پرش به محتوا

ابن رشد فيلسوفا عربيا بروح غربية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


'''ابن رشد فيلسوفا عربيا بروح غربية'''، عنوان کتابی است یک جلدی به زبان عربی از دکتر عاطف عراقی با موضوع فلسفه و شخصیت‌ها. عاطف عراقی در این اثر در پی نشان دادن ابن رشد، به‌عنوان فیلسوفی است که بسیار به شیوه عقلانی و انتقادی اهمیت می‌دهد. او ابن رشد را فیلسوفی عربی با روح غربی می‌داند. به نظر می‌رسد دکتر عاطف عراقی در این نوشته در واقع خواهان پایان دادن به برخی اندیشه‌ها مبنی بر جنگ با شیوه عقلی به اسم جنگ با فرهنگ غربی و غیره است.
'''ابن رشد فيلسوفا عربيا بروح غربية'''، عنوان کتابی است یک جلدی به زبان عربی از دکتر [[عراقی، عاطف|عاطف عراقی]] با موضوع فلسفه و شخصیت‌ها. [[عراقی، عاطف|عاطف عراقی]] در این اثر در پی نشان دادن ابن رشد، به‌عنوان فیلسوفی است که بسیار به شیوه عقلانی و انتقادی اهمیت می‌دهد. او [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را فیلسوفی عربی با روح غربی می‌داند. به نظر می‌رسد دکتر [[عراقی، عاطف|عاطف عراقی]] در این نوشته در واقع خواهان پایان دادن به برخی اندیشه‌ها مبنی بر جنگ با شیوه عقلی به اسم جنگ با فرهنگ غربی و غیره است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب دارای مقدمه نویسنده و محتوای مطالب در 5 فصل است. منابع عربی و لاتین در انتهای این اثر پیش از فهرست مطالب به‌صورت مجزا ذکر شده است. از جمله منابع عربی آن می‌توان فصل المقال في ما بين الحكمة والشريعة من الاتصال، مناهج الأدلة في عقائد الملة، تهافت التهافت، تلخيص كتاب مابعدالطبيعة لأرسطو، تفسير كتاب مابعدالطبيعة لأرسطو و تلخيص السماع الطبيعي لأرسطو از ابن رشد، حي بن يقظان ابن طفیل، الشفاء (القسم الإلهي)، الإشارات والتنبيهات و کتاب النجاة ابن‌ سینا، مقاصد الفلاسفة، المنقذ من الضلال وتهافت الفلاسفة غزالی، آراء أهل المدينة الفاضلة وكتاب الحروف فارابی، رسالة إلی المعتصم‌بالله في الفلسفة الأولی از کندی و... را نام برد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص145-146</ref>.
کتاب دارای مقدمه نویسنده و محتوای مطالب در 5 فصل است. منابع عربی و لاتین در انتهای این اثر پیش از فهرست مطالب به‌صورت مجزا ذکر شده است. از جمله منابع عربی آن می‌توان فصل المقال في ما بين الحكمة والشريعة من الاتصال، مناهج الأدلة في عقائد الملة، تهافت التهافت، تلخيص كتاب مابعدالطبيعة لأرسطو، تفسير كتاب مابعدالطبيعة لأرسطو و تلخيص السماع الطبيعي لأرسطو از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، حي بن يقظان ابن طفیل، الشفاء (القسم الإلهي)، الإشارات والتنبيهات و کتاب النجاة ابن‌ سینا، مقاصد الفلاسفة، المنقذ من الضلال وتهافت الفلاسفة غزالی، آراء أهل المدينة الفاضلة وكتاب الحروف فارابی، رسالة إلی المعتصم‌بالله في الفلسفة الأولی از کندی و... را نام برد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص145-146</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
ابن رشد یک اندیشمند عربی (مسلمان) با روح غربی است. او در سال 1126م، به د نیا آمد و در سال 1198 از دنیا رفت. وی در معرکه‌های فکری بسیاری خوض نمود.
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] یک اندیشمند عربی (مسلمان) با روح غربی است. او در سال 1126م، به د نیا آمد و در سال 1198 از دنیا رفت. وی در معرکه‌های فکری بسیاری خوض نمود.
ما می‌بایست همواره این پرسش را از خود بکنیم که آیا حقیقتا از اندیشه و روش ابن رشد بهره‌مند شده‌ایم یا همچون گربه‌ای گردیده‌ایم که فرزندان خود را می‌خورد؟! دقت در واقعیت عربی معاصرمان ما را کاملا به این نکته راهنمایی می‌کند که ما حقیقتا از اندیشه‌های این فیلسوف نواندیش بهره نبرده‌ایم؛ اندیشه‌هایی که درست نیست در گوشه انزوای اهمال و فراموشی بمانند و نادیده انگاشته شوند.
ما می‌بایست همواره این پرسش را از خود بکنیم که آیا حقیقتا از اندیشه و روش [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بهره‌مند شده‌ایم یا همچون گربه‌ای گردیده‌ایم که فرزندان خود را می‌خورد؟! دقت در واقعیت عربی معاصرمان ما را کاملا به این نکته راهنمایی می‌کند که ما حقیقتا از اندیشه‌های این فیلسوف نواندیش بهره نبرده‌ایم؛ اندیشه‌هایی که درست نیست در گوشه انزوای اهمال و فراموشی بمانند و نادیده انگاشته شوند.
ابن رشد ما را به این می‌خواند که عقل را دلیل و مرشدمان قرار دهیم. او از طریق حس نقدی خویش بر بلندای عصر فلسفه عربی می‌ایستد و از آنجا که با وفات وی هشت قرن است نسل فلاسفه عرب برافتاده است، اگر هم‌اکنون فردی عرب خویش را فیلسوف بپندارد، این پندار از ناحیه او نادانی انباشته بر نادانی است و نشانگر حجم عظیم انانیت و خودبینی اوست<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص3</ref>.


بنابراین درست نیست که ما از روش عقل – همان عقلی که شریف‌ترین مخلوقی است که خداوند در وجود ما به ودیعت نهاده – دور شویم؛ روش عقل، روش نور است که ما را به جلو می‌راند. این پایه دعوت ابن رشد است؛ بنابراین عیب در تراث ما نیست، بلکه در فهم و برداشت نادرست ما از تراث است.
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ما را به این می‌خواند که عقل را دلیل و مرشدمان قرار دهیم. او از طریق حس نقدی خویش بر بلندای عصر فلسفه عربی می‌ایستد و از آنجا که با وفات وی هشت قرن است نسل فلاسفه عرب برافتاده است، اگر هم‌اکنون فردی عرب خویش را فیلسوف بپندارد، این پندار از ناحیه او نادانی انباشته بر نادانی است و نشانگر حجم عظیم انانیت و خودبینی اوست<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص3</ref>.
به‌منظور پاسخ به دعوت ابن رشد که معتقد است باید در کتاب‌های قدما بگردیم و حول آنها تحقیق کنیم، بر ماست که در مقابل فرهنگ‌های دیگر، گارد نگرفته و در ابتدا سعی کنیم مدعایشان را بفهمیم. ما اندیشه ابن رشد را معبری برای حس نقدی می‌یابیم و نقد از ویژه‌ترین خصایص فلسفه و تفلسف است. در واقع از این منظر، انسان، حیوان ناقد است و ابن رشد ملتزم به نقد بسیاری از آرا و گرایش‌هایی است که از منظر وی، آنها بعید از عقل و معقول بوده‌اند. نقد افکار صوفیه و آرای اشاعره و نگاه مقلدین و رجعیین از این جمله است. وی در نقدش از هر چیز عقلانی و روشنگر استفاده می‌کرد و از هر فکر تاریک و کورکورانه‌ای دوری می‌جست. ابن رشد علاوه بر اینکه فیلسوف بود، عالم و طبیب نیز بود. از نگاه وی واجب و لازم است که از خطای کسانی که قائل به عدم وجود ارتباط ضروری میان اسباب و مسببات هستند، پرده برداریم. وی معتقد بود، برهان عقلی از برترین صورت‌های ادله است و از این جهت است که می‌بینیم با تمام قدرت به نقد ادله خطابیه می‌پردازد که عامه مردم و شبه‌فرهنگیان، به آن توسل می‌جستند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.


ابن رشد ما را به تأویل عقلی می‌خواند و معتقد است هر ظاهری از متن، قابلیت تأویل را دارد.
بنابراین درست نیست که ما از روش عقل – همان عقلی که شریف‌ترین مخلوقی است که خداوند در وجود ما به ودیعت نهاده – دور شویم؛ روش عقل، روش نور است که ما را به جلو می‌راند. این پایه دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است؛ بنابراین عیب در تراث ما نیست، بلکه در فهم و برداشت نادرست ما از تراث است.
به‌منظور پاسخ به دعوت [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] که معتقد است باید در کتاب‌های قدما بگردیم و حول آنها تحقیق کنیم، بر ماست که در مقابل فرهنگ‌های دیگر، گارد نگرفته و در ابتدا سعی کنیم مدعایشان را بفهمیم. ما اندیشه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را معبری برای حس نقدی می‌یابیم و نقد از ویژه‌ترین خصایص فلسفه و تفلسف است. در واقع از این منظر، انسان، حیوان ناقد است و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ملتزم به نقد بسیاری از آرا و گرایش‌هایی است که از منظر وی، آنها بعید از عقل و معقول بوده‌اند. نقد افکار صوفیه و آرای اشاعره و نگاه مقلدین و رجعیین از این جمله است. وی در نقدش از هر چیز عقلانی و روشنگر استفاده می‌کرد و از هر فکر تاریک و کورکورانه‌ای دوری می‌جست. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] علاوه بر اینکه فیلسوف بود، عالم و طبیب نیز بود. از نگاه وی واجب و لازم است که از خطای کسانی که قائل به عدم وجود ارتباط ضروری میان اسباب و مسببات هستند، پرده برداریم. وی معتقد بود، برهان عقلی از برترین صورت‌های ادله است و از این جهت است که می‌بینیم با تمام قدرت به نقد ادله خطابیه می‌پردازد که عامه مردم و شبه‌فرهنگیان، به آن توسل می‌جستند<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>.
 
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] ما را به تأویل عقلی می‌خواند و معتقد است هر ظاهری از متن، قابلیت تأویل را دارد.
او مسئله معرفت را صرفا بر اساس عقل حل می‌کند و تمییز میان خیر و شر را تنها با عقل میسر می‌داند. او مشکل آزادی اراده انسانی و اختیار را بر اساس برهان بررسی می‌نماید و رأی خویش را بر پایه روش خطابی انشایی بنیان نمی‌نهد.  
او مسئله معرفت را صرفا بر اساس عقل حل می‌کند و تمییز میان خیر و شر را تنها با عقل میسر می‌داند. او مشکل آزادی اراده انسانی و اختیار را بر اساس برهان بررسی می‌نماید و رأی خویش را بر پایه روش خطابی انشایی بنیان نمی‌نهد.  
البته مایه تأسف است که ما امروزه، هنوز هم در پی حل مشکلاتی هستیم که ابن رشد در هشت قرن پیش، کلید حل آنها را در اختیار ما نهاده. در واقع ما با بحث کردن از قضایای موهومی مانند جنگ فرهنگی و هجوم بر فرهنگ اروپایی، ابن رشد را به سخره گرفته‌ایم. بله علاوه بر تمسخر، ابن رشد را که راه اندیشه علمی عقلانی را گشود، نادیده گرفته‌ایم؛ همان راهی که امروزه بسیار به آن محتاجیم. البته که طی طریقی مقابل طریق عقل و روشنگری، دستاوردی جز تیرگی و ظلمت نخواهد داشت؛ ازاین‌روست که باید به دامان عقل چنگ بزنیم و با معیار و اساس قرار دادن آن برای حیات فکری و اجتماعی خودمان، در عمل آن را تقدیس کنیم، تا جهان عربی ما آمادگی وارد شدن به قرن جدید، یعنی قرن بیست‌ویک میلادی را دارا شود. آری، پاسخ گفتن به دعوت نقدی ابن رشد در زندگی امروزین ما واجب است. او ما را به این طریقه خوانده و گویا پیش‌تر پرده از مباحثی که امروزه مطرح خواهد شد، برداشته است و گویا می‌دیده که بعدها گروهی از مردم خواهند آمد که بر عقل و علم و فرهنگ اروپایی هجمه خواهند برد...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.
البته مایه تأسف است که ما امروزه، هنوز هم در پی حل مشکلاتی هستیم که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در هشت قرن پیش، کلید حل آنها را در اختیار ما نهاده. در واقع ما با بحث کردن از قضایای موهومی مانند جنگ فرهنگی و هجوم بر فرهنگ اروپایی، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را به سخره گرفته‌ایم. بله علاوه بر تمسخر، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را که راه اندیشه علمی عقلانی را گشود، نادیده گرفته‌ایم؛ همان راهی که امروزه بسیار به آن محتاجیم. البته که طی طریقی مقابل طریق عقل و روشنگری، دستاوردی جز تیرگی و ظلمت نخواهد داشت؛ ازاین‌روست که باید به دامان عقل چنگ بزنیم و با معیار و اساس قرار دادن آن برای حیات فکری و اجتماعی خودمان، در عمل آن را تقدیس کنیم، تا جهان عربی ما آمادگی وارد شدن به قرن جدید، یعنی قرن بیست‌ویک میلادی را دارا شود. آری، پاسخ گفتن به دعوت نقدی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در زندگی امروزین ما واجب است. او ما را به این طریقه خوانده و گویا پیش‌تر پرده از مباحثی که امروزه مطرح خواهد شد، برداشته است و گویا می‌دیده که بعدها گروهی از مردم خواهند آمد که بر عقل و علم و فرهنگ اروپایی هجمه خواهند برد...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.


ابن رشد صدها صفحه برای ما برجای گذاشته که البته دچار بدفهمی آیندگان شده و بسیاری از اعراب که ادعای استادی دارند، ولی در واقع استاد نیستند و نام استادی را به یدک می‌کشند، با اندیشه‌های وی مقابله کرده‌اند و حتی فهم آرای ابن رشد را در میان مستشرقان، بسیار بهتر از اعراب می‌یابیم؛ درحالی‌که ابن رشد یک فیلسوف مسلمان بوده است. به نظر می‌رسد برای دفاع از روشنگری و تمسک به عقل و همچنین کاشتن درخت نقد، باید دست به دامان اندیشه های ابن رشد بشویم و او را بزرگ بداریم<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] صدها صفحه برای ما برجای گذاشته که البته دچار بدفهمی آیندگان شده و بسیاری از اعراب که ادعای استادی دارند، ولی در واقع استاد نیستند و نام استادی را به یدک می‌کشند، با اندیشه‌های وی مقابله کرده‌اند و حتی فهم آرای [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را در میان مستشرقان، بسیار بهتر از اعراب می‌یابیم؛ درحالی‌که [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] یک فیلسوف مسلمان بوده است. به نظر می‌رسد برای دفاع از روشنگری و تمسک به عقل و همچنین کاشتن درخت نقد، باید دست به دامان اندیشه های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بشویم و او را بزرگ بداریم<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.


دکتر عاطف عراقی در فصل اول کتاب درباره این صحبت کرده که حیات فکری این فیلسوف اسلامی (عربی) معبری است از روح غربی و دعوت به شیوه جدیدی از آموزش افکار ابن رشد می‌کند. او در فصل دوم کتاب از ابن رشد و شیوه عقلی نقدی وی صحبت می‌نماید و عنوان این بحث را داخل پرانتز «فكر عربي من خلال لقاء المشرق بالمغرب» نام می‌نهد. در فصل سوم، از فیلسوف ابن رشد به‌عنوان نقطه اتصال عقل عربی با فکر غربی یاد می‌شود. در چهارمین فصل، نگاه به انسان در فلسفه ابن رشد، بیان می‌گردد. این فصل در واقع نشان‌دهنده ممزوج شدن فکر عربی با اندیشه غربی ارسطویی است. در فصل پنجم، حقیقت مذهب ابن رشد از میان منظور غربی و روشنگرانه، بیان می‌شود<ref>ر.ک: فهرست مطالب، ص147</ref>.
دکتر [[عراقی، عاطف|عاطف عراقی]] در فصل اول کتاب درباره این صحبت کرده که حیات فکری این فیلسوف اسلامی (عربی) معبری است از روح غربی و دعوت به شیوه جدیدی از آموزش افکار [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] می‌کند. او در فصل دوم کتاب از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و شیوه عقلی نقدی وی صحبت می‌نماید و عنوان این بحث را داخل پرانتز «فكر عربي من خلال لقاء المشرق بالمغرب» نام می‌نهد. در فصل سوم، از فیلسوف [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به‌عنوان نقطه اتصال عقل عربی با فکر غربی یاد می‌شود. در چهارمین فصل، نگاه به انسان در فلسفه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، بیان می‌گردد. این فصل در واقع نشان‌دهنده ممزوج شدن فکر عربی با اندیشه غربی ارسطویی است. در فصل پنجم، حقیقت مذهب [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] از میان منظور غربی و روشنگرانه، بیان می‌شود<ref>ر.ک: فهرست مطالب، ص147</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش