پرش به محتوا

ابن رشد فيلسوفا عربيا بروح غربية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


بنابراین درست نیست که ما از روش عقل – همان عقلی که شریف‌ترین مخلوقی است که خداوند در وجود ما به ودیعت نهاده – دور شویم؛ روش عقل، روش نور است که ما را به جلو می‌راند. این پایه دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است؛ بنابراین عیب در تراث ما نیست، بلکه در فهم و برداشت نادرست ما از تراث است.
بنابراین درست نیست که ما از روش عقل – همان عقلی که شریف‌ترین مخلوقی است که خداوند در وجود ما به ودیعت نهاده – دور شویم؛ روش عقل، روش نور است که ما را به جلو می‌راند. این پایه دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است؛ بنابراین عیب در تراث ما نیست، بلکه در فهم و برداشت نادرست ما از تراث است.
به‌منظور پاسخ به دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] که معتقد است باید در کتاب‌های قدما بگردیم و حول آنها تحقیق کنیم، بر ماست که در مقابل فرهنگ‌های دیگر، گارد نگرفته و در ابتدا سعی کنیم مدعایشان را بفهمیم. ما اندیشه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را معبری برای حس نقدی می‌یابیم و نقد از ویژه‌ترین خصایص فلسفه و تفلسف است. در واقع از این منظر، انسان، حیوان ناقد است و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ملتزم به نقد بسیاری از آرا و گرایش‌هایی است که از منظر وی، آنها بعید از عقل و معقول بوده‌اند. نقد افکار صوفیه و آرای اشاعره و نگاه مقلدین و رجعیین از این جمله است. وی در نقدش از هر چیز عقلانی و روشنگر استفاده می‌کرد و از هر فکر تاریک و کورکورانه‌ای دوری می‌جست. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] علاوه بر اینکه فیلسوف بود، عالم و طبیب نیز بود. از نگاه وی واجب و لازم است که از خطای کسانی که قائل به عدم وجود ارتباط ضروری میان اسباب و مسببات هستند، پرده برداریم. وی معتقد بود، برهان عقلی از برترین صورت‌های ادله است و از این جهت است که می‌بینیم با تمام قدرت به نقد ادله خطابیه می‌پردازد که عامه مردم و شبه‌فرهنگیان، به آن توسل می‌جستند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.
به‌منظور پاسخ به دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] که معتقد است باید در کتاب‌های قدما بگردیم و حول آنها تحقیق کنیم، بر ماست که در مقابل فرهنگ‌های دیگر، گارد نگرفته و در ابتدا سعی کنیم مدعایشان را بفهمیم. ما اندیشه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را معبری برای حس نقدی می‌یابیم و نقد از ویژه‌ترین خصایص فلسفه و تفلسف است. در واقع از این منظر، انسان، حیوان ناقد است و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ملتزم به نقد بسیاری از آرا و گرایش‌هایی است که از منظر وی، آنها بعید از عقل و معقول بوده‌اند. نقد افکار صوفیه و آرای اشاعره و نگاه مقلدین و رجعیین از این جمله است. وی در نقدش از هر چیز عقلانی و روشنگر استفاده می‌کرد و از هر فکر تاریک و کورکورانه‌ای دوری می‌جست. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] علاوه بر اینکه فیلسوف بود، عالم و طبیب نیز بود. از نگاه وی واجب و لازم است که از خطای کسانی که قائل به عدم وجود ارتباط ضروری میان اسباب و مسببات هستند، پرده برداریم. وی معتقد بود، برهان عقلی از برترین صورت‌های ادله است و از این جهت است که می‌بینیم با تمام قدرت به نقد ادله خطابیه می‌پردازد که عامه مردم و شبه‌فرهنگیان، به آن توسل می‌جستند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.


[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ما را به تأویل عقلی می‌خواند و معتقد است هر ظاهری از متن، قابلیت تأویل را دارد.
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ما را به تأویل عقلی می‌خواند و معتقد است هر ظاهری از متن، قابلیت تأویل را دارد.
او مسئله معرفت را صرفا بر اساس عقل حل می‌کند و تمییز میان خیر و شر را تنها با عقل میسر می‌داند. او مشکل آزادی اراده انسانی و اختیار را بر اساس برهان بررسی می‌نماید و رأی خویش را بر پایه روش خطابی انشایی بنیان نمی‌نهد.  
او مسئله معرفت را صرفا بر اساس عقل حل می‌کند و تمییز میان خیر و شر را تنها با عقل میسر می‌داند. او مشکل آزادی اراده انسانی و اختیار را بر اساس برهان بررسی می‌نماید و رأی خویش را بر پایه روش خطابی انشایی بنیان نمی‌نهد.  
البته مایه تأسف است که ما امروزه، هنوز هم در پی حل مشکلاتی هستیم که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در هشت قرن پیش، کلید حل آنها را در اختیار ما نهاده. در واقع ما با بحث کردن از قضایای موهومی مانند جنگ فرهنگی و هجوم بر فرهنگ اروپایی، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را به سخره گرفته‌ایم. بله علاوه بر تمسخر، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را که راه اندیشه علمی عقلانی را گشود، نادیده گرفته‌ایم؛ همان راهی که امروزه بسیار به آن محتاجیم. البته که طی طریقی مقابل طریق عقل و روشنگری، دستاوردی جز تیرگی و ظلمت نخواهد داشت؛ ازاین‌روست که باید به دامان عقل چنگ بزنیم و با معیار و اساس قرار دادن آن برای حیات فکری و اجتماعی خودمان، در عمل آن را تقدیس کنیم، تا جهان عربی ما آمادگی وارد شدن به قرن جدید، یعنی قرن بیست‌ویک میلادی را دارا شود. آری، پاسخ گفتن به دعوت نقدی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در زندگی امروزین ما واجب است. او ما را به این طریقه خوانده و گویا پیش‌تر پرده از مباحثی که امروزه مطرح خواهد شد، برداشته است و گویا می‌دیده که بعدها گروهی از مردم خواهند آمد که بر عقل و علم و فرهنگ اروپایی هجمه خواهند برد...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.
البته مایه تأسف است که ما امروزه، هنوز هم در پی حل مشکلاتی هستیم که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در هشت قرن پیش، کلید حل آنها را در اختیار ما نهاده. در واقع ما با بحث کردن از قضایای موهومی مانند جنگ فرهنگی و هجوم بر فرهنگ اروپایی، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را به سخره گرفته‌ایم. بله علاوه بر تمسخر، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را که راه اندیشه علمی عقلانی را گشود، نادیده گرفته‌ایم؛ همان راهی که امروزه بسیار به آن محتاجیم. البته که طی طریقی مقابل طریق عقل و روشنگری، دستاوردی جز تیرگی و ظلمت نخواهد داشت؛ ازاین‌روست که باید به دامان عقل چنگ بزنیم و با معیار و اساس قرار دادن آن برای حیات فکری و اجتماعی خودمان، در عمل آن را تقدیس کنیم، تا جهان عربی ما آمادگی وارد شدن به قرن جدید، یعنی قرن بیست‌ویک میلادی را دارا شود. آری، پاسخ گفتن به دعوت نقدی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در زندگی امروزین ما واجب است. او ما را به این طریقه خوانده و گویا پیش‌تر پرده از مباحثی که امروزه مطرح خواهد شد، برداشته است و گویا می‌دیده که بعدها گروهی از مردم خواهند آمد که بر عقل و علم و فرهنگ اروپایی هجمه خواهند برد...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش