۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
فصل هشتم کتاب، ویژه شرح حال نوه مولوی (امیر عارف) است؛ او که در این فصل عارفی بزرگ و شگفتآور تصویر میشود، در متون عرفانی بعدی و تذکره و تراجمها جایی ندارد و اثری به نظم یا نثر از خود بهجای نگذاشته است. کسانی هم که به زندگانی مولانا و بررسی احوال او پرداختهاند از نوه او سخنی به میان نیاوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | فصل هشتم کتاب، ویژه شرح حال نوه مولوی (امیر عارف) است؛ او که در این فصل عارفی بزرگ و شگفتآور تصویر میشود، در متون عرفانی بعدی و تذکره و تراجمها جایی ندارد و اثری به نظم یا نثر از خود بهجای نگذاشته است. کسانی هم که به زندگانی مولانا و بررسی احوال او پرداختهاند از نوه او سخنی به میان نیاوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | ||
او مشوق و حامی اصلی افلاکی، مرید خویش، بر نگاشتن و به انجام رسانیدن کتاب مناقب بوده و تا هنگام مرگ او را بر اتمام کتاب ترغیب میکرده است. شرح حال امیر عارف، آکنده است از کرامات و خوارق عادات از تولد و کودکی تا بر کرسی و مسند ارشاد نشستن؛ کرامات بسیاری که فقط از دید افلاکی میتواند کرامت باشد. مقایسه احوال و ارتباط و برخورد با دیگران و اندیشههای امیر عارف با پدربزرگش، میتواند روشنگر و بیانگر این باشد که آیا میتوان او را عارف و صوفی یا «قطب الأبدال و الأوتاد» دانست یا فقط انتساب او به مولوی، | او مشوق و حامی اصلی افلاکی، مرید خویش، بر نگاشتن و به انجام رسانیدن کتاب مناقب بوده و تا هنگام مرگ او را بر اتمام کتاب ترغیب میکرده است. شرح حال امیر عارف، آکنده است از کرامات و خوارق عادات از تولد و کودکی تا بر کرسی و مسند ارشاد نشستن؛ کرامات بسیاری که فقط از دید افلاکی میتواند کرامت باشد. مقایسه احوال و ارتباط و برخورد با دیگران و اندیشههای امیر عارف با پدربزرگش، میتواند روشنگر و بیانگر این باشد که آیا میتوان او را عارف و صوفی یا «قطب الأبدال و الأوتاد» دانست یا فقط انتساب او به مولوی، توجیهگر تمام ناشایستهایی است که از او در مقام یک عارف و صوفی سر زده است<ref>ر.ک: همان، ص136-137</ref>. | ||
وی که با مشایخ تصوف به نزاع برمیخیزد و گاه آنان را کتک میزند، شراب مینوشد و با زنان سروسری دارد و ادب ظاهری و فروتنی را نیز ترک میکند و با خود سگ نگاه میدارد و هیچ اشارتی به کیفیت سلوک او و دانش اندوختن او نیست، چگونه میتواند خلاصه هفت ولی باشد؟ این نوه که به قول افلاکی منظور نظر مولوی است و به مثنوی هماره مینازد معلوم نیست که حتی تحصیل و دانشی داشته است یا نه؟ او فرزند سلطانولد پسر مولانا و حاصل ازدواج او با فاطمه خاتون دختر صلاحالدین زرکوب قونوی است<ref>ر.ک: همان، ص137</ref>. | وی که با مشایخ تصوف به نزاع برمیخیزد و گاه آنان را کتک میزند، شراب مینوشد و با زنان سروسری دارد و ادب ظاهری و فروتنی را نیز ترک میکند و با خود سگ نگاه میدارد و هیچ اشارتی به کیفیت سلوک او و دانش اندوختن او نیست، چگونه میتواند خلاصه هفت ولی باشد؟ این نوه که به قول افلاکی منظور نظر مولوی است و به مثنوی هماره مینازد معلوم نیست که حتی تحصیل و دانشی داشته است یا نه؟ او فرزند سلطانولد پسر مولانا و حاصل ازدواج او با فاطمه خاتون دختر صلاحالدین زرکوب قونوی است<ref>ر.ک: همان، ص137</ref>. |
ویرایش