پرش به محتوا

الفن القصصي في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۲: خط ۵۲:
وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانسته‌اند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مى‌باشد و علت اينكه اين مواد غالباً ً از محيط عربى نقل نشده‌اند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مى‌باشند، اين است كه قصه‌هاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامده‌اند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمده‌اند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مى‌كند. در خاتمه بر عناصر قصه‌هاى قرآنى اشاره مى‌كند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مى‌شود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مى‌پردازد و آنها را اسلوب امروزى نمى‌داند.
وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانسته‌اند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مى‌باشد و علت اينكه اين مواد غالباً ً از محيط عربى نقل نشده‌اند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مى‌باشند، اين است كه قصه‌هاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامده‌اند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمده‌اند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مى‌كند. در خاتمه بر عناصر قصه‌هاى قرآنى اشاره مى‌كند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مى‌شود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مى‌پردازد و آنها را اسلوب امروزى نمى‌داند.


== ابواب کتاب ==
=== ابواب کتاب ===
الفن القصصی در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه تنظیم شده است. خلف‌الله در مقدمه به بیان انگیزه و روش خود در این پژوهش پرداخته و گفته است تعالیم امین خولی در زمینه تفسیر ادبی قرآن و توجه به شیوه اصولیان در پرداختن به مباحث لغوی در قلمرو احکام فقهی در رویکرد وی به این مبحث و تطبیق آن بر غیر آیات الاحکام، مؤثر بوده است. او با این روش رساله فوق‌لیسانس خود را با عنوان «جدل القرآن الکریم» فراهم آورد، درحالی‌که هنوز کاملاً با این شیوه نقد و تفسیر آشنایی نیافته بود. خلف‌الله بعدها در 1351ش/ 1972 این رساله را با عنوان «محمّد و القُویَ المُضادّة» در قاهره به چاپ رساند. وی پس از انس عمیق با این شیوه، به این نکته وقوف یافت که راز پراکندگی و متعارض بودن آرای مفسران قرآن و مکاتب فکری مسلمانان در نیافتن مقصود واقعی قرآن از به کار بردن الفاظ است، زیرا جماعت‌ها و مکاتب فکری مختلف سعی کرده‌اند آرا و عقاید مطلوب خود را بر قرآن تحمیل نمایند بی‌آنکه بخواهند پیام قرآن را درک کنند. خلف‌الله قصه‌ها را از مهم‌ترین عوامل روانی می‌داند که قرآن در اموری چون جدل و گفتگو، بشارت و انذار و در شرح مبادی دعوت اسلامی و قوت قلب بخشیدن به پیامبر اکرم و یارانش از آن‌ها کمک می‌گیرد، همچنان‌که مشرکان نیز گاه برای معارضه با قرآن از قصه و قصه‌پردازی بهره‌برداری می‌کردند. وی سپس به بیان ملاحظاتی در باب قصص قرآن پرداخته است، از جمله اینکه علمای مسلمان قصص قرآن را متشابه فرض کرده‌اند و این فرض مبتنی بر حقیقی و واقعی تلقی کردن این قصه‌هاست؛ وحدت داستانی قرآن به‌هیچ‌وجه بر محور شخصیت انبیا شکل نگرفته بلکه بیش از هر چیز مبتنی بر موضوعات دینی و غایات اجتماعی و اخلاقی مندرج در قصه‌هاست؛ برای قرآن تاریخ صِرف، جز به‌ندرت، موضوعیت ندارد بلکه در بسیاری از موارد ارکان و مقوّمات تاریخ، یعنی زمان و مکان، تعمداً مهمل گذارده شده است. خلف‌الله معتقد است که از منظر بررسی‌های ادبی، هرگونه تحقیق در باب قصه در ادبیات عربی نخست باید با بررسی قصه‌های قرآن آغاز شود چراکه قصه‌های قرآن دست‌نخورده باقی مانده‌اند. وی روش پژوهش خود را نیز توضیح داده که با توجه به موضوع موردبررسی از جهات مختلف، روشی تازه است. گام‌های تازه‌ای که وی در این مسیر برداشته به این قرار است: گردآوری فقرات موردبررسی در یکجا؛ ترتیب تاریخی دادن به این فقرات؛ فهم متون، شامل فهم دقیق واژگان و ترکیبات و جملات و اشارات تاریخی متن که همواره مورد اهتمام مفسران و اصولیان بوده و فهم ادبی متن که مبتنی بر تعیین ارزش‌های عقلانی و عاطفی و هنری موجود در آن است؛ تبویب و تقسیم‌بندی بحث به اقتضای روش یا مقصود پژوهش؛ التفات به نحوه تکوین متن موردنظر از این حیث که کدام‌یک از عناصر تشکیل‌دهنده آن تازه و اصیل‌اند و کدام غیراصیل و تقلیدی. 
الفن القصصی در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه تنظیم شده است. خلف‌الله در مقدمه به بیان انگیزه و روش خود در این پژوهش پرداخته و گفته است تعالیم امین خولی در زمینه تفسیر ادبی قرآن و توجه به شیوه اصولیان در پرداختن به مباحث لغوی در قلمرو احکام فقهی در رویکرد وی به این مبحث و تطبیق آن بر غیر آیات الاحکام، مؤثر بوده است. او با این روش رساله فوق‌لیسانس خود را با عنوان «جدل القرآن الکریم» فراهم آورد، درحالی‌که هنوز کاملاً با این شیوه نقد و تفسیر آشنایی نیافته بود. خلف‌الله بعدها در 1351ش/ 1972 این رساله را با عنوان «محمّد و القُویَ المُضادّة» در قاهره به چاپ رساند. وی پس از انس عمیق با این شیوه، به این نکته وقوف یافت که راز پراکندگی و متعارض بودن آرای مفسران قرآن و مکاتب فکری مسلمانان در نیافتن مقصود واقعی قرآن از به کار بردن الفاظ است، زیرا جماعت‌ها و مکاتب فکری مختلف سعی کرده‌اند آرا و عقاید مطلوب خود را بر قرآن تحمیل نمایند بی‌آنکه بخواهند پیام قرآن را درک کنند. خلف‌الله قصه‌ها را از مهم‌ترین عوامل روانی می‌داند که قرآن در اموری چون جدل و گفتگو، بشارت و انذار و در شرح مبادی دعوت اسلامی و قوت قلب بخشیدن به پیامبر اکرم و یارانش از آن‌ها کمک می‌گیرد، همچنان‌که مشرکان نیز گاه برای معارضه با قرآن از قصه و قصه‌پردازی بهره‌برداری می‌کردند. وی سپس به بیان ملاحظاتی در باب قصص قرآن پرداخته است، از جمله اینکه علمای مسلمان قصص قرآن را متشابه فرض کرده‌اند و این فرض مبتنی بر حقیقی و واقعی تلقی کردن این قصه‌هاست؛ وحدت داستانی قرآن به‌هیچ‌وجه بر محور شخصیت انبیا شکل نگرفته بلکه بیش از هر چیز مبتنی بر موضوعات دینی و غایات اجتماعی و اخلاقی مندرج در قصه‌هاست؛ برای قرآن تاریخ صِرف، جز به‌ندرت، موضوعیت ندارد بلکه در بسیاری از موارد ارکان و مقوّمات تاریخ، یعنی زمان و مکان، تعمداً مهمل گذارده شده است. خلف‌الله معتقد است که از منظر بررسی‌های ادبی، هرگونه تحقیق در باب قصه در ادبیات عربی نخست باید با بررسی قصه‌های قرآن آغاز شود چراکه قصه‌های قرآن دست‌نخورده باقی مانده‌اند. وی روش پژوهش خود را نیز توضیح داده که با توجه به موضوع موردبررسی از جهات مختلف، روشی تازه است. گام‌های تازه‌ای که وی در این مسیر برداشته به این قرار است: گردآوری فقرات موردبررسی در یکجا؛ ترتیب تاریخی دادن به این فقرات؛ فهم متون، شامل فهم دقیق واژگان و ترکیبات و جملات و اشارات تاریخی متن که همواره مورد اهتمام مفسران و اصولیان بوده و فهم ادبی متن که مبتنی بر تعیین ارزش‌های عقلانی و عاطفی و هنری موجود در آن است؛ تبویب و تقسیم‌بندی بحث به اقتضای روش یا مقصود پژوهش؛ التفات به نحوه تکوین متن موردنظر از این حیث که کدام‌یک از عناصر تشکیل‌دهنده آن تازه و اصیل‌اند و کدام غیراصیل و تقلیدی. 


۶۱٬۱۸۹

ویرایش