پرش به محتوا

مراجعات في عصمة الأنبیاء من منظور قرآني: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فضل‌الله، محمدحسین' به 'فضل‌الله، سید محمدحسین')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
| چاپ =4
| چاپ =4
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14734
| کتابخوان همراه نور =14734
| کتابخوان همراه نور =14734
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''مراجعات في عصمة الأنبياء من منظور قرآنی'''، رساله‌اى انتقادى و اجتهادى در زمينه تفسير موضوعى قرآن است كه استاد عبدالسلام زين‌العابدين (ابومالك موسوى) براى نقادى مطالب استاد [[عاملی، جعفر مرتضی|سيد جعفر مرتضى عاملى]] در كتاب «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» نوشته است. اين كتاب، خواندنى و سرشار از ارجاعات و استنادات علمى به كتاب‌هاى تفسيرى قديم و جديد و مقايسه نظرات گوناگون و داراى روشمندى قابل تقديرى است و روحيه علمى و انصاف نویسنده محترم نيز بس ستودنى است.
'''مراجعات في عصمة الأنبياء من منظور قرآنی'''، رساله‌اى انتقادى و اجتهادى در زمينه تفسير موضوعى قرآن است كه استاد عبدالسلام زين‌العابدين (ابومالك موسوى) براى نقادى مطالب استاد [[عاملی، جعفر مرتضی|سيد جعفر مرتضى عاملى]] در كتاب «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» نوشته است. اين كتاب، خواندنى و سرشار از ارجاعات و استنادات علمى به كتاب‌هاى تفسيرى قديم و جديد و مقايسه نظرات گوناگون و داراى روشمندى قابل تقديرى است و روحيه علمى و انصاف نویسنده محترم نيز بس ستودنى است.


«خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» نيز خودش نقدى بر مباحث علامه فضل‌الله درباره زندگى حضرت فاطمه(س) است كه در آن بسيارى از مباحث گوناگون تاريخى و تفسيرى و... مطرح شده است.
«خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» نيز خودش نقدى بر مباحث [[فضل‌الله، سید محمدحسین|علامه فضل‌الله]] درباره زندگى حضرت فاطمه(س) است كه در آن بسيارى از مباحث گوناگون تاريخى و تفسيرى و... مطرح شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۴: خط ۳۴:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
موضوع اصلى كتاب، بحث عصمت پيامبران الهى و چگونگى نظر قرآن كريم به معصوميت حضرت آدم و يونس و يوسف و موسى و... است و اينكه آيا نظر علامه فضل‌الله در اين مورد صحيح است يا نه. به نظر استاد عبدالسلام زين‌العابدين، اكثر قريب به اتفاق اشكالات و انتقادهاى مطرح‌شده نسبت به علامه فضل‌الله، ناوارد و ناشى از عجله و سوء تفاهم است. او در مقدمه بر اين نكته تأكيد كرده است كه نفرت يا عشق، مانع از واقع‌بينى مى‌شود و به‌عنوان مثال يكى از كسانى كه گرفتار عشق شده، استاد [[عاملی، جعفر مرتضی|سيد جعفر مرتضى عاملى]] است كه در سال 1400ق و سال‌ها قبل از نگارش كتاب انتقادى «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)»، خوانندگانش را در كتاب «[[الصحيح من سيرة النبي الأعظم (ط ـ جدید)|الصحيح من سيرة النبي الأعظم(ص)]]» دعوت كرده كه كتاب «الإسلام و منطق القوة»، نوشته علامه [[فضل‌الله، سید محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]] را مطالعه كنند؛ درحالى‌كه خودش تصريح كرده كه آن كتاب را نخوانده است، ولى گفته كه اطمينان دارد كه كتاب مفيدى است و حقّ مطلب را ادا مى‌كند!<ref>مراجعات في عصمة الأنبياء من منظور قرآنی، ص 4 - 5</ref>
