۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مؤلف در این کتاب، بهصورت نثر و یا شعر، به توصیف تمامی شهرها و مکانهایی که در این سفر، از آنها دیدن کرده، پرداخته و از آثار عمرانی و معماری این اماکن، مخصوصاً معماری بیتالمقدس، بهتفصیل یاد کرده و با استفاده از منابع مهمی همچون «أنس الجلیل في تاريخ القدس و الخليل» مجیرالدین حنبلی، «البداية و النهاية» ابن کثیر و «مروج الذهب» مسعودی، و... به ذکر تاریخ آن پرداخته است<ref>همان، ص 14- 15</ref>. | مؤلف در این کتاب، بهصورت نثر و یا شعر، به توصیف تمامی شهرها و مکانهایی که در این سفر، از آنها دیدن کرده، پرداخته و از آثار عمرانی و معماری این اماکن، مخصوصاً معماری بیتالمقدس، بهتفصیل یاد کرده و با استفاده از منابع مهمی همچون «أنس الجلیل في تاريخ القدس و الخليل» مجیرالدین حنبلی، «البداية و النهاية» ابن کثیر و «مروج الذهب» مسعودی، و... به ذکر تاریخ آن پرداخته است<ref>همان، ص 14- 15</ref>. | ||
از جمله مطالبی که نویسنده در کتاب ذکر نموده، میتوان به روایتی پیرامون دستور خداوند به ساخت بنا بر روی قبر حضرت ابراهیم(ع) اشاره نمود. در این روایت، چنین آمده است که: «هنگامی که حضرت سلیمان(ع) از بنای بیتالمقدس فارغ شد، خداوند به او وحی کرد: ای فرزند داود، بر روی قبر دوست و خلیل من (ابراهیم(ع)) فضایی بساز تا کسانی که به بعد از تو میآیند، آن را بشناسند. بعد از این دستور، سلیمان (ع) و بنیاسرائیل، از بیتالمقدس خارج شدند تا اینکه به سرزمین کنعان رسیدند. حضرت داود(ع) کنعان را بررسی کرد اما قبر ابراهیم(ع) را پیدا نکرد و به همین دلیل به بیتالمقدس بازگشت. پس خداوند سبحان دوباره به او وحی کرد: ای سلیمان با دستور من مخالفت کردی. وی پاسخ داد: ای پروردگار من نتوانستم قبر ابراهیم(ع) را پیدا کنم. پس خداوند سبحان به او وحی کرد: برو و تو نوری را خواهی دید که از آسمان به زمین کشیده شده است. همان مکان، محل قبر دوست و خلیل من، ابراهیم(ع) است. پس حضرت سلیمان(ع) برای بار دوم از بیتالمقدس خارج شد و پسازآنکه مشاهده کرد، به جنها دستور داد. آنان نیز در مکانی که به آن «رامه» میگفتند و در نزدیکی شمال شهر سرورمان ابراهیم خلیل و قبل از روستای حلحول مکان قبر یونس(ع) قرار داشت، بنایی ساختند. پس خداوند سبحان به سلیمان(ع) وحی کرد: این مکان حل دفن حضرت ابراهیم(ع) نیست، پس به نوری که از آسمان بهسوی زمین کشیده شده است نگاه کن و در آنجا بنا بساز. بدین ترتیب سلیمان(ع) از بیتالمقدس خارج شد و مشاهده کرد که نوری بر روی یکی از بقاع دانشمندان میتابد، پس فهمید که مقصود خداوند سبحان، همان مکان است»<ref>متن کتاب، ص 259</ref>. | از جمله مطالبی که نویسنده در کتاب ذکر نموده، میتوان به روایتی پیرامون دستور خداوند به ساخت بنا بر روی قبر حضرت ابراهیم(ع) اشاره نمود. در این روایت، چنین آمده است که: «هنگامی که حضرت سلیمان(ع) از بنای بیتالمقدس فارغ شد، خداوند به او وحی کرد: ای فرزند داود، بر روی قبر دوست و خلیل من (ابراهیم(ع)) فضایی بساز تا کسانی که به بعد از تو میآیند، آن را بشناسند. بعد از این دستور، سلیمان(ع) و بنیاسرائیل، از بیتالمقدس خارج شدند تا اینکه به سرزمین کنعان رسیدند. حضرت داود(ع) کنعان را بررسی کرد اما قبر ابراهیم(ع) را پیدا نکرد و به همین دلیل به بیتالمقدس بازگشت. پس خداوند سبحان دوباره به او وحی کرد: ای سلیمان با دستور من مخالفت کردی. وی پاسخ داد: ای پروردگار من نتوانستم قبر ابراهیم(ع) را پیدا کنم. پس خداوند سبحان به او وحی کرد: برو و تو نوری را خواهی دید که از آسمان به زمین کشیده شده است. همان مکان، محل قبر دوست و خلیل من، ابراهیم(ع) است. پس حضرت سلیمان(ع) برای بار دوم از بیتالمقدس خارج شد و پسازآنکه مشاهده کرد، به جنها دستور داد. آنان نیز در مکانی که به آن «رامه» میگفتند و در نزدیکی شمال شهر سرورمان ابراهیم خلیل و قبل از روستای حلحول مکان قبر یونس(ع) قرار داشت، بنایی ساختند. پس خداوند سبحان به سلیمان(ع) وحی کرد: این مکان حل دفن حضرت ابراهیم(ع) نیست، پس به نوری که از آسمان بهسوی زمین کشیده شده است نگاه کن و در آنجا بنا بساز. بدین ترتیب سلیمان(ع) از بیتالمقدس خارج شد و مشاهده کرد که نوری بر روی یکی از بقاع دانشمندان میتابد، پس فهمید که مقصود خداوند سبحان، همان مکان است»<ref>متن کتاب، ص 259</ref>. | ||
از جمله دیگر مطالب کتاب، میتوان به شعری از ابن حجر عسقلانی در توصیف بیتالمقدس که در هنگام زیارت مسجدالاقصی آن را سروده، اشاره نمود که گفته است: | از جمله دیگر مطالب کتاب، میتوان به شعری از ابن حجر عسقلانی در توصیف بیتالمقدس که در هنگام زیارت مسجدالاقصی آن را سروده، اشاره نمود که گفته است: |
ویرایش