۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''كشف الأسرار و عدة الأبرار'''، تأليف [[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|ابو الفضل، رشيد الدين ميبدى]] بر اساس [[کشف الاسرار و عدة الابرار ( معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری )|تفسير خواجه عبد الله انصارى]]، منبعى غنى از تفسير، تأويل، معارف اسلامى، شعر و ادب عربى و فارسى است. در بين ترجمهها و تفسيرهاى معتبر قرآن به زبان فارسى، «كشف الأسرار» ارزشى والا و مقامى خاص دارد. | |||
اين كتاب را ميبدى در اوايل سال 520، آغاز كرده است و سرمشق او در اين كار، تفسير معروف خواجه عبد الله انصارى بوده است كه متأسفانه اكنون بهتمامى در دسترس نيست و احتمال دارد كه در اثر حوادث روزگار از ميان رفته باشد. | اين كتاب را ميبدى در اوايل سال 520، آغاز كرده است و سرمشق او در اين كار، تفسير معروف خواجه عبد الله انصارى بوده است كه متأسفانه اكنون بهتمامى در دسترس نيست و احتمال دارد كه در اثر حوادث روزگار از ميان رفته باشد. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
اساس كار ميبدى در اين تفسير، آن است كه هر آيهاى را سه بار مطرح مىكند: | اساس كار ميبدى در اين تفسير، آن است كه هر آيهاى را سه بار مطرح مىكند: | ||
#در نوبت اول، معنى تحت اللفظى آيه (و در عين حال، سليس و روان آن) را مىآورد. در اين قسمت، لغات و تركيبات بسيار جالب فارسى در مقابل كلمات عربى آمده است و شايسته تحقيق و تدقيق بسيار است. مهمترين نكتهاى كه در اين نوبت به چشم مىخورد، برابرهاى پارسى است كه ميبدى در برگرداندن برخى از لغتهاى قرآن آورده و بسا كه بعضى از آنها، نوساخته خود اوست و نمودارى است از شيوه واژهسازى پيشينيان. | |||
علاوه بر اين، دقت و توجهى ويژه به ريزهكارىها و ظرائف موجود در آيات قرآن شده است و سعى شده كه آن ظرائف، در ترجمه نيز منعكس گردد. | علاوه بر اين، دقت و توجهى ويژه به ريزهكارىها و ظرائف موجود در آيات قرآن شده است و سعى شده كه آن ظرائف، در ترجمه نيز منعكس گردد. | ||
البته مىدانيم كه گذشت زمان و دگرگونى زبان، برخى از كاربردهاى لفظى «كشف الأسرار» و امثال آن را منسوخ كرده است و گاه تركيبها يا تعبيرهايى كه در اينگونه آثار آمده، در نثر امروز خوشايند نيست و نبايد به كار رود، اما نكات قابل توجه و ريزهكارىهاى پسنديده هم در آنها اندك نيست كه مىتوان به كار بست و بدين طريق پيام آسمانى قرآن را زيبا و رسا، مؤثر و گويا به پارسى برگرداند. | البته مىدانيم كه گذشت زمان و دگرگونى زبان، برخى از كاربردهاى لفظى «كشف الأسرار» و امثال آن را منسوخ كرده است و گاه تركيبها يا تعبيرهايى كه در اينگونه آثار آمده، در نثر امروز خوشايند نيست و نبايد به كار رود، اما نكات قابل توجه و ريزهكارىهاى پسنديده هم در آنها اندك نيست كه مىتوان به كار بست و بدين طريق پيام آسمانى قرآن را زيبا و رسا، مؤثر و گويا به پارسى برگرداند. | ||
اگر روزى فرارسد كه لغات قرآنى اين تفسير و معانى فارسى آن، بهصورت فرهنگى درآيد، آن كتاب فرهنگ، از كتب نفيس و ارزشمند لغت خواهد بود. | اگر روزى فرارسد كه لغات قرآنى اين تفسير و معانى فارسى آن، بهصورت فرهنگى درآيد، آن كتاب فرهنگ، از كتب نفيس و ارزشمند لغت خواهد بود. | ||
اين كتاب، براى آنان كه به كار دستور زبان مىپردازند، منبع سرشارى خواهد بود، زيرا خصايص صرفى و نحوى آن، بىحد و شمار است و همچنين براى سبكشناسى كه در زبان فارسى، فنى نوين است و در تكميل آن نيازمند به مآخذ و منابع بسيارى از نظم و نثر فارسى هستيم، اين كتاب، بسيار مفيد است، زيرا به نكاتى سبكى برخورد مىكنيم كه نظير آنها را تنها در كتب انگشتشمارى مانند تاريخ بيهقى و تذكرة الاولياى شيخ عطار مىتوانيم بيابيم. | اين كتاب، براى آنان كه به كار دستور زبان مىپردازند، منبع سرشارى خواهد بود، زيرا خصايص صرفى و نحوى آن، بىحد و شمار است و همچنين براى سبكشناسى كه در زبان فارسى، فنى نوين است و در تكميل آن نيازمند به مآخذ و منابع بسيارى از نظم و نثر فارسى هستيم، اين كتاب، بسيار مفيد است، زيرا به نكاتى سبكى برخورد مىكنيم كه نظير آنها را تنها در كتب انگشتشمارى مانند تاريخ بيهقى و تذكرة الاولياى شيخ عطار مىتوانيم بيابيم. | ||
#در نوبت دوم، شأن نزول آيه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسير آن را از نظر شرعى و اقوال مفسران را ذكر مىكند. در حقيقت، بخش اعظم كتاب، صرف اين قسمت شده است و هم در اين قسمت است كه احاديث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دين مىآيد و كتاب را از معارف اسلامى سرشار مىكند، البته احاديث مجعول و سخنان بىهويت نيز در اين ميان بسيار است، اما غلبه با احاديث صحيح و سخنان بامأخذ است. اين قسمت هم از نظر زبان فارسى، كماهميت نيست. | |||
از اين گذشته، در اين قسمت، به مطالب فقهى بسيارى برخورد مىكنيم و مؤلف، هرچند، در مسائل فقهى، آراى شافعى را ترجيح مىدهد، ولى از ذكر اقوال فقهاى ديگر خوددارى نمىكند و همچنين در مسائل كلامى، او متمايل به كلام اشعرى است، ولى اقوال قدريان و اهل اعتزال را هم ذكر مىكند و سپس به رد آنها مىپردازد. | از اين گذشته، در اين قسمت، به مطالب فقهى بسيارى برخورد مىكنيم و مؤلف، هرچند، در مسائل فقهى، آراى شافعى را ترجيح مىدهد، ولى از ذكر اقوال فقهاى ديگر خوددارى نمىكند و همچنين در مسائل كلامى، او متمايل به كلام اشعرى است، ولى اقوال قدريان و اهل اعتزال را هم ذكر مىكند و سپس به رد آنها مىپردازد. | ||
در اين كتاب، رد بر فلاسفه و زنادقه و جهميه و ديگر فرق نيز به چشم مىخورد كه براى كسانى كه به ملل و نحل اهتمام مىورزند، اين ايرادها سودمند است. | در اين كتاب، رد بر فلاسفه و زنادقه و جهميه و ديگر فرق نيز به چشم مىخورد كه براى كسانى كه به ملل و نحل اهتمام مىورزند، اين ايرادها سودمند است. | ||
بيشتر اشعار عربى كه در اين كتاب به كار رفته، يا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و يا به نثر روان رسايى به فارسى برگردانده شده و اين مطلب، وقتى با ترجمه تحت اللفظى آيات و احاديث ضميمه شود، مترجمان عربى و دانشجويان ادب فارسى و عربى را سود بسيار مىبخشد. | بيشتر اشعار عربى كه در اين كتاب به كار رفته، يا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و يا به نثر روان رسايى به فارسى برگردانده شده و اين مطلب، وقتى با ترجمه تحت اللفظى آيات و احاديث ضميمه شود، مترجمان عربى و دانشجويان ادب فارسى و عربى را سود بسيار مىبخشد. | ||
در اين بخش، عشق و محبت ميبدى به خاندان پيامبر گرامى(ص) تبلور مىنمايد و فضايل بىشمارى را بهعنوان شأن نزول آيات، ويژه پنج تن آل عبا و اصحاب كسا نقل مىنمايد و جلوههاى زيادى از ولايت را متجلى مىسازد. | در اين بخش، عشق و محبت ميبدى به خاندان پيامبر گرامى(ص) تبلور مىنمايد و فضايل بىشمارى را بهعنوان شأن نزول آيات، ويژه پنج تن آل عبا و اصحاب كسا نقل مىنمايد و جلوههاى زيادى از ولايت را متجلى مىسازد. | ||
#در نوبت سوم، چند آيه را كه در نوبت اول آورده، از نظر عرفانى مورد بحث قرار مىدهد. در اين قسمت، به اشعار عربى و فارسى فراوانى برمىخوريم كه تفسير را از حالت يكنواختى بيرون مىآورد و هنر نويسندگى و ذوق ميبدى و تأثر او از خواجه عبد الله را نشان مىدهد و اين قسمت را بايد شاهكارى در تفسير و نويسندگى و ذوقيات دانست، اما چنانكه اشاره شد همه آيات قرآنى در اين قسمت مطرح نشده است و گاهى هم آيهاى در نوبت دوم مطرح نمىشود كه البته اين، بهندرت اتفاق مىافتد. | |||
مؤلف، در نوبت سوم، مطالب شيرين و دلپذير و داستانهاى اخلاقى فراوانى را آورده است؛ داستانهايى كه سختترين دلها را نرم مىكند و آدمى هنگام مطالعه آنها خود را فراموش مىنمايد. اين داستانهاى جذاب و حكايات جالب، اگر گردآورى شود، خود مجموعه نفيسى از حكمت و عرفان عملى خواهد بود و براى آنان كه با آثار مولوى، حافظ و عطار دمسازند و با اصطلاحات عرفانى آشنايند، بسيار دلپذير و روحبخش خواهد بود. | مؤلف، در نوبت سوم، مطالب شيرين و دلپذير و داستانهاى اخلاقى فراوانى را آورده است؛ داستانهايى كه سختترين دلها را نرم مىكند و آدمى هنگام مطالعه آنها خود را فراموش مىنمايد. اين داستانهاى جذاب و حكايات جالب، اگر گردآورى شود، خود مجموعه نفيسى از حكمت و عرفان عملى خواهد بود و براى آنان كه با آثار مولوى، حافظ و عطار دمسازند و با اصطلاحات عرفانى آشنايند، بسيار دلپذير و روحبخش خواهد بود. |
ویرایش