موضوع اصلى كتاب، بحث عصمت پيامبران الهى و چگونگى نظر قرآن كريم به معصوميت حضرت آدم و يونس و يوسف و موسى و... است و اينكه آيا نظر [[فضل‌الله، سید محمدحسین|علامه فضل‌الله]] در اين مورد صحيح است يا نه. به نظر استاد عبدالسلام زين‌العابدين، اكثر قريب به اتفاق اشكالات و انتقادهاى مطرح‌شده نسبت به [[فضل‌الله، سید محمدحسین|علامه فضل‌الله]]، ناوارد و ناشى از عجله و سوء تفاهم است. او در مقدمه بر اين نكته تأكيد كرده است كه نفرت يا عشق، مانع از واقع‌بينى مى‌شود و به‌عنوان مثال يكى از كسانى كه گرفتار عشق شده، استاد [[عاملی، جعفر مرتضی|سيد جعفر مرتضى عاملى]] است كه در سال 1400ق و سال‌ها قبل از نگارش كتاب انتقادى «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)»، خوانندگانش را در كتاب «[[الصحيح من سيرة النبي الأعظم (ط ـ جدید)|الصحيح من سيرة النبي الأعظم(ص)]]» دعوت كرده كه كتاب «الإسلام و منطق القوة»، نوشته علامه [[فضل‌الله، سید محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]] را مطالعه كنند؛ درحالى‌كه خودش تصريح كرده كه آن كتاب را نخوانده است، ولى گفته كه اطمينان دارد كه كتاب مفيدى است و حقّ مطلب را ادا مى‌كند!<ref>مراجعات في عصمة الأنبياء من منظور قرآنی، ص 4 - 5</ref>


جالب است كه نویسنده منتقد در اينجا انصاف داده و خودشكنى كرده و نوشته است كه من هرچند سخت كوشيدم كه خودم را از اين آفت در امان بدارم، ولى گاهى موفق نبودم و تحت تأثير احساسات قرار گرفتم و متوجه كلام آشكار [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] درباره داستان «داوود(ع) و آن دو نفرى كه با هم نزاع داشتند» نشدم و نقل به معناى ناروايى كه استاد جعفر مرتضى در كتاب «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» انجام داده در پيدايش اين اشتباه تأثير داشت. او افزوده است كه البته در اين چاپ (چاپ چهارم) آن اشتباه را تصحيح كرده‌ام<ref>همان، ص 4، پاورقى 1</ref>
جالب است كه نویسنده منتقد در اينجا انصاف داده و خودشكنى كرده و نوشته است كه من هرچند سخت كوشيدم كه خودم را از اين آفت در امان بدارم، ولى گاهى موفق نبودم و تحت تأثير احساسات قرار گرفتم و متوجه كلام آشكار [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] درباره داستان «داوود(ع) و آن دو نفرى كه با هم نزاع داشتند» نشدم و نقل به معناى ناروايى كه استاد جعفر مرتضى در كتاب «خلفيات كتاب مأساة الزهراء(س)» انجام داده در پيدايش اين اشتباه تأثير داشت. او افزوده است كه البته در اين چاپ (چاپ چهارم) آن اشتباه را تصحيح كرده‌ام<ref>همان، ص 4، پاورقى 1</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:


#آنچه علامه [[فضل‌الله، سید محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]] گفته، مطلب جديدى در عالَم تفسير نيست، بلكه اجماعى بين مفسران شيعى است و حتى بسيارى از آنچه استاد سيد جعفر مرتضى مى‌گويد، برداشت‌هايى شخصى و خارج از معانى لغات و روايات و اجماع مفسرين است.
#آنچه علامه [[فضل‌الله، سید محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]] گفته، مطلب جديدى در عالَم تفسير نيست، بلكه اجماعى بين مفسران شيعى است و حتى بسيارى از آنچه استاد سيد جعفر مرتضى مى‌گويد، برداشت‌هايى شخصى و خارج از معانى لغات و روايات و اجماع مفسرين است.
#استاد سيد جعفر مرتضى برخلاف روش علمى‌اش در تأليف كتاب‌هاى تاريخى، در اين مباحث خودش را به زحمت نيفكنده و به درياى منابع تفسيرى مراجعه نكرده و به همين جهت مطالب علامه فضل‌الله را غريب و نادر پنداشته است.
#استاد سيد جعفر مرتضى برخلاف روش علمى‌اش در تأليف كتاب‌هاى تاريخى، در اين مباحث خودش را به زحمت نيفكنده و به درياى منابع تفسيرى مراجعه نكرده و به همين جهت مطالب [[فضل‌الله، سید محمدحسین|علامه فضل‌الله]] را غريب و نادر پنداشته است.
#استاد جعفر مرتضى، به‌گونه‌اى غير علمى مطالب استاد فضل‌الله را نقل كرده كه خواننده ناشى مى‌پندارد مطالب فضل‌الله، شاذ و نادر و سخت عجيب و غريب است، ولى اين روش انتقادى، هرگز علمى و اخلاقى نيست<ref>همان، ص 9 - 10 و ص 153</ref>نویسنده تصريح كرده كه البته مپنداريد كه مطالب اين كتاب، دفاعى متعصبانه و مطلق از مطالب استاد فضل‌الله و يا روش فكرى اوست، بلكه گاه در موارد لازم مخالفت‌هايى نيز با نظريات او صورت گرفته است، ولى سخن در اين است كه رعايت اعتدال شود و ديدن اشتباهات نبايد مانع از ديدن مطالب حق و صحيح گردد<ref>همان، ص 8 - 9 و ص 154</ref>
#استاد جعفر مرتضى، به‌گونه‌اى غير علمى مطالب استاد فضل‌الله را نقل كرده كه خواننده ناشى مى‌پندارد مطالب فضل‌الله، شاذ و نادر و سخت عجيب و غريب است، ولى اين روش انتقادى، هرگز علمى و اخلاقى نيست<ref>همان، ص 9 - 10 و ص 153</ref>نویسنده تصريح كرده كه البته مپنداريد كه مطالب اين كتاب، دفاعى متعصبانه و مطلق از مطالب استاد فضل‌الله و يا روش فكرى اوست، بلكه گاه در موارد لازم مخالفت‌هايى نيز با نظريات او صورت گرفته است، ولى سخن در اين است كه رعايت اعتدال شود و ديدن اشتباهات نبايد مانع از ديدن مطالب حق و صحيح گردد<ref>همان، ص 8 - 9 و ص 154</ref>


نویسنده منتقد بعد از پايان رساله‌هاى انتقادى پنج‌گانه، به دو گونه انتقاد شفاهى و كتبى كه بر كتاب حاضر وارد شده، به‌صورت علمى و تفصيلى پاسخ داده است. وى در بين بحث‌هايش يادآور شده كه برخى از مدعیان كه خود را جمعى از فضلاى حوزه علميه قم ناميده‌اند، با صدور اطلاعيه‌اى با عنوان «شرب خمر يا مصيبت عظمى» درباره آيه ''' «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاة وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون...» '''<ref>نساء 43</ref>، در سال 1418ق، چنين نوشتند كه: «فضل‌الله مى‌نويسد: «اين آيه درباره [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب]] و عبدالرحمن و شخص ديگرى نازل شده است» كه ظاهراً ايشان به روايتى كه [[سید قطب]] در كتاب خود، «[[في ظلال القرآن]]» نقل از «جامع البيان» طبرى آورده، اعتماد كرده... فضل‌الله، اين روايت نادر و شاذّ را از طريق اهل سنت نقل مى‌كند. جالب اينجاست كه اهل سنت خود نيز آن را قبول ندارند و نزد آنها معتبر نيست. بيان روايتى منبوذ و ضعيف از ايشان و نپذيرفتن روايات غير صحيح و غير معتبر در فضايل اهل‌بيت جاى بسى شگفتى است». استاد عبدالسلام زين‌العابدين مى‌گويد: آيا اين عوام‌فريبى نيست؟! او شگفت‌زده مى‌پرسد: چگونه كسانى به خود اجازه مى‌دهند كه چنين نسبت بزرگى را به كسى بدهند بدون اينكه خودشان را به زحمت بيندازند و به آدرسى كه خودشان در اعلاميه آورده‌اند، مراجعه كنند؟! زيرا در چاپ اول تفسير علامه فضل‌الله، «من وحي القرآن» كه قبل از صدور اين اعلاميه منتشر شده، اين روايت اصلاً ذكر نشده و بلكه حتى اشاره‌اى هم به آن نشده است و در چاپ دوم كه در بعد از اين اعلاميه و در سال 1419ق، انتشار يافته، روايت مذكور را قاطعانه ردّ كرده و با دليل و برهان، نادرستى و سستى آن را اثبات كرده و بعد تأكيد كرده است كه اگر اين نبود كه اين روايت در برخى از كتاب‌هاى متأخران مانند [[سید قطب]] در كتاب «[[في ظلال القرآن]]» متداول است، بحثى از آن نمى‌كرديم؛ زيرا چنين روايتى سخيف‌تر از آن است كه مورد نقد و بررسى قرار گيرد<ref>همان، 634 - 636</ref>
نویسنده منتقد بعد از پايان رساله‌هاى انتقادى پنج‌گانه، به دو گونه انتقاد شفاهى و كتبى كه بر كتاب حاضر وارد شده، به‌صورت علمى و تفصيلى پاسخ داده است. وى در بين بحث‌هايش يادآور شده كه برخى از مدعیان كه خود را جمعى از فضلاى حوزه علميه قم ناميده‌اند، با صدور اطلاعيه‌اى با عنوان «شرب خمر يا مصيبت عظمى» درباره آيه ''' «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاة وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون...» '''<ref>نساء 43</ref>، در سال 1418ق، چنين نوشتند كه: «فضل‌الله مى‌نويسد: «اين آيه درباره [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب]] و عبدالرحمن و شخص ديگرى نازل شده است» كه ظاهراً ايشان به روايتى كه [[سید قطب]] در كتاب خود، «[[في ظلال القرآن]]» نقل از «جامع البيان» طبرى آورده، اعتماد كرده... فضل‌الله، اين روايت نادر و شاذّ را از طريق اهل سنت نقل مى‌كند. جالب اينجاست كه اهل سنت خود نيز آن را قبول ندارند و نزد آنها معتبر نيست. بيان روايتى منبوذ و ضعيف از ايشان و نپذيرفتن روايات غير صحيح و غير معتبر در فضايل اهل‌بيت جاى بسى شگفتى است». استاد عبدالسلام زين‌العابدين مى‌گويد: آيا اين عوام‌فريبى نيست؟! او شگفت‌زده مى‌پرسد: چگونه كسانى به خود اجازه مى‌دهند كه چنين نسبت بزرگى را به كسى بدهند بدون اينكه خودشان را به زحمت بيندازند و به آدرسى كه خودشان در اعلاميه آورده‌اند، مراجعه كنند؟! زيرا در چاپ اول تفسير [[فضل‌الله، سید محمدحسین|علامه فضل‌الله]]، «من وحي القرآن» كه قبل از صدور اين اعلاميه منتشر شده، اين روايت اصلاً ذكر نشده و بلكه حتى اشاره‌اى هم به آن نشده است و در چاپ دوم كه در بعد از اين اعلاميه و در سال 1419ق، انتشار يافته، روايت مذكور را قاطعانه ردّ كرده و با دليل و برهان، نادرستى و سستى آن را اثبات كرده و بعد تأكيد كرده است كه اگر اين نبود كه اين روايت در برخى از كتاب‌هاى متأخران مانند [[سید قطب]] در كتاب «[[في ظلال القرآن]]» متداول است، بحثى از آن نمى‌كرديم؛ زيرا چنين روايتى سخيف‌تر از آن است كه مورد نقد و بررسى قرار گيرد<ref>همان، 634 - 636</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
<references/>
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش