۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود' به 'میرزای شیرازی، سید محمدحسن') |
جز (جایگزینی متن - 'فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم' به 'فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| شابک =964-94738-8-2 | | شابک =964-94738-8-2 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =05432 | ||
| کتابخوان همراه نور =05432 | | کتابخوان همراه نور =05432 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#نویسنده يادآور شده است: دو مسلمان و دو انسان، هنگامى كه با يكديگر رابطه دوستى و رفاقت برقرار كردند، واجب است شخصيت يكديگر را با پرهيز از امورى چون: مكر و حيله، سخنچينى، غيبت، تهمت و مانند آن حفظ نمايند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref> | #نویسنده يادآور شده است: دو مسلمان و دو انسان، هنگامى كه با يكديگر رابطه دوستى و رفاقت برقرار كردند، واجب است شخصيت يكديگر را با پرهيز از امورى چون: مكر و حيله، سخنچينى، غيبت، تهمت و مانند آن حفظ نمايند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref> | ||
#نویسنده چنين نوشته است: از امورى كه بسيار بسيار محبوب حق است، تضرع و زارى به هنگام سحر است تا جايى كه خداى مهربان به آن فرمان داده: ادْعُوا رَبَّكُم تضرعاً و خفيةً يعنى پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد. پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: «إذَا أحَبَّ اللَّهُ تَعالى عَبْداً ابْتَلَاهُ حَتّى يَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ» يعنى هرگاه خداى بزرگ بندهاى را دوست بدارد، او را مبتلا مىكند تا جايى كه صداى زارى و نالهاش را بشنود.در دعاى چهلوهشتم «صحيفه سجاديه» آمده: «وَ لا يُنْجيني مِنكَ إلّا التَّضَرُّعُ إلَيكَ» يعنى مرا از عذاب و انتقام تو نجات نمىدهد مگر ناله و زارى به درگاهت<ref>ر.ک: همان، ص272</ref> | #نویسنده چنين نوشته است: از امورى كه بسيار بسيار محبوب حق است، تضرع و زارى به هنگام سحر است تا جايى كه خداى مهربان به آن فرمان داده: ادْعُوا رَبَّكُم تضرعاً و خفيةً يعنى پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد. پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: «إذَا أحَبَّ اللَّهُ تَعالى عَبْداً ابْتَلَاهُ حَتّى يَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ» يعنى هرگاه خداى بزرگ بندهاى را دوست بدارد، او را مبتلا مىكند تا جايى كه صداى زارى و نالهاش را بشنود.در دعاى چهلوهشتم «صحيفه سجاديه» آمده: «وَ لا يُنْجيني مِنكَ إلّا التَّضَرُّعُ إلَيكَ» يعنى مرا از عذاب و انتقام تو نجات نمىدهد مگر ناله و زارى به درگاهت<ref>ر.ک: همان، ص272</ref> | ||
#نویسنده در بخش ديگرى از كتاب اين واقعه جالب را يادآور شده است: پس از رحلت [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] صاحب فتواى حرمت تنباكو، براى قبول پرچمدارى و رياست و مرجعيت بر شيعه به آيتالله [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] رجوع شد. ايشان با اينكه مورد توجه اعاظم از علما بودند، در پاسخ درخواست مراجعهكنندگان فرمود: من شايسته مرجعيت و رياست و پرچمدارى و حكومت دينى بر شيعه نيستم؛ زيرا رياست دينى و امر مرجعيت به غير از علم و دانش فقه امور ديگرى لازم دارد؛ از قبيل اطلاع و آگاهى بر مسائل سياسى و شهامت موضعگيرىهاى درست در هر كار، من در اين امور دچار وسواس هستم، اگر رياست و مرجعيت را بپذيرم، امور دينى و نظام تشيع به تباهى و فساد كشيده مىشود، براى من جز تدريس كار ديگرى روا نيست! بدينصورت است كه اين انسان آزاد از هوا و هوس و متخلّق به اخلاق اولياى خاص حق و جهادگر با نفس و شيطان، مردم را به [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] كه از كياست در سياست و مديريت برخوردار بود، ارجاع داد<ref>همان، ص298- 299</ref> | #نویسنده در بخش ديگرى از كتاب اين واقعه جالب را يادآور شده است: پس از رحلت [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] صاحب فتواى حرمت تنباكو، براى قبول پرچمدارى و رياست و مرجعيت بر شيعه به آيتالله [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] رجوع شد. ايشان با اينكه مورد توجه اعاظم از علما بودند، در پاسخ درخواست مراجعهكنندگان فرمود: من شايسته مرجعيت و رياست و پرچمدارى و حكومت دينى بر شيعه نيستم؛ زيرا رياست دينى و امر مرجعيت به غير از علم و دانش فقه امور ديگرى لازم دارد؛ از قبيل اطلاع و آگاهى بر مسائل سياسى و شهامت موضعگيرىهاى درست در هر كار، من در اين امور دچار وسواس هستم، اگر رياست و مرجعيت را بپذيرم، امور دينى و نظام تشيع به تباهى و فساد كشيده مىشود، براى من جز تدريس كار ديگرى روا نيست! بدينصورت است كه اين انسان آزاد از هوا و هوس و متخلّق به اخلاق اولياى خاص حق و جهادگر با نفس و شيطان، مردم را به [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] كه از كياست در سياست و مديريت برخوردار بود، ارجاع داد<ref>همان، ص298- 299</ref> | ||
#نویسنده با بيان پنج دوره لعب، لهو، زينت، تفاخر و تكاثر، براى زندگى دنيا متذكر شده است: در هر صورت اگر اين پنج دوره از زندگى با تكيه بر هدايت حق و راهنمايى مربيان دلسوز رخ بنمايد، در آخرت موجب آمرزش و خشنودى حق است و اگر بىمهار و بىكنترل جلوه كند، در ابتدا چونان دشت سرسبزى است كه انسان را شگفتزده مىكند و در پايان علف زرد و خشكى مىشود كه جز سوزانيدنش چارهاى نيست<ref>ر.ک: همان، ص357</ref> | #نویسنده با بيان پنج دوره لعب، لهو، زينت، تفاخر و تكاثر، براى زندگى دنيا متذكر شده است: در هر صورت اگر اين پنج دوره از زندگى با تكيه بر هدايت حق و راهنمايى مربيان دلسوز رخ بنمايد، در آخرت موجب آمرزش و خشنودى حق است و اگر بىمهار و بىكنترل جلوه كند، در ابتدا چونان دشت سرسبزى است كه انسان را شگفتزده مىكند و در پايان علف زرد و خشكى مىشود كه جز سوزانيدنش چارهاى نيست<ref>ر.ک: همان، ص357</ref> | ||
ویرایش