۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== ملحقات كتاب == | == ملحقات كتاب == | ||
#نخستين ملحقه كتاب،«خاتمه يمينى» یا حوادث ايّام است كه به قلم خود جرفادقانى است. | |||
#:اين خاتمه، حوادث و وقايع مربوط به زمان نویسنده (اواخر قرن ششم) را بيان مىكند كه از نظر تاريخى بسيار با ارزش است. در آغاز وقايع، حادثه قران كواكب كه انورى نيز آن را پيشگويى كرده و چوبش را خورده بود و پيدايش طوفان سخت و زلزله و نابودى همه موجودات را ذكر مىكند، آنگاه توضيح مىدهد كه يكى از معارف خراسان روايت معروف پيغمبر را كه پرسيدند: متى القيامة؟ فرمود، القيامة، و چند بار تكرار كرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد 582 به دست آورد و بدين ترتيب مردم از ديار خود آواره شدند، ولى به قول [[جرفادقانی، ناصح بن ظفر|جرفادقانی]] «تقدير بارى تعالى چنان افتاد كه مدت يك ماه برگ بر درخت نجنبيد و خرمنها بر صحرا بماند». | |||
#:جرفادقانى در اين «خاتمه» به ساده نويسى و نثر مرسل گراييده و عباراتى فصيح و دلپذير آورده است، چنانكه غالباً از صنعت موازنه و ارداف و تسجيع و ترصيع عارى است، و از اين حيث با ترجمه تاريخ يمينى فرق بسيارى دارد. | |||
اين خاتمه، حوادث و وقايع مربوط به زمان نویسنده (اواخر قرن ششم) را بيان مىكند كه از نظر تاريخى بسيار با ارزش است. در آغاز وقايع، حادثه قران كواكب كه انورى نيز آن را پيشگويى كرده و چوبش را خورده بود و پيدايش طوفان سخت و زلزله و نابودى همه موجودات را ذكر مىكند، آنگاه توضيح مىدهد كه يكى از معارف خراسان روايت معروف پيغمبر را كه پرسيدند: متى القيامة؟ فرمود، القيامة، و چند بار تكرار كرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد 582 به دست آورد و بدين ترتيب مردم از ديار خود آواره شدند، ولى به قول [[جرفادقانی، ناصح بن ظفر|جرفادقانی]] «تقدير بارى تعالى چنان افتاد كه مدت يك ماه برگ بر درخت نجنبيد و خرمنها بر صحرا بماند». | #ملحقه ديگر «آخر يمينى» است كه [[عتبی، محمد بن عبدالجبار|عتبى]] آن را در پايان كتاب خود آورده و در آن از شخصى به نام ابوالحسن بغوى كه از امرا بوده بدگويى كرده است. مترجم اين قسمت ابواسماعيل سعيد بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سكّرى است، و ترجمه در نيمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. كاتب نسخه «شع» ابواسماعيل را كه به انديشه برابرى با جرفادقانى افتاده و به ترجمه «آخر يمينى» مبادرت جسته است سخت سرزنش كرده و او را شايسته اين كار ندانسته است و حق با اوست. | ||
#ترجمه مرثيه امير نصر بن ناصرالدين سبک تگين است كه در سنين جوانى درگذشته است. جرفادقانى عين متن عربى آن را آورده كه در كتاب حاضر مندرج است، امّا در چاپ سنگى 1272 هجرى ترجمه اين قسمت به شيوه مصنوع توسط حبيب الدّين جرفادقانى بر كتاب الحاق گرديده. | |||
جرفادقانى در اين «خاتمه» به ساده نويسى و نثر مرسل گراييده و عباراتى فصيح و دلپذير آورده است، چنانكه غالباً از صنعت موازنه و ارداف و تسجيع و ترصيع عارى است، و از اين حيث با ترجمه تاريخ يمينى فرق بسيارى دارد. | |||
== ترجمهها و شرحهاى تاريخ عتبى == | == ترجمهها و شرحهاى تاريخ عتبى == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۴: | ||
[[عتبی، محمد بن عبدالجبار|عتبى]] از رجال ادب بشمار است، و انشاى عربى كتاب او فنّى و پيچيده و نيازمند تفسير و شرح بوده، و از اين رو شروح متعدّدى بر آن نوشتهاند. چلبى اين كسان را در شمار شارحان آن آورده است: | [[عتبی، محمد بن عبدالجبار|عتبى]] از رجال ادب بشمار است، و انشاى عربى كتاب او فنّى و پيچيده و نيازمند تفسير و شرح بوده، و از اين رو شروح متعدّدى بر آن نوشتهاند. چلبى اين كسان را در شمار شارحان آن آورده است: | ||
# مجدالدّين کرمانى | |||
# صدرالافاضل قاسم پسر حسین خوارزمى(م 555 ق) | |||
# تاجالدّين عيسى پسر محفوظ | |||
# حميدالدّين ابوعبداللّه محمود بن عمر نجاتى نيشابورى، كه شرح خود را بساتين العلماء ناميده (معروف به شرح نجاتى) و در آغاز آن گفته است: پس از بررسى پنج شرح اين گزارش را نوشتهام و به تبريز (در 709 ه.ق.) به پايانش رسانيده، سپس آن را بر قطب شيرازى خواندم و به دستور او بر آن افزودم و به سال 721 ه. ق. به پايان رسانيدم(نسخه خطى از اين شرح در كتابخانه مجلس شوراى ملى ایران هست). | |||
# جرفادقانى، كه كتاب را به فارسى ترجمه كرده (و همين كتاب حاضر است). | |||
# شيخ احمد معين بن علىّ بن عمر عددى دمشقى(1089-1173)ه.ق. آن را به سال 1148 ه.ق.تفسير كرده و به نام الفتح الوهبى(معروف به شرح منينى) در مصر به سال 1286 ه.ق.در دو جلد چاپ شده است. | |||
# صاحب ذريعه در ج 4 ص116 گويد: «حاج ميرزا على ثقةالاسلام تبريزى (مقتول در 1330 ه.ق.) نيز آن را به امر امير نظام به فارسى ترجمه كرده است»، ولى آنچه محقق است مرحوم ثقةالاسلام همه كتاب را ترجمه نكرده، بلكه رساله بثّ- الشّكوى را كه قسمت ديگرى از تاريخ عتبى است به فارسى در آورده، و اين ترجمه در سال 1316 ه.ق. به امر حسینعلى خان امير نظام والى آذربايجان انجام گرفته است (رك: ترجمه يمينى چاپ آقاى قويم ص9 و 272). | |||
#:از ميان شرحهاى مذكور الفتح الوهبى(يا شرح منينى) و شرح نجاتى مشهورند و از مآخذ معتبر به شمار مىآيند. | |||
#رينولد مستشرق انگليسى تاريخ يمينى را از روى ترجمه جرفادقانى(كتاب حاضر) به زبان انگليسى ترجمه كرده و به سال 1808 م.در لندن چاپ كرده است. تاريخ يمينى (متن عربى) در دهلى به سال 1848 م. به كوشش اسپرنگر و در بولاق مصر به سال 1290 ه.ق. و در لاهور به سال 1300 ه.ق. 1883 م.به چاپ رسيده است. | |||
از ميان شرحهاى مذكور الفتح الوهبى(يا شرح منينى) و شرح نجاتى مشهورند و از مآخذ معتبر به شمار مىآيند. | |||
== نسخههاى كتاب حاضر == | == نسخههاى كتاب حاضر == | ||
از ترجمه تاريخ يمينى، نسخههاى اصيل و قابل اعتماد و منقّح به جا مانده است.تنها از قرن هفتم چهار نسخه معتبر و استوار به دست داريم كه با توجّه به تاريخ ترجمه كتاب يعنى 603 ه.ق. اين مطلب بسيار حائز اهمّيّت است، و نسخههاى خطّى ديگرى نيز از قرنهاى نهم و يازدهم و سيزدهم وجود دارد. مشخّصات همه نسخ موجود بدين قرار است: | از ترجمه تاريخ يمينى، نسخههاى اصيل و قابل اعتماد و منقّح به جا مانده است.تنها از قرن هفتم چهار نسخه معتبر و استوار به دست داريم كه با توجّه به تاريخ ترجمه كتاب يعنى 603 ه.ق. اين مطلب بسيار حائز اهمّيّت است، و نسخههاى خطّى ديگرى نيز از قرنهاى نهم و يازدهم و سيزدهم وجود دارد. مشخّصات همه نسخ موجود بدين قرار است: | ||
#نسخه خطّى كتابخانه اسعد افندى (تركيّه) به شماره 2225 شامل 197 ورق، كتابت شده به سال 632 ه.ق.توسّط محمّد بن محمّد بن عبدالرّحمن الرّازى | |||
#نسخه خطّى كتابخانه شهيد على پاشا (تركيّه) به شماره 1854 شامل 214 ورق، كتابت شده به سال 638 ه.ق. اين نسخه بسيار منقّح و عبارات عربى آن مشكول و معرب، و كامل ترين همه نسخ يعنى شامل مرثيه نصر بن ناصر الدّين به متن عربى و «خاتمه يمينى»(حوادث ايام) نگارش جرفادقانى در باب احوال روزگار خود و بيان شورشها و فتنههاست، و نيز شامل ترجمه آخر يمينى است كه [[عتبی، محمد بن عبدالجبار|عتبى]] آن را در ذكر شخصى از مردم خراسان نوشته است و اين قسمت را شخصى به نام ابواسماعيل سكّرى ترجمه كرده.تمام اين نسخه با ضمايم آن به دست محمّد بن المهذّب نوشته شده است. | |||
#نسخه خطّى متعلّق به موزه بريتانيا به شماره 059,42.ddA موجود 236 برگ و اصل 276 برگ(برگهایى از نسخه عكسى كتاب افتاده)، اندازه «57/9در7 اينچ» 15 سطرى، به خطّ نسخ خوش با اعراب، نوشته شده به تاريخ رجب 664 ه.ق. به خطّ سعيد بن عثمان البخارى، محل تحرير نا معلوم(رك: فهرست ريو، ج 1 ص157). | |||
#نسخه خطّى كتابخانه اياصوفيا (تركيّه) به شماره 3147 داراى 279 برگ، كتابت شده به سال 696 ه.ق.توسط قتلوجة بن عبداللّه كاتب در شهر ارزنجان.اين نسخه از نظر صحّت كتابت و اصالت چندان حائز اهميّت نيست و شامل مرثيه نصر به عربى و نيز خاتمه يمينى نگارش جرفادقانى است. | |||
#نسخه خطّى كتابخانه سازمان لغت نامه دهخدا به شماره 541 كتابت شده به سال 1265 ه.ق.نسخه نسبتا كاملى است و اشعار و قصايد عربى در آن به طور كامل نقل شده است.به خطّ نستعليق نوشته شده و كاتب آن مير عبدالمجيد حسینى اصفهانى است. | |||
#نسخه خطّى كتابخانه مركزى دانشگاه (كتب اهدايى آقاى مشكوة) به شماره 131، اين نسخه به خط نسخ نزدیک به ثلث، معمول قرن هشتم است، نویسنده [[ابن قاضی، احمد بن محمد|ابن القاضى]]، در سال 745 آن را نوشته است، تصحيح شده و افتادگيها را در هامش نوشتهاند، شماره صفحات 146 و اندازه آن «42در5/61» و «5/81در41»، 21 و 22 سطر. | |||
#نسخه خطّى كتابخانه دولتى تربيت تبريز به شماره 183 كتابت شده به سال 1272 ه.ق. توسط كاتب بديع بن مصطفى بن عبدالحمّد موسوى اصفهانى، كه شامل مرثيه نصر بن ناصر الدّين و خاتمه يمينى هر دو مىباشد. | |||
#نسخه چاپى كه به اهتمام بهاء الدّوله بهمن ميرزا فرزند فتحعلى شاه قاجار و تصحيح حبيب الدّين محمّد گلپايگانى در طهران به سال 1272 به چاپ سنگى طبع شده و متن عربى مرثيه نصر بن ناصر الدّين را ندارد، ولى ترجمه آن توسّط خود مصحّح انجام شده و بدان الحاق گرديده است و خاتمه يمينى را نيز ندارد.در اين نسخه شرح برخى لغات و توضيح مطالب در هامش آمده است. | |||
#نسخه چاپى كه به كوشش آقاى على قويم به سال 1334 ه.ش.به چاپ سربى با حواشى لازم در تهران طبع شده و متن عربى مرثيه را ندارد و ترجمه آن را از چاپ حبيب الدّين گلپايگانى نقل كرده است، خاتمه يمينى را نيز نياورده و در مقابل رساله ديگرى به عنوان «ذكر عاقبت امر محرر اين رساله (ابونصر عتبى)پس از فراغت از شرح حالات سلطان يمين الدّوله محمود و بيان آنچه شمس الكفاة خواجه احمد بن الحسن ميمندى در حقّ من از ايفاء مكرمت و اعطاء حقّ خدمت قصد كرده بود»همراه با رساله «بثّ الشّكوى» بر كتاب افزوده.اين رساله از تاريخ عتبى توسط حاج ميرزا على ثقةالاسلام تبريزى ترجمه شده است. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: تاریخ ایران]] | [[رده: تاریخ ایران]] |
ویرایش