پرش به محتوا

نشاط اصفهانی، عبدالوهاب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
یکی از نویسندگان معاصر به نام ابراهیم صفایى در این ارتباط می‌نویسد: نشاط با داشتن حقوق بسیار کافى و درآمد شخصى که از املاک اصفهان برایش مى‌رسید پس از چند سال اقامت در تهران به‌واسطه بذل و بخشش فراوان سى هزار تومان مقروض شد، این قرض که توأم با فشار طلبکاران بود زیاد فکر او را ناراحت کرد و خیالش را پریشان نمود و سخت دچار عسرت و تنگدستى شد، شاه از حال ظاهرى نشاط گرفتارى‌هاى او را دریافت وقتى به قرض اواقف شد دستور داد سى هزار تومان مسکوک طلا از خزانه مخصوص به خانه نشاط فرستادند و به نشاط ضمن مکتوبى نوشت: حیف باشد دل دانا که مشوش باشد، در این موقع بود که نشاط به همت بلند و ادب‌پرورى شاه آفرین خوانده گفت:
یکی از نویسندگان معاصر به نام ابراهیم صفایى در این ارتباط می‌نویسد: نشاط با داشتن حقوق بسیار کافى و درآمد شخصى که از املاک اصفهان برایش مى‌رسید پس از چند سال اقامت در تهران به‌واسطه بذل و بخشش فراوان سى هزار تومان مقروض شد، این قرض که توأم با فشار طلبکاران بود زیاد فکر او را ناراحت کرد و خیالش را پریشان نمود و سخت دچار عسرت و تنگدستى شد، شاه از حال ظاهرى نشاط گرفتارى‌هاى او را دریافت وقتى به قرض اواقف شد دستور داد سى هزار تومان مسکوک طلا از خزانه مخصوص به خانه نشاط فرستادند و به نشاط ضمن مکتوبى نوشت: حیف باشد دل دانا که مشوش باشد، در این موقع بود که نشاط به همت بلند و ادب‌پرورى شاه آفرین خوانده گفت:


زر مگر از روى دشمن رنگ بگرفته است وام ***کاین زمان در پیشگاه شاه خوار است اینچنین
{{شعر}}
{{ب|''زر مگر از روى دشمن رنگ بگرفته است وام''|2=''کاین زمان در پیشگاه شاه خوار است اینچنین''}}
{{پایان شعر}}


نشاط پس از آمدن به دربار مورد نوازش و مهر شاه قرار گرفت و به سرپرستى «دیوان رسائل» گماشته شد و گذشته از آنکه براى هزینه زندگى خود و اداره نمودن دیوان، سالیانه بیست هزار تومان دریافت مى‌داشت، گهگاه به دریافت جایزه‌هاى سرشارى نیز سرافراز مى‌گشت، در آغاز کار که وى هنوز به دربار راه نیافته بود و مردم اصفهان به گناه شورش مورد خشم شاه واقع شده بودند او قصیده‌اى در طلب بخشش همشهریان خود سرود و پنج هزار تومان از شاه پاداش دریافت داشت. فتحعلى‌شاه که خود شاعر و شعرشناس بود، بودن شاعرى چون نشاط را در دربار غنیمت مى‌شمرد و گهگاه او را به پاسخ گفتن پاره‌اى از قصیده‌ها و تغزل‌هاى شاعران نامور قدیم وامى‌داشت و چنین کارى را با شاعران دیگر نیز مى‌کرد.
نشاط پس از آمدن به دربار مورد نوازش و مهر شاه قرار گرفت و به سرپرستى «دیوان رسائل» گماشته شد و گذشته از آنکه براى هزینه زندگى خود و اداره نمودن دیوان، سالیانه بیست هزار تومان دریافت مى‌داشت، گهگاه به دریافت جایزه‌هاى سرشارى نیز سرافراز مى‌گشت، در آغاز کار که وى هنوز به دربار راه نیافته بود و مردم اصفهان به گناه شورش مورد خشم شاه واقع شده بودند او قصیده‌اى در طلب بخشش همشهریان خود سرود و پنج هزار تومان از شاه پاداش دریافت داشت. فتحعلى‌شاه که خود شاعر و شعرشناس بود، بودن شاعرى چون نشاط را در دربار غنیمت مى‌شمرد و گهگاه او را به پاسخ گفتن پاره‌اى از قصیده‌ها و تغزل‌هاى شاعران نامور قدیم وامى‌داشت و چنین کارى را با شاعران دیگر نیز مى‌کرد.
خط ۴۷: خط ۴۹:
نشاط پاره‌اى از غزل‌هاى خود را با بیت‌هایى از فتحعلى‌شاه زیور بخشیده و گاه به پیروى از پاره‌اى از غزل‌هاى شاه، غزل‌هایى سروده است؛ این سه بیت از فتحعلى‌شاه است:
نشاط پاره‌اى از غزل‌هاى خود را با بیت‌هایى از فتحعلى‌شاه زیور بخشیده و گاه به پیروى از پاره‌اى از غزل‌هاى شاه، غزل‌هایى سروده است؛ این سه بیت از فتحعلى‌شاه است:


عالمى در شادى و ما را غم است***این غم ما از براى عالم است
{{شعر}}
 
{{ب|''عالمى در شادى و ما را غم است''|2=''این غم ما از براى عالم است''}}
چشم غیرت‌بین ما را نور نیست***هر کجا سورى است آنجا ماتم است
{{ب|''چشم غیرت‌بین ما را نور نیست''|2=''هر کجا سورى است آنجا ماتم است''}}
 
{{ب|''روزگارم زخم‌ها بسیار زد''|2=''زخم تو آن زخم‌ها را مرهم است''}}
روزگارم زخم‌ها بسیار زد*** زخم تو آن زخم‌ها را مرهم است
{{پایان شعر}}


و نشاط به دنبال آن چنین سروده است:
و نشاط به دنبال آن چنین سروده است:


جان سلیمان است و دل چون خاتم است***نقش روى دوست اسم اعظم است
{{شعر}}
{{ب|''جان سلیمان است و دل چون خاتم است''|2=''نقش روى دوست اسم اعظم است''}}
{{پایان شعر}}


همچنین مطلع غزل‌هاى شماره 14 و 181 و 196 در مجمع الفصحا به نام فتحعلى‌شاه است و نشاط به پیروى از شعرهاى شاه این سه شاهکار را پدید آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص12-14</ref>
همچنین مطلع غزل‌هاى شماره 14 و 181 و 196 در مجمع الفصحا به نام فتحعلى‌شاه است و نشاط به پیروى از شعرهاى شاه این سه شاهکار را پدید آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص12-14</ref>
خط ۷۱: خط ۷۵:
نشاط مسلمانى واقعى و پاکباز و دوستار خاندان پیغمبر به‌ویژه حضرت على(ع) بوده و پایبندی او به این مهر و دوستى چندان بوده که در همه جاى دیوانش چه در غزل‌ها و قصیده‌ها و چه در مثنوى‌ها و قطعه‌ها این مهر وفا را آشکارا نموده است:
نشاط مسلمانى واقعى و پاکباز و دوستار خاندان پیغمبر به‌ویژه حضرت على(ع) بوده و پایبندی او به این مهر و دوستى چندان بوده که در همه جاى دیوانش چه در غزل‌ها و قصیده‌ها و چه در مثنوى‌ها و قطعه‌ها این مهر وفا را آشکارا نموده است:


هرچ آن سزاى آل على نیست در جهان***گر گنج عالم است مبادا میسرم
{{شعر}}
 
{{ب|''هرچ آن سزاى آل على نیست در جهان''|2=''گر گنج عالم است مبادا میسرم''}}
فردا که پرده دور شود از جمال قرب*** یارب مدار دور ز آل پیمبرم(غزل 172)
{{ب|''فردا که پرده دور شود از جمال قرب''|2=''یارب مدار دور ز آل پیمبرم''}}(غزل 172)
{{پایان شعر}}


یا
یا


ملت از احمد و آیین ز على***همت از شاه و ظفر از یزدان(غزل 220)
{{شعر}}
{{ب|''ملت از احمد و آیین ز على''|2=''همت از شاه و ظفر از یزدان''}}(غزل 220)
{{پایان شعر}}


و
و


زیباترین اشیا، فرخ‌ترین اعیان***از هرچه هست پیدا وز هرچه هست پنهان
{{شعر}}
 
{{ب|''زیباترین اشیا، فرخ‌ترین اعیان''|2=''از هرچه هست پیدا وز هرچه هست پنهان''}}
...از انبیا محمد، از شهرها مدینه***از خسروان شهنشه، از ملک‌هاست ایران.<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>
{{ب|''...از انبیا محمد، از شهرها مدینه''|2=''از خسروان شهنشه، از ملک‌هاست ایران''<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>}}.
{{پایان شعر}}


==دانش و بینش، شاگردان، شعر و آثار==
==دانش و بینش، شاگردان، شعر و آثار==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش