پرش به محتوا

الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
مسائل طرح‌شده در متن کتاب را می‌توان به دو بخش مربوط به متافیزیک و علم طبیعت تقسیم کرد. مسائل چهاردهم تا شانزدهم مطابق سنت کتاب‌های فلسفی، مربوط به طبیعت‌اند؛ هرچند غزالی خود، مسئله هفدهم را به بحث کلی درباره طبیعیات اختصاص داده و آن را آغاز بخش طبیعیات کتاب به شمار آورده است. مسئله هجدهم، درواقع بحث متافیزیکی از علیت محسوب می‌گردد، اما دو مسئله بعد به نفس اختصاص دارند که طبق سنت جزء مسائل طبیعی به شمار می‌آیند. مسئله بیست‌ویکم درباره معاد است و چنان‌که پیداست، غزالی با جایگزین کردن دو مسئله هفدهم و هجدهم به‌جای مسئله هفدهم، به فهرست آغازین خود وفادار نمانده است.
مسائل طرح‌شده در متن کتاب را می‌توان به دو بخش مربوط به متافیزیک و علم طبیعت تقسیم کرد. مسائل چهاردهم تا شانزدهم مطابق سنت کتاب‌های فلسفی، مربوط به طبیعت‌اند؛ هرچند غزالی خود، مسئله هفدهم را به بحث کلی درباره طبیعیات اختصاص داده و آن را آغاز بخش طبیعیات کتاب به شمار آورده است. مسئله هجدهم، درواقع بحث متافیزیکی از علیت محسوب می‌گردد، اما دو مسئله بعد به نفس اختصاص دارند که طبق سنت جزء مسائل طبیعی به شمار می‌آیند. مسئله بیست‌ویکم درباره معاد است و چنان‌که پیداست، غزالی با جایگزین کردن دو مسئله هفدهم و هجدهم به‌جای مسئله هفدهم، به فهرست آغازین خود وفادار نمانده است.


روش وی در متن کتاب، تقسیم مسائل به موضوعات کوچک‌تر و پاسخ دادن به آن‌ها در جدل‌های پی‌درپی است؛ چنان‌که برای هر موضوع نقیض آن را هم می‌آورد و باز به آن‌هم پاسخ می‌دهد. این روشی است که توماس آکویناس هم در اروپا به کار گرفته است و البته [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] پیش از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این‌چنین به جدل نمی‌پرداخته‌اند. سرانجام در پایان کتاب، در خاتمه‌ای کوتاه، غزالی به‌سادگی نتیجه می‌گیرد که فیلسوفان، در 3 مسئله، یعنی قدیم بودن جهان و جوهر؛ علم نداشتن خدا به حادثات جزئی و انکار رستاخیز و گردآمدن بدن‌ها [در قیامت] مستوجب تکفیر و قتل‌اند، اما در بقیه مسائل که فرقه‌های کلامی نیز کم‌وبیش از آن‌ها سخن گفته‌اند، تنها حکم بدعت‌گذار بر آن‌ها راست می‌آید و برای بدعت، همگان بر تکفیر اجماع ندارند
روش وی در متن کتاب، تقسیم مسائل به موضوعات کوچک‌تر و پاسخ دادن به آن‌ها در جدل‌های پی‌درپی است؛ چنان‌که برای هر موضوع نقیض آن را هم می‌آورد و باز به آن‌هم پاسخ می‌دهد. این روشی است که توماس آکویناس هم در اروپا به کار گرفته است و البته [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] پیش از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این‌چنین به جدل نمی‌پرداخته‌اند.  


<div class="mw-ui-button">[[تهافت الفلاسفة|'''ادامه''']]</div>
<div class="mw-ui-button">[[تهافت الفلاسفة|'''ادامه''']]</div>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش