۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" | | | data-type="authorfatherName" |عبدالله | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |گناباد | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" | | | data-type="authorTeachers" |[[دشتکی، منصور بن محمد|غیاثالدین منصور دشتکى شیرازى]] | ||
[[عبدالله هاتفی خرجردی خراسانی]] | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدقاسم قاسمى | '''محمدقاسم قاسمى حسینى گنابادى''' (متوفی 982ق)، ادیب، شاعر قرن دهم، در عصر صفوی، معاصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب اول | ||
== | == خاندان == | ||
از زندگى و احوال او، نسبت به آثار تقریبا فراوان وى، آگاهى بسیارى در دست نیست. نامش را محمدقاسم و نام پدرش را عبدالله، مشهور به «امیر سید» گنابادى نوشتهاند. اصل او را از سادات جنابذ (از نواحى نیشابور) و از معاریف آن سامان دانستهاند و به همین مناسبت، به جنابذى یا جنابدى و گنابادى و گونآبادى مشهور است. | |||
== ولادت == | |||
تاریخ تولد قاسمى، در هیچیک از منابع ذکر نشده است و از جزئیات و چگونگى تحصیل او آگاهى دقیقى در دست نیست. اما بر اساس منابع میتوان تولد ایشان را اواخر قرن نهم و یا اوایل قرن دهم دانست، وى در شعر و ادب، شاگرد مولانا [[عبدالله هاتفى]] (م 927ق) بود و در شاهنامهاش هاتفى را ستوده است. | |||
== تحصیلات و تخصص == | == تحصیلات و تخصص == | ||
قاسمى، دانشهاى عقلى و | قاسمى، دانشهاى عقلى و ریاضى را ظاهرا نزد [[دشتکی، منصور بن محمد|غیاثالدین منصور دشتکى شیرازى]] (866-894ق)، دانشمند و حکیم دوره صفویه و وزیر شاه طهماسب فراگرفت. همچنین او را از شاگردان شاعر بلند آوازه [[عبدالله هاتفی خرجردی خراسانی]] متوفای 927 دانستهاند. | ||
قاسمى به اعتبار منصب کلانترى اجدادش، عهدهدار این شغل شد، اما این منصب را رها کرد و مرتبه درویشى و بىاعتنایى به مقام دنیوى را برگزید و منصب موروثى را به برادر خود، امیر ابوالفتح، تقدیم کرد. | |||
پس از بلندآوازگى شاه | پس از بلندآوازگى شاه اسماعیل، به خدمت وى درآمد. ظاهرا این ایام باید مصادف با دوران جوانى قاسمیباشد، زیرا شاه، در 930ق، درگذشت و قاسمى 52 سال پس از این تاریخ فوت کرد (982ق). از آن پس، به دربار شاه طهماسب، راه یافت و از شاعران دربار او شد و به دستور او شاهنامه خود را سرود. معلوم نیست چند سال را در دربار شاه طهماسب گذراند، اما قطعا تا سال 950ق، در دربار وى به سر برده است. از آن پس، ظاهرا به سبب رنجش از شاه صفوى، به جهت بىتوجهى به سرودهاش، دلخسته به دیار بکر، نزد سلطان محمود خان رفت. | ||
از بررسى منابع، | از بررسى منابع، چنین به نظر مىرسد که وى سفرهایى به شهرهاى شیراز و اصفهان داشته است. قاسمی به استناد سروده خود عمری طولانی داشته است و در شعر خود به آن اشاره کرده است. | ||
== وفات == | == وفات == | ||
از | وی پس از آن که از شاه طهماسب عطایی در خور نیافت، به خدمت سلطان محمود خان، والی دیاربکر پیوست، وى در 982ق، در همان جا در غربت از دنیا رفت. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
فهرست آثار وى، بر اساس آنچه خود در مقدمه اثرش، «زبدة الاشعار»، آورده، به | فهرست آثار وى، بر اساس آنچه خود در مقدمه اثرش، «زبدة الاشعار»، آورده، به ترتیب زمانى چنین است: | ||
1. شاه | 1. شاه اسماعیلنامه؛ | ||
2. شاهنامه نواب عالى؛ | 2. شاهنامه نواب عالى؛ | ||
3. | 3. لیلى و مجنون؛ | ||
4. گوى و چوگان؛ | 4. گوى و چوگان؛ | ||
5. خسرو و | 5. خسرو و شیرین؛ | ||
6. شاهرخنامه؛ | 6. شاهرخنامه؛ |
ویرایش