۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''رساله اجتهاد و تقلید'''، تقریرات درس اصول آیتالله جعفر | '''رساله اجتهاد و تقلید'''، تقریرات درس اصول [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله جعفر سبحانی]]، به قلم فرزند ایشان [[سبحانی، علی رضا|علیرضا سبحانی]] است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمهای کوتاه، مطالب کتاب را تقریرات دوره ششم درس اصول فقه آیتالله سبحانی دانسته است: «... آنگاه که بحثهای حضرت والد - مدظله - در دوره ششم از دورههای اصولی او، به مبحث اجتهاد و تقلید رسید، فرصت را مغتنم شمردم که مجموع بحثهای ایشان را در این دو باب تقلید و اجتهاد به رشته نگارش درآورم و برای اینکه دانشجویان دانشگاهها نیز از آن بهره ببرند، ترجیح دادم که آن را به زبان فارسی بنگارم...»<ref>ر.ک: مقدمه، ص13</ref>. | نویسنده در مقدمهای کوتاه، مطالب کتاب را تقریرات دوره ششم درس اصول فقه [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] دانسته است: «... آنگاه که بحثهای حضرت والد - مدظله - در دوره ششم از دورههای اصولی او، به مبحث اجتهاد و تقلید رسید، فرصت را مغتنم شمردم که مجموع بحثهای ایشان را در این دو باب تقلید و اجتهاد به رشته نگارش درآورم و برای اینکه دانشجویان دانشگاهها نیز از آن بهره ببرند، ترجیح دادم که آن را به زبان فارسی بنگارم...»<ref>ر.ک: مقدمه، ص13</ref>. | ||
مسائل اجتهاد بهترتیبی که در کتاب کفایه آمده عبارتند از: | مسائل اجتهاد بهترتیبی که در کتاب کفایه آمده عبارتند از: | ||
# اجتهاد در لغت و اصطلاح: واژه اجتهاد از کلمه «جُهد» به معنای توان و یا از ماده «جَهد» به معنای مشقت و سختی گرفته شده است، ولی آنگاه که به باب «افتعال» برود به معنی دوم خواهد بود؛ یعنی تحمل مشقت و زحمت؛ مثلاً میگویند: «اجتهد في حمل الرحی»؛ در برداشتن سنگ آسیاب به زحمت افتاد. نتیجه میگیریم که اجتهاد به معنی رنج و زحمت و مشقت است و در موردی بهکار میرود که کار با مشکلاتی توأم باشد. | # اجتهاد در لغت و اصطلاح: واژه اجتهاد از کلمه «جُهد» به معنای توان و یا از ماده «جَهد» به معنای مشقت و سختی گرفته شده است، ولی آنگاه که به باب «افتعال» برود به معنی دوم خواهد بود؛ یعنی تحمل مشقت و زحمت؛ مثلاً میگویند: «اجتهد في حمل الرحی»؛ در برداشتن سنگ آسیاب به زحمت افتاد. نتیجه میگیریم که اجتهاد به معنی رنج و زحمت و مشقت است و در موردی بهکار میرود که کار با مشکلاتی توأم باشد. | ||
در رابطه با تعریف اصطلاحی اجتهاد، دو تعریف از غزالی و ابن حاجب ارائه و اشکالات وارد بر آنها ذکر شده است. سپس تعریفی از آخوند خراسانی ارائه و شرح شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-17</ref>. | در رابطه با تعریف اصطلاحی اجتهاد، دو تعریف از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[ابن حاجب، عثمان بن عمر|ابن حاجب]] ارائه و اشکالات وارد بر آنها ذکر شده است. سپس تعریفی از آخوند خراسانی ارائه و شرح شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-17</ref>. | ||
# اجتهاد در لسان فقیهان، موضوع یک رشته احکام است؛ از جمله اینکه مجتهد میتواند به رأی خود عمل کند و نمیتواند به رأی دیگری عمل نماید. عوام میتوانند از مجتهد تقلید نمایند و...<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | # اجتهاد در لسان فقیهان، موضوع یک رشته احکام است؛ از جمله اینکه مجتهد میتواند به رأی خود عمل کند و نمیتواند به رأی دیگری عمل نماید. عوام میتوانند از مجتهد تقلید نمایند و...<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
# سؤال این است که آیا متجزی میتواند در نظام قضایی، مصدر داوری باشد. حق این است که باید در مورد متجزی قائل به تفصیل بود؛ هرگاه یک فرد متجزی در آغاز کار است و هنوز پختگی لازم را به دست نیاورده، چنین فردی نمیتواند مصدر داوری باشد، ولی اگر مقداری از احکام را استنباط کرده، هرچند توانایی همه را ندارد، اما در مسائل مربوط به قضا، زیر دست قاضیان پیشکسوت مشغول بهکار شده و رموز قضا را فراگرفته باشد، چنین فردی میتواند در منصب قضا انجام وظیفه کند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>. | # سؤال این است که آیا متجزی میتواند در نظام قضایی، مصدر داوری باشد. حق این است که باید در مورد متجزی قائل به تفصیل بود؛ هرگاه یک فرد متجزی در آغاز کار است و هنوز پختگی لازم را به دست نیاورده، چنین فردی نمیتواند مصدر داوری باشد، ولی اگر مقداری از احکام را استنباط کرده، هرچند توانایی همه را ندارد، اما در مسائل مربوط به قضا، زیر دست قاضیان پیشکسوت مشغول بهکار شده و رموز قضا را فراگرفته باشد، چنین فردی میتواند در منصب قضا انجام وظیفه کند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>. | ||
برای این استدلال دو مؤید ذکر شده؛ از جمله اینکه در آن عصری که امام صادق(ع) شیعیان را به گروه خاصی ارجاع نمود، هرگز آنان مستنبط تمام احکام نبودند؛ زیرا روایات در نقطهای جمع نشده بود که همه بر همه ادله احکام دست یابند و این کار از قرن سوم به بعد انجام گرفت<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. | برای این استدلال دو مؤید ذکر شده؛ از جمله اینکه در آن عصری که [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] شیعیان را به گروه خاصی ارجاع نمود، هرگز آنان مستنبط تمام احکام نبودند؛ زیرا روایات در نقطهای جمع نشده بود که همه بر همه ادله احکام دست یابند و این کار از قرن سوم به بعد انجام گرفت<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. | ||
# مسلماً اجتهاد فن خاصی است و هر فنی برای خود لوازم و ادواتی دارد که انجام آن بدون آنها امکانپذیر نیست. اینک در اینجا به یک رشته از نیازمندیهای مجتهد در مقام استنباط اشاره میکنیم: قواعد عربی، معانی مفردات، آگاهی از مفاد هیئت، علم اصول، علم رجال، آگاهی از کتاب و سنت، شناسایی مسائل خلافی، شناسایی شهرتهای فتوایی، شناسایی قواعد فقهی و... | # مسلماً اجتهاد فن خاصی است و هر فنی برای خود لوازم و ادواتی دارد که انجام آن بدون آنها امکانپذیر نیست. اینک در اینجا به یک رشته از نیازمندیهای مجتهد در مقام استنباط اشاره میکنیم: قواعد عربی، معانی مفردات، آگاهی از مفاد هیئت، علم اصول، علم رجال، آگاهی از کتاب و سنت، شناسایی مسائل خلافی، شناسایی شهرتهای فتوایی، شناسایی قواعد فقهی و... | ||
نویسنده، معتقد است که فقیه حتی نیازمند آگاهی از قواعد ریاضی و هندسی و هیئت است. فقیه هرگز از قواعد ریاضی بینیاز نیست. او در باب فرائض و مواریث، همچنین در باب ارش معیب و غیره کاملاً به قواعد ریاضی نیازمند است و اگر بر جبر و مقابله مسلط باشد بهتر میتواند نتیجه بگیرد و همچنین از علم هیئت بینیاز نیست؛ زیرا شناسایی اوقات شرعی و قبله بلاد در گرو این نوع آگاهی است<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. | نویسنده، معتقد است که فقیه حتی نیازمند آگاهی از قواعد ریاضی و هندسی و هیئت است. فقیه هرگز از قواعد ریاضی بینیاز نیست. او در باب فرائض و مواریث، همچنین در باب ارش معیب و غیره کاملاً به قواعد ریاضی نیازمند است و اگر بر جبر و مقابله مسلط باشد بهتر میتواند نتیجه بگیرد و همچنین از علم هیئت بینیاز نیست؛ زیرا شناسایی اوقات شرعی و قبله بلاد در گرو این نوع آگاهی است<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در بخش احکام تقلید نیز هفت مسئله مطرح شده است: | در بخش احکام تقلید نیز هفت مسئله مطرح شده است: | ||
# تقلید از دیدگاه لغت و اصطلاح: نویسنده درباره تقلید نیز همچون اجتهاد پس از تعریف لغوی، به تعاریف غزالی، آمدی و ابن حاجب و محقق خراسانی اشاره کرده است. سپس خود اصطلاح تقلید را اینگونه تعریف میکند: «التقليد هو الاستناد إلی فتوی الغير في مقام العمل»؛ یعنی انسان در مقام انجام عمل از آغاز به فتوای غیر استناد کند و عمل را انجام دهد<ref>ر.ک: همان، ص82-77</ref>. | # تقلید از دیدگاه لغت و اصطلاح: نویسنده درباره تقلید نیز همچون اجتهاد پس از تعریف لغوی، به تعاریف [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، آمدی و [[ابن حاجب، عثمان بن عمر|ابن حاجب]] و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانی]] اشاره کرده است. سپس خود اصطلاح تقلید را اینگونه تعریف میکند: «التقليد هو الاستناد إلی فتوی الغير في مقام العمل»؛ یعنی انسان در مقام انجام عمل از آغاز به فتوای غیر استناد کند و عمل را انجام دهد<ref>ر.ک: همان، ص82-77</ref>. | ||
# چرا باید فرد عامی تقلید کند: نویسنده در این رابطه سیره عقلا، آیات قرآن کریم و روایات ارجاعیه را مطرح و نتیجه میگیرد که فرد عامی (در صورت ترک احتیاط) باید تقلید کند<ref>ر.ک: همان، ص95-88</ref>. | # چرا باید فرد عامی تقلید کند: نویسنده در این رابطه سیره عقلا، آیات قرآن کریم و روایات ارجاعیه را مطرح و نتیجه میگیرد که فرد عامی (در صورت ترک احتیاط) باید تقلید کند<ref>ر.ک: همان، ص95-88</ref>. | ||
# وجوب تقلید از اعلم: نویسنده در این مسئله پس از بررسی ادله موافق و مخالف، تقلید از اعلم را واجب میداند<ref>ر.ک: همان، ص111-97</ref>. | # وجوب تقلید از اعلم: نویسنده در این مسئله پس از بررسی ادله موافق و مخالف، تقلید از اعلم را واجب میداند<ref>ر.ک: همان، ص111-97</ref>. | ||
# حکم تقلید ابتدایی میت: مشهور در میان اصحاب این است که تقلید از میت جایز نیست و برخی بین تقلید ابتدایی و تقلید از میت بقائاً فرق گذاردهاند<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | # حکم تقلید ابتدایی میت: مشهور در میان اصحاب این است که تقلید از میت جایز نیست و برخی بین تقلید ابتدایی و تقلید از میت بقائاً فرق گذاردهاند<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | ||
# حکم بقا بر تقلید میت: بقا بر تقلید میت از مسائلی است که در قرن سیزدهم در عصر صاحب فصول (متوفی 1254ق) و صاحب جواهر (متوفی 1266ق) عنوان شده است و در کتابهای پیشینیان عنوانی ندارد و اقوال فقیهان متأخر درباره آن مختلف است<ref>ر.ک: همان، ص126</ref>. | # حکم بقا بر تقلید میت: بقا بر تقلید میت از مسائلی است که در قرن سیزدهم در عصر [[حائری اصفهانی، محمدحسین|صاحب فصول]] (متوفی 1254ق) و [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] (متوفی 1266ق) عنوان شده است و در کتابهای پیشینیان عنوانی ندارد و اقوال فقیهان متأخر درباره آن مختلف است<ref>ر.ک: همان، ص126</ref>. | ||
# عدول از تقلید مجتهدی به مجتهد پیشین: بحث در این است که از مقلد از مجتهدی تقلید کند و سپس او بمیرد و او از مجتهد زنده تقلید کند؛ آیا در این حالت که از مجتهد دوم تقلید کرده میتواند به مجتهد پیشین که قبلاً از او نیز تقلید کرده بود برگردد؟ برای این مسئله سه صورت تصور و بررسی شده است. | # عدول از تقلید مجتهدی به مجتهد پیشین: بحث در این است که از مقلد از مجتهدی تقلید کند و سپس او بمیرد و او از مجتهد زنده تقلید کند؛ آیا در این حالت که از مجتهد دوم تقلید کرده میتواند به مجتهد پیشین که قبلاً از او نیز تقلید کرده بود برگردد؟ برای این مسئله سه صورت تصور و بررسی شده است. | ||
# تبدل رأی مجتهد و بقای مقلد بر رأی سابق او: به اعتقاد نویسنده مجتهد از رأی خود عدول کرده، ولذا شکی نیست که باید به رأی دوم عمل کند؛ چون مجتهد رأی نخستین خود را تخطئه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | # تبدل رأی مجتهد و بقای مقلد بر رأی سابق او: به اعتقاد نویسنده مجتهد از رأی خود عدول کرده، ولذا شکی نیست که باید به رأی دوم عمل کند؛ چون مجتهد رأی نخستین خود را تخطئه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش