۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'فه' به 'فه') |
||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
ایشان، در مقدمه، به مطالب مهمی اشاره کردهاند که در صدر آن میتوان به اهمیت ادبیات دوران صفوی اشاره کرد. ادبیاتی که «سخت غریب و مهجور» افتاده است<ref>ر.ک: مقدمه مصححان، ج1، ص25</ref>. واقعیت هم همین است که ادبیات این دوره و پسازآن، یعنی دوره قاجاریه، به دلایل گوناگون، چنانکه باید و شاید مورد اعتنا قرار نگرفته و همانگونه که در مقدمه کتاب آمده، برخی این دوره دویست و پنجاه ساله را «فاقد ادبیات» دانستهاند<ref>ر.ک: ترکی، محمدرضا، ص91</ref>. | ایشان، در مقدمه، به مطالب مهمی اشاره کردهاند که در صدر آن میتوان به اهمیت ادبیات دوران صفوی اشاره کرد. ادبیاتی که «سخت غریب و مهجور» افتاده است<ref>ر.ک: مقدمه مصححان، ج1، ص25</ref>. واقعیت هم همین است که ادبیات این دوره و پسازآن، یعنی دوره قاجاریه، به دلایل گوناگون، چنانکه باید و شاید مورد اعتنا قرار نگرفته و همانگونه که در مقدمه کتاب آمده، برخی این دوره دویست و پنجاه ساله را «فاقد ادبیات» دانستهاند<ref>ر.ک: ترکی، محمدرضا، ص91</ref>. | ||
مصححان محترم، در ادامه، به سابقه چاپ و تصحیح دیوان محتشم در سالهای قبل اشاره میکنند که تنها در سالهای اخیر مجموعهای از قصاید و غزلیات و رسالههای نقل عشاق و جلالیه و ضروریات نه بهصورتی دقیق و منقح و مصحح بلکه با کاستیها و افتادگیهای فراوان و | مصححان محترم، در ادامه، به سابقه چاپ و تصحیح دیوان محتشم در سالهای قبل اشاره میکنند که تنها در سالهای اخیر مجموعهای از قصاید و غزلیات و رسالههای نقل عشاق و جلالیه و ضروریات نه بهصورتی دقیق و منقح و مصحح بلکه با کاستیها و افتادگیهای فراوان و حذفهای نابجا منتشر شد که چندین بار هم چاپ شده است. اشاره دو مصحح گرامی به چاپ مهرعلی گرکانی از دیوان محتشم است که سالها قبل به همت کتابفروشی محمودی تهران منتشر شده است. سپس این مژده را میدهند که توانستهاند «پس از چهار قرن، کلمات شاعری را در هفت دیوان، آنچنانکه او آرزو داشته» فراهم آورند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
مقدمه 230 صفحهای کتاب را، به استناد برخی قراین، میتوان عمدتاً تراویده از قلم آقای [[نوایی، عبدالحسین|دکتر نوائی]] دانست. نویسنده مقدمه بخش اول را به شرح احوال محتشم و شخصیت او و شاعران همروزگار او اختصاص داده است. در بخش دوم با موضوعاتی چون مفاخره محتشم و تعریف و نقد شعر از زبان او و نقد اجتماعی در شعر وی آشنا میشویم. شاید خواندنیترین قسمت این بخش صفحاتی باشد که به تأثیر محتشم بر شاعرانِ پس از وی و تأثرش از گذشتگان پرداخته است. همچنین، قسمتی که پیشینه تاریخی و ادبی «دوازده بندِ محتشم» را شرح داده، نظر به اهمیت فوقالعاده این ترکیببند، بسیار سودمند است؛ هرچند بخشی که به تأثر محتشم از گذشتگان اشاره دارد ناقص مینماید، چرا که، بهسرعت، از کنار بهرههایی که [[محتشم، علي بن احمد|محتشم]] از خاقانی گرفته عبور کرده و از انوری که شاید مهمترین سرمشق محتشم بوده، اصلاً یاد نشده است. در بخش سوم مقدمه نیز، ممدوحان [[محتشم، علي بن احمد|محتشم]] معرفی شدهاند. این بخش، گرچه همه ممدوحان را دربر ندارد، از لحاظ تاریخی محققانه و نسبتاً مفصل است<ref>ر.