۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''من وحي القرآن''' ، سلسله درسهاى قرآنى [[فضلالله، محمدحسین|علامه سيد محمد حسين فضل اللّه]] براى جمعى از دانشآموختگان حوزوى و غير حوزوى مىباشد. اين تفسير از تفاسير علمى،ارشادى و تربيتى است، كه به روش نوين به سبك تفسير [[في ظلال القرآن]] [[سيد قطب]] مطالب را ارائه داده است؛ با اين تفاوت كه ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت(ع) را مطرح مىنمايد. | |||
شخصيت علمى، اجتماعى، سياسى مصنف كه از اوان تحصيل با مسائل روز مسلمانان درگير و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطيب جمعه بودن نيز كه بيش از پيش او را با مسائل اجتماعى و فكرى مسلمانان پيوند زد، جو لبنان و درگيرىهاى فكرى، فرهنگى، سياسى بين اديان، اقوام و مليتهاى مختلف، و انگيزه مصنف در ايجاد حركتى جهت زنده كردن روح حياتبخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشكلات زندگى انسانى، اين تفسير را به تفسيرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضيات زمانى و مكانى، جهت هدايت انسان حاضر، تبديل كرده است. | شخصيت علمى، اجتماعى، سياسى مصنف كه از اوان تحصيل با مسائل روز مسلمانان درگير و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطيب جمعه بودن نيز كه بيش از پيش او را با مسائل اجتماعى و فكرى مسلمانان پيوند زد، جو لبنان و درگيرىهاى فكرى، فرهنگى، سياسى بين اديان، اقوام و مليتهاى مختلف، و انگيزه مصنف در ايجاد حركتى جهت زنده كردن روح حياتبخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشكلات زندگى انسانى، اين تفسير را به تفسيرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضيات زمانى و مكانى، جهت هدايت انسان حاضر، تبديل كرده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
مؤلف در مقدمه چاپ اول مىنويسد: اين كتاب به عنوان تفسير قرآن نگاشته نشد، بلكه به شكل مباحثى قرآنى، جهت ايجاد روح بيدارى در جامعه اسلامى،مطرح شده، و از آنجا كه فرهنگ قرآن، عنصر اساسى، در عمل بر مبناى اسلام است و قرآن منبع معصوم اين فرهنگ، مبادرت به اين بحثها نمودم. در ادامه مىنويسد: مبناى بحث خود را بر دو چيز نهادم: | مؤلف در مقدمه چاپ اول مىنويسد: اين كتاب به عنوان تفسير قرآن نگاشته نشد، بلكه به شكل مباحثى قرآنى، جهت ايجاد روح بيدارى در جامعه اسلامى،مطرح شده، و از آنجا كه فرهنگ قرآن، عنصر اساسى، در عمل بر مبناى اسلام است و قرآن منبع معصوم اين فرهنگ، مبادرت به اين بحثها نمودم. در ادامه مىنويسد: مبناى بحث خود را بر دو چيز نهادم: | ||
#قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمىشود، بلكه آيات آن به امتداد زمان و مكان استمرار خواهد داشت، كما اينكه ائمه(ع) فرمودهاند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جريان است». | |||
#معانى آيات قرآنى در توسعه خود، ما را به معانى ديگرى غير از معانى لغوى، امّا هماهنگ با آن مىكشاند، و از آن به نوعى تأويل در روايات نام برده شده است؛ براى نمونه در كافى از امام محمد باقر(ع) در مورد آيه 32 سوره مائده ''' و من أحياها فكانّما أحيا الناس جميعا ''' مىفرمايد:من حرق أو غرق، قلت:فمن أخرجها من ضلال إلى هدى؟ قال ذاك تأويلها الأعظم. امام فرمود: مراد نجات از غرق شدن يا آتش گرفتن است، راوى پرسيد:اگر فردى را از ضلالت نجات دهد و هدايت كند، آيا مصداق زنده كردن است؟ امام فرمود:اين معنا، تأويل اعظم آيه است. | |||
مصنف مىنويسد:«ما در دروس تفسيرى خود از اين نكته در تطبيق اوضاع، مسائل و مشكلات امروز بر آيات قرآن، استفاده فراوان نموديم». | مصنف مىنويسد:«ما در دروس تفسيرى خود از اين نكته در تطبيق اوضاع، مسائل و مشكلات امروز بر آيات قرآن، استفاده فراوان نموديم». |
ویرایش