۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''چه شبها كه در حجره خوابم نبود''|2=''چه جا داشت نانم كه آبم نبود''}} | {{ب|''چه شبها كه در حجره خوابم نبود''|2=''چه جا داشت نانم كه آبم نبود''}} | ||
{{ب|''ز فقه و حديث و اصول و كلام''|2=''ز تفسير و آداب و حكمت تمام''}} | {{ب|''ز فقه و حديث و اصول و كلام''|2=''ز تفسير و آداب و حكمت تمام''<ref>مفاخر الاسلام، ج7، ص28 - 27 با تلخيص.</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
به علاوه حکیم لاهیجى در برههاى از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] تربیت کرد. که مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه که [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویى]](ره) در مورد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] فرموده: او با نوشتن تفسیر و کتابهاى علمى و فلسفى مورد نیاز جامعه، خود را قربانى کرده و گرنه مرجع تقلید مىشد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیتالله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حکیم ما نیز با سنگردارى در این بعد اینگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref> | به علاوه حکیم لاهیجى در برههاى از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] تربیت کرد. که مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه که [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویى]](ره) در مورد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] فرموده: او با نوشتن تفسیر و کتابهاى علمى و فلسفى مورد نیاز جامعه، خود را قربانى کرده و گرنه مرجع تقلید مىشد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیتالله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حکیم ما نیز با سنگردارى در این بعد اینگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref> | ||
==ویژگىهاى اخلاقى و اجتماعى== | ==ویژگىهاى اخلاقى و اجتماعى== | ||
حکیم در برابر جامدین بى حال و صوفیه بى بند و بار، به همه دستورهاى شریعت مطهر عمل مىکرد و از سویى از شور و حال بندگى خاص خدا بهرهاى تمام داشت و از غیر او بریده بود. او براى تکامل روحى و نیل به سعادت واقعى هم از راه ظاهر بهره مىگرفت و هم از راه باطن و معتقد بود که همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاکنهاد شریعت چنین بوده است.<ref>همان، ص8 - 5 با تلخيص.</ref> | حکیم در برابر جامدین بى حال و صوفیه بى بند و بار، به همه دستورهاى شریعت مطهر عمل مىکرد و از سویى از شور و حال بندگى خاص خدا بهرهاى تمام داشت و از غیر او بریده بود. او براى تکامل روحى و نیل به سعادت واقعى هم از راه ظاهر بهره مىگرفت و هم از راه باطن و معتقد بود که همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاکنهاد شریعت چنین بوده است.<ref>همان، ص8 - 5 با تلخيص.</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۰: | ||
==در گفتار دیگران== | ==در گفتار دیگران== | ||
[[خوانساری، سید محمدباقر بن زینالعابدین|میرزا محمدباقر خوانسارى]] در کتاب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] مىگوید: ایشان فاضلى متکلم و حکیمى متشرع و ادیبى محقق و خردمندى نکته سنج بلکه در انشا و شعر و منطق وارد بود.<ref>روضات الجنات، ج4، ص196.</ref> | [[خوانساری، سید محمدباقر بن زینالعابدین|میرزا محمدباقر خوانسارى]] در کتاب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] مىگوید: ایشان فاضلى متکلم و حکیمى متشرع و ادیبى محقق و خردمندى نکته سنج بلکه در انشا و شعر و منطق وارد بود.<ref>روضات الجنات، ج4، ص196.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۷: | ||
==آیا آن حکیم صوفى مشرب بود== | ==آیا آن حکیم صوفى مشرب بود== | ||
حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مریدى را سخت دشمن مىداشت. شهید محراب آیتالله قاضى طباطبایى(ره) در مقدمه چاپ نشدهاش به کتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب مىگوید: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بودهاند ولى در زمان دولت صفویه نظر به اینکه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پیرى و مریدى و دریوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پیدا کرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر کس را که حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف - به این معین - متهم میکردند چنانکه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حکیم لاهیجى از این گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|ریاض العلماء]] درباره بسیارى از بزرگان چنین نسبتهایى داده و درباره حکیم لاهیجى نیز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى که او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفیه ساختگى و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مىفرماید: غرض ما از عرفا و صوفیه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند که به ریاضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حکمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور کرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ایشان هم از ما سوى الله صرفنظر کردهاند و فکر و ذکرشان به عیر از خدا چیز دیگرى نیست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref> | حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مریدى را سخت دشمن مىداشت. شهید محراب آیتالله قاضى طباطبایى(ره) در مقدمه چاپ نشدهاش به کتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب مىگوید: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بودهاند ولى در زمان دولت صفویه نظر به اینکه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پیرى و مریدى و دریوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پیدا کرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر کس را که حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف - به این معین - متهم میکردند چنانکه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حکیم لاهیجى از این گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|ریاض العلماء]] درباره بسیارى از بزرگان چنین نسبتهایى داده و درباره حکیم لاهیجى نیز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى که او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفیه ساختگى و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مىفرماید: غرض ما از عرفا و صوفیه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند که به ریاضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حکمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور کرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ایشان هم از ما سوى الله صرفنظر کردهاند و فکر و ذکرشان به عیر از خدا چیز دیگرى نیست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref> | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
از جمله شاگردان فاضلى که وى تربیت کرد یکى فرزند بزرگش آقا میرزا حسن (مؤلف کتاب جمال الصالحین و حکیم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مىگوید: پسرش ملا حسن مؤلف کتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمدباقراز شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است که آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و دیگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به یقین ایشتان شاگردان دیگرى نیز تربیت کرده که نامشان در تراجم ذکر نشده است. | از جمله شاگردان فاضلى که وى تربیت کرد یکى فرزند بزرگش آقا میرزا حسن (مؤلف کتاب جمال الصالحین و حکیم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مىگوید: پسرش ملا حسن مؤلف کتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمدباقراز شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است که آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و دیگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به یقین ایشتان شاگردان دیگرى نیز تربیت کرده که نامشان در تراجم ذکر نشده است. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۴: | ||
وابستهها | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[سرمایه ایمان]] | [[سرمایه ایمان]] | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۲: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:تیر (1400)]] |
ویرایش