۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
دوم ، قلبش که دشمنى ، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش ، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمى شود. | دوم ، قلبش که دشمنى ، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش ، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمى شود. | ||
سوم ، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول (ص) مى فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف ، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم (ع) به پايان مى برد. | سوم ، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول (ص) مى فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف ، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم (ع) به پايان مى برد. | ||
از جمله مباحث کتاب ، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده . مؤلف پس از ذکر آيه '''يسئلونک عن الخمر'''... | از جمله مباحث کتاب ، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده . مؤلف پس از ذکر آيه '''يسئلونک عن الخمر'''...<ref>بقره ، 912</ref>، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى ، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلا در اين باب ، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم (ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، مى نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبد الرحمن بن عوف را شکافت ، سپس نشست و بر کشته هاى بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص ) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده مى شد، نزد عمر آمدند و با وسيله اى که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول ، به خدا پناه مى برم ... | ||
== وضعيت کتاب == | == وضعيت کتاب == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
پاورقى هاى کتاب ، مربوط به ارجاع آيات و روايات و توضيح معناى بضعى از واژگان و مطالب کتاب مى باشد. | پاورقى هاى کتاب ، مربوط به ارجاع آيات و روايات و توضيح معناى بضعى از واژگان و مطالب کتاب مى باشد. | ||
فهرست مطالب کتاب ، در پايان آن قيد شده است . | فهرست مطالب کتاب ، در پايان آن قيد شده است . | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
متن و مقدمه کتاب . | متن و مقدمه کتاب . |
ویرایش