ک: همان</ref>. | مقدمه 230 صفحهای کتاب را، به استناد برخی قراین، میتوان عمدتاً تراویده از قلم آقای [[نوایی، عبدالحسین|دکتر نوائی]] دانست. نویسنده مقدمه بخش اول را به شرح احوال محتشم و شخصیت او و شاعران همروزگار او اختصاص داده است. در بخش دوم با موضوعاتی چون مفاخره محتشم و تعریف و نقد شعر از زبان او و نقد اجتماعی در شعر وی آشنا میشویم. شاید خواندنیترین قسمت این بخش صفحاتی باشد که به تأثیر محتشم بر شاعرانِ پس از وی و تأثرش از گذشتگان پرداخته است. همچنین، قسمتی که پیشینه تاریخی و ادبی «دوازده بندِ محتشم» را شرح داده، نظر به اهمیت فوقالعاده این ترکیببند، بسیار سودمند است؛ هرچند بخشی که به تأثر محتشم از گذشتگان اشاره دارد ناقص مینماید، چرا که، بهسرعت، از کنار بهرههایی که [[محتشم، علي بن احمد|محتشم]] از خاقانی گرفته عبور کرده و از انوری که شاید مهمترین سرمشق محتشم بوده، اصلاً یاد نشده است. در بخش سوم مقدمه نیز، ممدوحان [[محتشم، علي بن احمد|محتشم]] معرفی شدهاند. این بخش، گرچه همه ممدوحان را دربر ندارد، از لحاظ تاریخی محققانه و نسبتاً مفصل است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مصححان ارجمند، در پایان، ضمن معرفی نُسَخ مورد استفاده خویش، تصاویری از اوراق نسخ خطی و چاپی و سواد حکم ملکالشعرائیِ محتشم در کاشان را افزودهاند<ref>ر.ک: ترکی، محمدرضا، ص92</ref>. | مصححان ارجمند، در پایان، ضمن معرفی نُسَخ مورد استفاده خویش، تصاویری از اوراق نسخ خطی و چاپی و سواد حکم ملکالشعرائیِ محتشم در کاشان را افزودهاند<ref>ر.ک: ترکی، محمدرضا، ص92</ref>. | ||
در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی، بهرغم تلاش مصححان، اشکال و | در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی، بهرغم تلاش مصححان، اشکال و ضعفهایی دیده میشود. مهمترین اشکال دوبارهکاری است که سایهای از ابهام بر سر اثر گسترده است. آیا مصححان فاضل بهتر نبود زمینه بکرتری را برای تلاش خود برمیگزیدند و بهجای پیمودن راهی که مصحح دیگری آن را پیموده، وقت و دانش خود را مصروف کار ضروریتری میکردند و مثلاً اثر دیگری را از دوران صفوی که به اهمیت آن اقرار دارند، تصحیح میفرمودند؟<ref>ر.ک: همان، ص93-92</ref>. | ||
واقعیت آن است که سالها پیش مرحوم مصطفی فیضی کاشانی، مصحح آثاری چون دیوان [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانی]] و دیوان سنجر کاشانی، تصحیح دیوان محتشم را بر اساس نُسخ مصححان محترم و چندین نسخه دیگر به پایان برده است. بخش غزلیاتِ این تصحیح در سال 1378، به چاپ رسیده و بخش قصاید و رسایل آن سالهاست در انتظار چاپ به سر میبرد. شگفتآور اینکه مصححان محترم، هرچند از چگونگی کار مرحوم فیضی، بهواسطه سابقه آشنایی و خویشاوندی، کمابیش مطلع بودهاند، در مقدمه 230 صفحهای خود هیچ اشارهای به آن نکردهاند. این در حالی است که مرحوم فیضی، در مقدمه و حواشی خود، بارها با تکریم و تجلیل از مرحوم [[نوایی، عبدالحسین|دکتر نوائی]] و خواهرزاده فاضل خویش، آقای صدری، یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>. | واقعیت آن است که سالها پیش مرحوم مصطفی فیضی کاشانی، مصحح آثاری چون دیوان [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانی]] و دیوان سنجر کاشانی، تصحیح دیوان محتشم را بر اساس نُسخ مصححان محترم و چندین نسخه دیگر به پایان برده است. بخش غزلیاتِ این تصحیح در سال 1378، به چاپ رسیده و بخش قصاید و رسایل آن سالهاست در انتظار چاپ به سر میبرد. شگفتآور اینکه مصححان محترم، هرچند از چگونگی کار مرحوم فیضی، بهواسطه سابقه آشنایی و خویشاوندی، کمابیش مطلع بودهاند، در مقدمه 230 صفحهای خود هیچ اشارهای به آن نکردهاند. این در حالی است که مرحوم فیضی، در مقدمه و حواشی خود، بارها با تکریم و تجلیل از مرحوم [[نوایی، عبدالحسین|دکتر نوائی]] و خواهرزاده فاضل خویش، آقای صدری، یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>. | ||
ویرایش