوشتن تفسیر و کتاب‌هاى علمى و فلسفى مورد نیاز جامعه، خود را قربانى کرده و گرنه مرجع تقلید مى‌شد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیت‌الله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حکیم ما نیز با سنگردارى در این بعد اینگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref>


==ویژگى‌هاى اخلاقى و اجتماعى==
==ویژگى‌هاى اخلاقى و اجتماعى==
حکیم در برابر جامدین بى حال و صوفیه بى بند و بار، به همه دستورهاى شریعت مطهر عمل مى‌کرد و از سویى از شور و حال بندگى خاص خدا بهره‌اى تمام داشت و از غیر او بریده بود. او براى تکامل روحى و نیل به سعادت واقعى هم از راه ظاهر بهره مى‌گرفت و هم از راه باطن و معتقد بود که همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاکنهاد شریعت چنین بوده است.<ref>همان، ص8 - 5 با تلخيص.</ref>
حکیم در برابر جامدین بى حال و صوفیه بى بند و بار، به همه دستورهاى شریعت مطهر عمل مى‌کرد و از سویى از شور و حال بندگى خاص خدا بهره‌اى تمام داشت و از غیر او بریده بود. او براى تکامل روحى و نیل به سعادت واقعى هم از راه ظاهر بهره مى‌گرفت و هم از راه باطن و معتقد بود که همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاکنهاد شریعت چنین بوده است.<ref>همان، ص8 - 5 با تلخيص.</ref>


خط ۱۰۲: خط ۱۰۰:


==در گفتار دیگران==
==در گفتار دیگران==
[[خوانساری، سید محمدباقر بن زین‌العابدین|میرزا محمدباقر خوانسارى]] در کتاب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] مى‌گوید: ایشان فاضلى متکلم و حکیمى متشرع و ادیبى محقق و خردمندى نکته سنج بلکه در انشا و شعر و منطق وارد بود.<ref>روضات الجنات، ج4، ص196.</ref>
[[خوانساری، سید محمدباقر بن زین‌العابدین|میرزا محمدباقر خوانسارى]] در کتاب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] مى‌گوید: ایشان فاضلى متکلم و حکیمى متشرع و ادیبى محقق و خردمندى نکته سنج بلکه در انشا و شعر و منطق وارد بود.<ref>روضات الجنات، ج4، ص196.</ref>


خط ۱۱۰: خط ۱۰۷:


==آیا آن حکیم صوفى مشرب بود==
==آیا آن حکیم صوفى مشرب بود==
حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مریدى را سخت دشمن مى‌داشت. شهید محراب آیت‌الله قاضى طباطبایى(ره) در مقدمه چاپ نشده‌اش به کتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب مى‌گوید: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بوده‌اند ولى در زمان دولت صفویه نظر به اینکه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پیرى و مریدى و دریوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پیدا کرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر کس را که حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف - به این معین - متهم می‌کردند چنانکه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حکیم لاهیجى از این گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسی‌بیگ|میرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|ریاض العلماء]] درباره بسیارى از بزرگان چنین نسبتهایى داده و درباره حکیم لاهیجى نیز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى که او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفیه ساختگى و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مى‌فرماید: غرض ما از عرفا و صوفیه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند که به ریاضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حکمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور کرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ایشان هم از ما سوى الله صرفنظر کرده‌اند و فکر و ذکرشان به عیر از خدا چیز دیگرى نیست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref>
حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مریدى را سخت دشمن مى‌داشت. شهید محراب آیت‌الله قاضى طباطبایى(ره) در مقدمه چاپ نشده‌اش به کتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب مى‌گوید: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بوده‌اند ولى در زمان دولت صفویه نظر به اینکه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پیرى و مریدى و دریوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پیدا کرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر کس را که حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف - به این معین - متهم می‌کردند چنانکه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حکیم لاهیجى از این گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسی‌بیگ|میرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|ریاض العلماء]] درباره بسیارى از بزرگان چنین نسبتهایى داده و درباره حکیم لاهیجى نیز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى که او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفیه ساختگى و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مى‌فرماید: غرض ما از عرفا و صوفیه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند که به ریاضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حکمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور کرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ایشان هم از ما سوى الله صرفنظر کرده‌اند و فکر و ذکرشان به عیر از خدا چیز دیگرى نیست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref>


==شاگردان==
==شاگردان==
از جمله شاگردان فاضلى که وى تربیت کرد یکى فرزند بزرگش آقا میرزا حسن (مؤلف کتاب جمال الصالحین و حکیم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مى‌گوید: پسرش ملا حسن مؤلف کتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمدباقراز شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است که آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و دیگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به یقین ایشتان شاگردان دیگرى نیز تربیت کرده که نامشان در تراجم ذکر نشده است.
از جمله شاگردان فاضلى که وى تربیت کرد یکى فرزند بزرگش آقا میرزا حسن (مؤلف کتاب جمال الصالحین و حکیم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مى‌گوید: پسرش ملا حسن مؤلف کتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمدباقراز شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است که آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و دیگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به یقین ایشتان شاگردان دیگرى نیز تربیت کرده که نامشان در تراجم ذکر نشده است.


خط ۱۵۹: خط ۱۵۴:




وابسته‌ها
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[سرمایه ایمان]]  
[[سرمایه ایمان]]  
خط ۱۷۶: خط ۱۷۲:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:تیر (1400)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش