پرش به محتوا

مواقف الشيعة: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«مواقف الشيعة»، از آثار ارزنده استاد عالى‌قدر و فقيه اخلاقى، آيت‌الله على احمدى ميانجى (ميانه 1305 - 1379ش، قم) است كه در آن، گزارشى علمى از مناظرات و احتجاجات تاريخى واقع‌شده در بين شيعيان و دشمنانشان را جمع و در سه جلد به زبان عربى منتشر كرده است. در اين اثر در مجموع تعداد 946 مناظره و احتجاج تاريخى ثبت شده است. موضوع مورد بحث در اين سلسله مناظرات، به‌صورت عمده عبارت از مباحث اعتقادى مورد اختلاف بين شيعيان و ديگران، نظير مسئله جبر و تفويض و امر بين الامرين و امامت و شفاعت و افضليت اميرالمؤمنين على(ع) و... است و با اين بحث‌ها بسيارى از نكته‌ها در مسائل كلامى و نيز تاريخى آشكارتر مى‌شود.
'''مواقف الشيعة'''، از آثار ارزنده استاد عالى‌قدر و فقيه اخلاقى، [[احمدی میانجی، علی|آيت‌الله على احمدى ميانجى]] (ميانه 1305 - 1379ش، قم) است كه در آن، گزارشى علمى از مناظرات و احتجاجات تاريخى واقع‌شده در بين شيعيان و دشمنانشان را جمع و در سه جلد به زبان عربى منتشر كرده است. در اين اثر در مجموع تعداد 946 مناظره و احتجاج تاريخى ثبت شده است. موضوع مورد بحث در اين سلسله مناظرات، به‌صورت عمده عبارت از مباحث اعتقادى مورد اختلاف بين شيعيان و ديگران، نظير مسئله جبر و تفويض و امر بين الامرين و امامت و شفاعت و افضليت اميرالمؤمنين على(ع) و... است و با اين بحث‌ها بسيارى از نكته‌ها در مسائل كلامى و نيز تاريخى آشكارتر مى‌شود.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۵: خط ۵۵:
در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است:
در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است:


1. ناشر در مقدمه‌اش نوشته است كه اگر كسى به كتاب‌هاى تاريخ و سيره بنگرد آگاه خواهد شد كه در آن اطلاعات فراوانى در باره شاهان و اميران وجود دارد؛ به‌طورى‌كه گويى وظيفه مورخ، نگارش تاريخ صاحبان قدرت است و ساير مردم و وضعيت اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى آنان به دست فراموشى سپرده شده است، ولى گروهى كه در حق او بيشتر از ساير گروه‌ها جفا شده، عبارت از شيعه است؛ چون باآنكه تشيع داراى اصالت دينى و الهى است، ولى حقّ آنان ناديده انگاشته شده و بدون هيچ جُرمى - جز پيروى از ثقلين (قرآن و عترت) - كنار گذاشته شده‌اند و در كتاب‌هاى تاريخى جز اطلاعاتى اندك و پراكنده در باره آنان چيزى يافت نمى‌شود. كتاب «مواقف الشيعة» براى جبران اين خلأ و جمع‌آورى و تنظيم اطلاعات در باره شيعه نوشته شده است <ref>ر. ك.: همان، ج 1، ص 3 - 4</ref>.
#ناشر در مقدمه‌اش نوشته است كه اگر كسى به كتاب‌هاى تاريخ و سيره بنگرد آگاه خواهد شد كه در آن اطلاعات فراوانى در باره شاهان و اميران وجود دارد؛ به‌طورى‌كه گويى وظيفه مورخ، نگارش تاريخ صاحبان قدرت است و ساير مردم و وضعيت اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى آنان به دست فراموشى سپرده شده است، ولى گروهى كه در حق او بيشتر از ساير گروه‌ها جفا شده، عبارت از شيعه است؛ چون باآنكه تشيع داراى اصالت دينى و الهى است، ولى حقّ آنان ناديده انگاشته شده و بدون هيچ جُرمى - جز پيروى از ثقلين (قرآن و عترت) - كنار گذاشته شده‌اند و در كتاب‌هاى تاريخى جز اطلاعاتى اندك و پراكنده در باره آنان چيزى يافت نمى‌شود. كتاب «مواقف الشيعة» براى جبران اين خلأ و جمع‌آورى و تنظيم اطلاعات در باره شيعه نوشته شده است <ref>ر. ك.: همان، ج 1، ص 3 - 4</ref>.
 
#نويسنده محترم در مقاله عالمانه‌اش توضيحات روشنگرى در باره مجادله و معناى جدال احسن و... عرضه كرده است و بعد به اين بحث پرداخته است كه جدال بر دو قسم است: محمود و مذموم. جدال پسنديده، عبارت از جدالى است كه براى آشكارسازى حقيقت انجام شود و با حرام و گناهى همراه نگردد. در جدال احسن، افزون بر آنچه گذشت، رفق و مدارا نيز ضميمه مى‌شود تا نتيجه بهترى به دست آيد. بهترين جدال‌هاى احسن همان است كه از سوى خداى تعالى در قرآن كريم از زبان انبياى الهى بيان شده است. در برابر جدال احسن، جدالى است كه براى هدف‌هاى فاسد صورت گيرد؛ مثلا براى مغالطه و فريب انجام شود يا به قصد شهرت‌طلبى و... و يا غرض حقّ باشد، ولى مجادل ضعيف باشد و براى اثبات مطلبش از باطل استفاده كند و يا حقّ را انكار كند و... <ref>ر. ك.: همان، ج 1، ص 6 - 8</ref>.
2. نويسنده محترم در مقاله عالمانه‌اش توضيحات روشنگرى در باره مجادله و معناى جدال احسن و... عرضه كرده است و بعد به اين بحث پرداخته است كه جدال بر دو قسم است: محمود و مذموم. جدال پسنديده، عبارت از جدالى است كه براى آشكارسازى حقيقت انجام شود و با حرام و گناهى همراه نگردد. در جدال احسن، افزون بر آنچه گذشت، رفق و مدارا نيز ضميمه مى‌شود تا نتيجه بهترى به دست آيد. بهترين جدال‌هاى احسن همان است كه از سوى خداى تعالى در قرآن كريم از زبان انبياى الهى بيان شده است. در برابر جدال احسن، جدالى است كه براى هدف‌هاى فاسد صورت گيرد؛ مثلا براى مغالطه و فريب انجام شود يا به قصد شهرت‌طلبى و... و يا غرض حقّ باشد، ولى مجادل ضعيف باشد و براى اثبات مطلبش از باطل استفاده كند و يا حقّ را انكار كند و... <ref>ر. ك.: همان، ج 1، ص 6 - 8</ref>.
#نويسنده، تصريح كرده است كه منظورش از شيعه در اين كتاب، معناى خاصّ اصطلاح شيعه نيست، بلكه معناى گسترده‌اى را اراده كرده و آن عبارت است از آنچه عالمان اهل سنت در اصطلاح خودشان معنا مى‌كنند: هر كسى كه حضرت على(ع) را بر عثمان ترجيح مى‌دهد <ref>همان، ج 1، ص 11</ref>.
 
#نويسنده تأكيد كرده است كه كسى كه در اين مناظرات دقت كند چند فايده نصيبش مى‌گردد: اقتدار عقلى و علمى شيعه را مى‌يابد و بلكه مى‌فهمد كه شيعيان در اوج قدرت عقلى و منطقى هستند و اينكه آنان پژوهشگرند و براى تفكيك بين حق و باطل، تلاش‌ها كرده‌اند و به‌طور طبيعى ضعف و عجز مخالفان شيعه نيز برايش روشن مى‌شود. از سوى ديگر، ايمان عميق و ديندارى كامل شيعيان براى او معلوم مى‌گردد. همچنين زيركى و بيدارى شيعيان و آگاهى آنان به عقايد و كتاب‌هاى مخالفانشان، علاوه بر عقايد و كتاب‌هاى خودشان مشخص مى‌شود و همچنين انصاف و عدالت شيعيان و... و كسى كه چنين معلوماتى بيابد از خودش مى‌پرسد كه شيعه چنين ويژگى‌هايى را از كجا به دست آورده است و بعد به‌طور طبيعى به خودش پاسخ خواهد داد كه آنان اين روش را از اهل بيت(ع) ياد گرفته‌اند <ref>همان، ج 1، ص 11 - 13</ref>.
3. نويسنده، تصريح كرده است كه منظورش از شيعه در اين كتاب، معناى خاصّ اصطلاح شيعه نيست، بلكه معناى گسترده‌اى را اراده كرده و آن عبارت است از آنچه عالمان اهل سنت در اصطلاح خودشان معنا مى‌كنند: هر كسى كه حضرت على(ع) را بر عثمان ترجيح مى‌دهد <ref>همان، ج 1، ص 11</ref>.
#نويسنده گاه منبع مطالبش را نقل قول از برخى از استادان معاصر، مانند آيت‌الله سيد مهدى روحانى قرار داده است <ref>همان، ج 3، ص 479 - 481</ref>.
 
#نويسنده محترم در احتجاج شماره 284، خطبه حضرت زهراء(س) مشهور به خطبه فدكيه و مناظره تاريخى او با ابوبكر را آورده <ref>همان، ج 1، ص 458 - 468</ref> و بعد منابع متعددى براى آن خطبه نورانى ذكر كرده كه در آن، متن خطبه مذكور به‌صورت كامل يا بخشى از آن آمده است <ref>همان، ج 1، ص 468 - 488</ref>.
4. نويسنده تأكيد كرده است كه كسى كه در اين مناظرات دقت كند چند فايده نصيبش مى‌گردد: اقتدار عقلى و علمى شيعه را مى‌يابد و بلكه مى‌فهمد كه شيعيان در اوج قدرت عقلى و منطقى هستند و اينكه آنان پژوهشگرند و براى تفكيك بين حق و باطل، تلاش‌ها كرده‌اند و به‌طور طبيعى ضعف و عجز مخالفان شيعه نيز برايش روشن مى‌شود. از سوى ديگر، ايمان عميق و ديندارى كامل شيعيان براى او معلوم مى‌گردد. همچنين زيركى و بيدارى شيعيان و آگاهى آنان به عقايد و كتاب‌هاى مخالفانشان، علاوه بر عقايد و كتاب‌هاى خودشان مشخص مى‌شود و همچنين انصاف و عدالت شيعيان و... و كسى كه چنين معلوماتى بيابد از خودش مى‌پرسد كه شيعه چنين ويژگى‌هايى را از كجا به دست آورده است و بعد به‌طور طبيعى به خودش پاسخ خواهد داد كه آنان اين روش را از اهل بيت(ع) ياد گرفته‌اند <ref>همان، ج 1، ص 11 - 13</ref>.
#نويسنده در اين كتاب افزون بر گردآورى مناظرات، منابع و مستندات هر مناظره را نيز در پاورقى ذكر كرده و معمولاً توضيح بيشترى ندارد، جز در موارد اندكى كه به‌طور مثال به تصحيح نسخه پرداخته و وجه صحيح يك لغت يا عبارت را در پاورقى آورده است (به‌طور مثال ر. ك.: همان، ج 1، ص 21 و ج 3، ص 203) و يا نسخه‌بدل يك روايت را از كتاب ديگرى چون شرح نهج البلاغه ابن ابى‌الحديد يا احتجاج آورده <ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 15 و 22 و 26</ref> و گاه توضيحى در باره سلسله سند يك روايت آورده است (مثلاً ر. ك.: همان، ج 2، ص 41).
 
#نويسنده كه خودش فقيه و مورخ است، همچنين گاهى به توضيح و نقد اجتهادى و تاريخى پرداخته است (مثلاً ر. ك.: همان، ج 2، ص 84 و ج 3، ص 397).
5. نويسنده گاه منبع مطالبش را نقل قول از برخى از استادان معاصر، مانند آيت‌الله سيد مهدى روحانى قرار داده است <ref>همان، ج 3، ص 479 - 481</ref>.
#نويسنده گاه توضيح و تكميلى در پاورقى بر مباحث مطرح‌شده در متن بيان كرده است؛ به‌طور مثال در يك مورد مقايسه‌اى بين روش تعليم و تربيت در حوزه‌هاى علميه و روش تدريس در بين اروپاييان انجام داده و هفت ويژگى براى روش آموزش در حوزه‌هاى علميه بيان كرده است <ref>همان، ج 3، ص 402</ref>.
 
#نويسنده گرامى كه از معلمان شايسته و آراسته به مكارم و فضايل اخلاقى بوده، عموماً در اين اثر با روش علمى و استدلالى بحث كرده است، ولى البته خيلى به‌ندرت گرفتار احساسات شديد شده و در پاورقى، مطلبى احساسى و براى تذكر و تنبيه نوشته است كه هرچند با رعايت ادب است، ولى صورت خطابه و تبليغ و موعظه به خود گرفته است <ref>همان، ج 3، ص 144</ref>.
6. نويسنده محترم در احتجاج شماره 284، خطبه حضرت زهراء(س) مشهور به خطبه فدكيه و مناظره تاريخى او با ابوبكر را آورده <ref>همان، ج 1، ص 458 - 468</ref> و بعد منابع متعددى براى آن خطبه نورانى ذكر كرده كه در آن، متن خطبه مذكور به‌صورت كامل يا بخشى از آن آمده است <ref>همان، ج 1، ص 468 - 488</ref>.
 
7. نويسنده در اين كتاب افزون بر گردآورى مناظرات، منابع و مستندات هر مناظره را نيز در پاورقى ذكر كرده و معمولاً توضيح بيشترى ندارد، جز در موارد اندكى كه به‌طور مثال به تصحيح نسخه پرداخته و وجه صحيح يك لغت يا عبارت را در پاورقى آورده است (به‌طور مثال ر. ك.: همان، ج 1، ص 21 و ج 3، ص 203) و يا نسخه‌بدل يك روايت را از كتاب ديگرى چون شرح نهج البلاغه ابن ابى‌الحديد يا احتجاج آورده <ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 15 و 22 و 26</ref> و گاه توضيحى در باره سلسله سند يك روايت آورده است (مثلاً ر. ك.: همان، ج 2، ص 41).
 
8. نويسنده كه خودش فقيه و مورخ است، همچنين گاهى به توضيح و نقد اجتهادى و تاريخى پرداخته است (مثلاً ر. ك.: همان، ج 2، ص 84 و ج 3، ص 397).
 
9. نويسنده گاه توضيح و تكميلى در پاورقى بر مباحث مطرح‌شده در متن بيان كرده است؛ به‌طور مثال در يك مورد مقايسه‌اى بين روش تعليم و تربيت در حوزه‌هاى علميه و روش تدريس در بين اروپاييان انجام داده و هفت ويژگى براى روش آموزش در حوزه‌هاى علميه بيان كرده است <ref>همان، ج 3، ص 402</ref>.
 
10. نويسنده گرامى كه از معلمان شايسته و آراسته به مكارم و فضايل اخلاقى بوده، عموماً در اين اثر با روش علمى و استدلالى بحث كرده است، ولى البته خيلى به‌ندرت گرفتار احساسات شديد شده و در پاورقى، مطلبى احساسى و براى تذكر و تنبيه نوشته است كه هرچند با رعايت ادب است، ولى صورت خطابه و تبليغ و موعظه به خود گرفته است <ref>همان، ج 3، ص 144</ref>.


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش