پرش به محتوا

نقد النقود في معرفة الوجود (نسخه دست‌نگاشت مؤلف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
}}
}}


'''نقد النقود في معرفة الوجود (نسخه دست‌نگاشت مؤلف)'''، اثر سید حیدر بن علی بن حیدر عبید حسینی آملی (متولد 720ق - ‌زنده تا 782ق)، کتابی است پیرامون معرفت وجود که با تحقیق رضا اسدپور و محمد کریمی زنجانی اصل به چاپ رسیده است.
'''نقد النقود في معرفة الوجود (نسخه دست‌نگاشت مؤلف)'''، اثر [[آملی، سید حیدر|سید حیدر بن علی بن حیدر عبید حسینی آملی]] (متولد 720ق - ‌زنده تا 782ق)، کتابی است پیرامون معرفت وجود که با تحقیق [[اسدپور، رضا|رضا اسدپور]] و [[کريمي زنجاني‌اصل، محمد|محمد کریمی زنجانی اصل]] به چاپ رسیده است.


==انگیزه نگارش==
==انگیزه نگارش==
نگارش این رساله به خواهش یکی از یاران نزدیک مؤلف انجام شده است که نام او  
نگارش این رساله به خواهش یکی از یاران نزدیک مؤلف انجام شده است که نام او را در رساله نمی‌یابیم<ref>ر.ک: بخش نخست، ص53</ref>.
را در رساله نمی‌یابیم<ref>ر.ک: بخش نخست، ص53</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با پیشگفتار محققان، سید صادق آصف‌آگاه (حسینی اشکوری) و محمد کریمی زنجانی اصل آغاز شده و مطالب در سه بخش کلی، تنظیم گردیده است.
کتاب با پیشگفتار محققان، [[سید صادق آصف‌آگاه]] (حسینی اشکوری) و [[کريمي زنجاني‌اصل، محمد|محمد کریمی زنجانی]] اصل آغاز شده و مطالب در سه بخش کلی، تنظیم گردیده است.


این رساله، در اصل تلخیصی از رساله مفصلی از خود سید حیدر آملی در فلسفه وجود است که «رسالة في معرفة الوجود» نام داشت و نگارش آن، در پانزدهم جمادی‌الثانی 768ق، در نجف اشرف به پایان رسیده، ولی تاکنون نسخه‌ای از آن، پیدا نشده است. به نوشته مؤلف، رساله آغازین در فلسفه وجود بسیار مفصل بود: مقدمه‌اى در سه رکن و هر رکن شامل چندین مسئله. مؤلف همین طرح را به‌دقت در تلخیص آن به‌کار گرفته است؛ با این فرق که رساله نخست، شامل مقدمه‌اى در باب شریعت، طریقت و حقیقت  
این رساله، در اصل تلخیصی از رساله مفصلی از خود [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]] در فلسفه وجود است که «رسالة في معرفة الوجود» نام داشت و نگارش آن، در پانزدهم جمادی‌الثانی 768ق، در نجف اشرف به پایان رسیده، ولی تاکنون نسخه‌ای از آن، پیدا نشده است. به نوشته مؤلف، رساله آغازین در فلسفه وجود بسیار مفصل بود: مقدمه‌اى در سه رکن و هر رکن شامل چندین مسئله. مؤلف همین طرح را به‌دقت در تلخیص آن به‌کار گرفته است؛ با این فرق که رساله نخست، شامل مقدمه‌اى در باب شریعت، طریقت و حقیقت بود که مؤلف از تکرار آن صرف‌ نظر کرده و مستقیما وارد بحث در فلسفه وجود شده است<ref>ر.ک: همان، ص53-‌54</ref>.
بود که مؤلف از تکرار آن صرف‌ نظر کرده و مستقیما وارد بحث در فلسفه وجود شده است<ref>ر.ک: همان، ص53-‌54</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در پیشگفتار، به معرفی مجموعه «میراث مشترک ایران و عراق» پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7-‌9</ref>.
در پیشگفتار، به معرفی مجموعه «میراث مشترک ایران و عراق» پرداخته شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7-‌9</ref>.


بخش نخست، نگاهی است بر احوال و آثار سید حیدر آملی که توسط رضا اسدپور، نوشته شده است. مبنای نگارش این شناخت‌نامه، آثار برجای‌مانده از سید حیدر و شرح حال‌های خودنوشت اوست؛ هرچند نویسنده به تذکره‌های متقدم و پژوهش‌های متأخر هم رجوع نموده و کتاب‌ها و مقالاتی را که در سال‌های اخیر درباره این عارف نامدار نوشته شده است، مورد بازکاوی قرار داده است. این بخش، به‌اختصار به حیات، هجرت، سیر و سلوک و گزارش آثار و اندیشه‌های این عارف سترگ مازندرانی و معرفی «نقد النّقود» وی اختصاص یافته است<ref>ر.ک: بخش نخست، ص14</ref>.
بخش نخست، نگاهی است بر احوال و آثار [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]] که توسط [[اسدپور، رضا|رضا اسدپور]]، نوشته شده است. مبنای نگارش این شناخت‌نامه، آثار برجای‌مانده از [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]] و شرح حال‌های خودنوشت اوست؛ هرچند نویسنده به تذکره‌های متقدم و پژوهش‌های متأخر هم رجوع نموده و کتاب‌ها و مقالاتی را که در سال‌های اخیر درباره این عارف نامدار نوشته شده است، مورد بازکاوی قرار داده است. این بخش، به‌اختصار به حیات، هجرت، سیر و سلوک و گزارش آثار و اندیشه‌های این عارف سترگ مازندرانی و معرفی «نقد النّقود» وی اختصاص یافته است<ref>ر.ک: بخش نخست، ص14</ref>.


اسدپور معتقد است که یکی از مباحث مهم در عرفان اسلامی، تقسیم دین به ابعاد سه‌گانه شریعت، طریقت و حقیقت است و پیش از سید حیدر این مباحث مطرح بوده و عارفان برای تبیین این ابعاد، از تمثیل پوست و مغز بادام استفاده می‌کردند و سید حیدر نیز محور اصلی آموزه‌های عرفانی‌اش را همین تقسیم‌بندی سه‌گانه قرار داده و علاوه بر اینکه کتابی مستقل به نام «أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة» در شرح این سه‌گانه‌ها نوشته، در جای‌جای آثار دیگرش نظیر «جامع الأسرا» و تفسیر قرآنش نیز به این مطلب پرداخته است. به نظر سید این سه، نام‌های مترادف یک حقیقتند و سالک باید درعین‌حال که تمام جوانب شریعت را مراعات می‌کند، از ظاهر نیز گذر کند و به بعد باطنی‌اش، یعنی طریقت گام نهد و با سیر و سلوک و طی طریق الهی، چشم بصیرتش به انوار حقیقت روشن شود. وی همین تقسیم‌بندی را مبنای سه‌گانه‌های دیگری نموده است که به‌نوعی دیگر می‌کوشد تا مراتب باورهای دینی را به تصویر کشد؛ تقسیماتی چون: اسلام، ایمان، ایقان؛ نبوت، رسالت، ولایت؛ وحی، الهام، کشف. بنابراین، یکی از مبانی اساسی عرفان سید حیدر، گذار از ظاهر به باطن و از باطن به باطن باطن می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
[[اسدپور، رضا|اسدپور]] معتقد است که یکی از مباحث مهم در عرفان اسلامی، تقسیم دین به ابعاد سه‌گانه شریعت، طریقت و حقیقت است و پیش از سید حیدر این مباحث مطرح بوده و عارفان برای تبیین این ابعاد، از تمثیل پوست و مغز بادام استفاده می‌کردند و [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]] نیز محور اصلی آموزه‌های عرفانی‌اش را همین تقسیم‌بندی سه‌گانه قرار داده و علاوه بر اینکه کتابی مستقل به نام «[[انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة|أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة]]» در شرح این سه‌گانه‌ها نوشته، در جای‌جای آثار دیگرش نظیر «[[جامع الأسرار و منبع الأنوار|جامع الأسرار]]» و تفسیر قرآنش نیز به این مطلب پرداخته است. به نظر [[آملی، سید حیدر|سید]] این سه، نام‌های مترادف یک حقیقتند و سالک باید درعین‌حال که تمام جوانب شریعت را مراعات می‌کند، از ظاهر نیز گذر کند و به بعد باطنی‌اش، یعنی طریقت گام نهد و با سیر و سلوک و طی طریق الهی، چشم بصیرتش به انوار حقیقت روشن شود. وی همین تقسیم‌بندی را مبنای سه‌گانه‌های دیگری نموده است که به‌نوعی دیگر می‌کوشد تا مراتب باورهای دینی را به تصویر کشد؛ تقسیماتی چون: اسلام، ایمان، ایقان؛ نبوت، رسالت، ولایت؛ وحی، الهام، کشف. بنابراین، یکی از مبانی اساسی عرفان [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]]، گذار از ظاهر به باطن و از باطن به باطن باطن می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.


در بخش دوم که به قلم محمد کریمی زنجانی اصل به نگارش درآمده، به بحث و بررسی نسخه‌های خطی «نقد النقود» پرداخته شده است<ref>ر.ک: بخش دوم، ص67-‌73</ref>.
در بخش دوم که به قلم [[کريمي زنجاني‌اصل، محمد|محمد کریمی زنجانی اصل]] به نگارش درآمده، به بحث و بررسی نسخه‌های خطی «نقد النقود» پرداخته شده است<ref>ر.ک: بخش دوم، ص67-‌73</ref>.


«نقد النقود في معرفة الوجود» در سه اصل و سه وجه، نگارش یافته است. مؤلف از همان آغاز یادآور می‌شود که بحث در فلسفه وجود را از سه دیدگاه عقل، نقل و کشف دنبال می‌کند. این امر با موضع خاصّ مؤلف و روشی که در «جامع الأسرار» خویش به‌کار برده، مطابق است. سید حیدر با طرح عنوان کتاب، خاطرنشان می‌سازد که آن رساله را به «ارباب استعداد کامل و ذکاء تام» و صاحبان «فطرت حقیقی» و به «أحد من الجاحدين المبعدين عن الحق و أهله» تقدیم می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>.
«نقد النقود في معرفة الوجود» در سه اصل و سه وجه، نگارش یافته است. مؤلف از همان آغاز یادآور می‌شود که بحث در فلسفه وجود را از سه دیدگاه عقل، نقل و کشف دنبال می‌کند. این امر با موضع خاصّ مؤلف و روشی که در «[[جامع الأسرار و منبع الأنوار|جامع الأسرار]]» خویش به‌کار برده، مطابق است. سید حیدر با طرح عنوان کتاب، خاطرنشان می‌سازد که آن رساله را به «ارباب استعداد کامل و ذکاء تام» و صاحبان «فطرت حقیقی» و به «أحد من الجاحدين المبعدين عن الحق و أهله» تقدیم می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>.
 
در اصل اول، [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]] پیش از ورود به بحث، نکاتی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه هیچ خردمندی درباره وجود تردید نمی‌کند، اما تعریف وجود ممکن نیست؛ چون تصورش بدیهی است، تعریفش هم بدیهی است؛ پس به سبب امتناع تحصیل حاصل، وجود از حیث وجود، بی‌نیاز از تعریف است. بنابراین، عالمان به سبب عدم شناخت، آن را به‌نحوی بدیهی یا اعتباری، حقیقی یا کلی، ذهنی یا خارجی، حسی یا ضروری و مانند آن یاد نموده‌اند. این وجود نه کاملا حق است و نه کاملا باطل، بلکه نیازمند به قوه تشخیصی است که حق را آن‌گونه که هست دریابیم. به نظر وی، درک این حقیقت شریف بعد از انبیا و اولیا جز برای موحدین محقق اهل الله و خاصان و کاملان مکمل ارباب توحید حاصل نمی‌شود و آن‌هم از راه کشف و شهود است، نه استدلال عقلی که مقدمات و نتایج حاصل از آن تنها بر حیرتشان می‌افزاید. سید در اینجا برای اثبات سخنانش، طبق روال نوشته‌هایش، به آیاتی از قرآن استناد می‌کند. سپس قواعد کلّی و اصول جامع موحدان درباره وجود را ذکر می‌کند که عبارتند از:


در اصل اول، سید حیدر پیش از ورود به بحث، نکاتی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه هیچ خردمندی درباره وجود تردید نمی‌کند، اما تعریف وجود ممکن نیست؛ چون تصورش بدیهی است، تعریفش هم بدیهی است؛ پس به سبب امتناع تحصیل حاصل، وجود از حیث وجود، بی‌نیاز از تعریف است. بنابراین، عالمان به سبب عدم شناخت، آن را به‌نحوی بدیهی یا اعتباری، حقیقی یا کلی، ذهنی یا خارجی، حسی یا ضروری و مانند آن یاد نموده‌اند. این وجود نه کاملا حق است و نه کاملا باطل، بلکه نیازمند به قوه تشخیصی است که حق را آن‌گونه که هست دریابیم. به نظر وی، درک این حقیقت شریف بعد از انبیا و اولیا جز برای موحدین محقق اهل الله و خاصان و کاملان مکمل ارباب توحید حاصل نمی‌شود و آن‌هم از راه کشف و شهود است، نه استدلال عقلی که مقدمات و نتایج حاصل از آن تنها بر حیرتشان می‌افزاید. سید در اینجا برای اثبات سخنانش، طبق روال نوشته‌هایش، به آیاتی از قرآن استناد می‌کند. سپس قواعد کلّی و اصول جامع موحدان درباره وجود را ذکر می‌کند که عبارتند از:
الف)- وجود صرف وجود (حق تعالی)؛
الف)- وجود صرف وجود (حق تعالی)؛
ب)- وجود، نقیض عدم مطلق (عالم خارج)؛
ب)- وجود، نقیض عدم مطلق (عالم خارج)؛
ج) وجود ذهنی و خارجی (وجود مطلق شامل هر دو است).
ج) وجود ذهنی و خارجی (وجود مطلق شامل هر دو است).
نتایج حاصله از مباحث فوق عبارتند از:
نتایج حاصله از مباحث فوق عبارتند از:
# ‌خدای تعالی بوده است، درحالی‌که هیچ چیز با او نبوده است.
# ‌خدای تعالی بوده است، درحالی‌که هیچ چیز با او نبوده است.
خط ۷۰: خط ۷۲:
# ‌وجود مطلق که نقیض عدم مطلق است، در عالم خارج موجود است<ref>ر.ک: همان، ص54-‌55</ref>.
# ‌وجود مطلق که نقیض عدم مطلق است، در عالم خارج موجود است<ref>ر.ک: همان، ص54-‌55</ref>.


به این ترتیب سید حیدر ثابت می‌کند که وجود واجب مطلق است و در خارج موجود است و برای غیر او اصلا وجودی نیست و این امر را شیوه و عقیده پیامبران و اولیای خدا می‌داند و برای آگاهی بیشتر خواننده از دلایل متعدد او در این‌باره به «رسالة الوجود» خویش ارجاع می‌دهد. سپس برای تأیید سخنانش به مطالبی از شرح «فصوص الحكم» عبدالرزاق کاشانی و قیصری و «إحياء علوم الدين» غزالی اشاره می‌کند و در ادامه جهت ایجاد اطمینان در دلایل، بخشی از کلام نورانی مولا علی(ع) در خطبه اول «نهج البلاغه» را نقل و خاطرنشان می‌سازد که شرح و تفسیری مفصل از آن را در «رسالة الوجود» آورده است<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.
به این ترتیب سید حیدر ثابت می‌کند که وجود واجب مطلق است و در خارج موجود است و برای غیر او اصلا وجودی نیست و این امر را شیوه و عقیده پیامبران و اولیای خدا می‌داند و برای آگاهی بیشتر خواننده از دلایل متعدد او در این‌باره به «رسالة الوجود» خویش ارجاع می‌دهد. سپس برای تأیید سخنانش به مطالبی از شرح «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]» [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و قیصری و «[[إحياء علوم الدين]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] اشاره می‌کند و در ادامه جهت ایجاد اطمینان در دلایل، بخشی از کلام نورانی مولا [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] در خطبه اول «نهج البلاغه» را نقل و خاطرنشان می‌سازد که شرح و تفسیری مفصل از آن را در «رسالة الوجود» آورده است<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.


اصل دوم این رساله به بحث وجود و وجوب و وحدت آن اختصاص یافته است. سید حیدر در ابتدای این فصل ذکر می‌کند که ازآنجاکه در ضمن اثبات اطلاق و بداهت وجود در اصل اول، الزاما وجوب و وحدت آن نیز به‌طور ضمنی و تطبیقی ثابت گشت، احتیاجی نیست که جداگانه به این بحث بپردازد، اما به دلیل رعایت ترتیبی که در فهرست شرط نموده بود، این فصل را به این بحث اختصاص داده است. سپس با اقامه برهان‌هایی ثابت می‌کند که وجود مطلق بذاته ضرورتا واجب الوجود است و عدم در آن ممتنع است و ماهیت آن نیز غیر از خود وجود نیست و برای استحکام بخشیدن به این بحث، بخش‌هایی از «مقدمه قیصری بر شرح فصوص الحكم» را نقل می‌کند و در پی آن قاعده کلی اهل الله و خاصان درگاه در بحث وجوب و امکان و امتناع را نقل می‌کند که در حقیقت پاره‌هایی از «فصوص الحكم» ابن عربی است و پس از آن به بیان وحدت می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.
اصل دوم این رساله به بحث وجود و وجوب و وحدت آن اختصاص یافته است. [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]] در ابتدای این فصل ذکر می‌کند که ازآنجاکه در ضمن اثبات اطلاق و بداهت وجود در اصل اول، الزاما وجوب و وحدت آن نیز به‌طور ضمنی و تطبیقی ثابت گشت، احتیاجی نیست که جداگانه به این بحث بپردازد، اما به دلیل رعایت ترتیبی که در فهرست شرط نموده بود، این فصل را به این بحث اختصاص داده است. سپس با اقامه برهان‌هایی ثابت می‌کند که وجود مطلق بذاته ضرورتا واجب الوجود است و عدم در آن ممتنع است و ماهیت آن نیز غیر از خود وجود نیست و برای استحکام بخشیدن به این بحث، بخش‌هایی از «مقدمه قیصری بر شرح فصوص الحكم» را نقل می‌کند و در پی آن قاعده کلی اهل الله و خاصان درگاه در بحث وجوب و امکان و امتناع را نقل می‌کند که در حقیقت پاره‌هایی از «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] است و پس از آن به بیان وحدت می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.


به نظر سید حیدر، وجود مطلق، وجود واحد حقیقی است که به‌هیچ‌وجه کثرت در آن نیست؛ یعنی جایز نیست که وجود مطلق بیش از یکی باشد؛ چراکه اگر وجود مطلق بیش از یکی باشد، لازم می‌آید که کثرت تحت مطلق درآید؛ یعنی هریک از افراد کثرت به سبب داخل شدنش تحت مطلق، به مطلق اضافه شود؛ زیرا هریک از آنها به قیدی از قیود تخصیص می‌یابد و در این صورت دیگر وجود مطلقی  
به نظر [[آملی، سید حیدر|سید حیدر]]، وجود مطلق، وجود واحد حقیقی است که به‌هیچ‌وجه کثرت در آن نیست؛ یعنی جایز نیست که وجود مطلق بیش از یکی باشد؛ چراکه اگر وجود مطلق بیش از یکی باشد، لازم می‌آید که کثرت تحت مطلق درآید؛ یعنی هریک از افراد کثرت به سبب داخل شدنش تحت مطلق، به مطلق اضافه شود؛ زیرا هریک از آنها به قیدی از قیود تخصیص می‌یابد و در این صورت دیگر وجود مطلقی  
تحقق نمی‌یابد و حال آنکه فرض است که وجود مطلق هست و این خلاف فرض است.
تحقق نمی‌یابد و حال آنکه فرض است که وجود مطلق هست و این خلاف فرض است.
پس محال است که وجود از آن جهت که وجود است، بیش از یکی باشد<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.
پس محال است که وجود از آن جهت که وجود است، بیش از یکی باشد<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.


عارف آملی در این اصل در پی اثبات وحدت محض وجود است که نظریه مخصوص عرفا است. به اعتقاد آنان، حقیقت وجود عاری از قید اطلاق و تقیید است؛ نه کثرت دارد و نه ترکیب و نه صفت و از آن حقیقت به وجود صرف و غیب مجهول و کنز مخفی و عنقاء مغرب تعبیر کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
عارف آملی در این اصل در پی اثبات وحدت محض وجود است که نظریه مخصوص عرفا است. به اعتقاد آنان، حقیقت وجود عاری از قید اطلاق و تقیید است؛ نه کثرت دارد و نه ترکیب و نه صفت و از آن حقیقت به وجود صرف و غیب مجهول و کنز مخفی و عنقاء مغرب تعبیر کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.


اصل سوم که به «بحث وجود و ظهور و کثرت آن» نامیده شده است، دارای یک مقدمه کوتاه و سه وجه بلند می‌باشد. مؤلف در مقدمه اذعان می‌دارد که وجود حق تعالی در صورت‌های مظاهر و مجالی از لحاظ اعتبار و حقیقت به‌صورت اجمال و تفصیل، ظهور و کثرتی دارد؛ اگرچه درعین‌حال کثرتی ندارد؛ چه، خدای تعالی از  
اصل سوم که به «بحث وجود و ظهور و کثرت آن» نامیده شده است، دارای یک مقدمه کوتاه و سه وجه بلند می‌باشد. مؤلف در مقدمه اذعان می‌دارد که وجود حق تعالی در صورت‌های مظاهر و مجالی از لحاظ اعتبار و حقیقت به‌صورت اجمال و تفصیل، ظهور و کثرتی دارد؛ اگرچه درعین‌حال کثرتی ندارد؛ چه، خدای تعالی از جهت ذات از همه این موارد منزه و از همه چیز بی‌نیاز است. وی همچنین اظهار می‌دارد که وجه اول و دوم را بنا بر کشف و شهودی که از سوی خداوند بر او متجلی شده است، به‌ترتیب به‌طور اجمال و تفصیل آورده و وجه سوم را از بیانات عبدالرزاق کاشانی، به‌تفصیل آورده است<ref>ر.ک: همان، ص58-‌59</ref>.
جهت ذات از همه این موارد منزه و از همه چیز بی‌نیاز است. وی همچنین اظهار می‌دارد که وجه اول و دوم را بنا بر کشف و شهودی که از سوی خداوند بر او متجلی شده است، به‌ترتیب به‌طور اجمال و تفصیل آورده و وجه سوم را از بیانات عبدالرزاق کاشانی، به‌تفصیل آورده است<ref>ر.ک: همان، ص58-‌59</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش