۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''حیات مردان نامی'''، مشهورترین کتاب پلوتارک یا پلوتارخوس (حدود 46-127م)، مورخ، زندگینامهنویس و فیلسوف بزرگ یونانی در اواسط قرن اول میلادی است. رضا مشایخی این اثر را به فارسی ترجمه و در چهار جلد منتشر کرده است. | '''حیات مردان نامی'''، مشهورترین کتاب [[پلوتارک]] یا [[پلوتارک|پلوتارخوس]] (حدود 46-127م)، مورخ، زندگینامهنویس و فیلسوف بزرگ یونانی در اواسط قرن اول میلادی است. [[مشایخی، رضا|رضا مشایخی]] این اثر را به فارسی ترجمه و در چهار جلد منتشر کرده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
بدون تردید کسانی که به فرهنگ مغرب زمین احاطه دارند و حتی کسانی که معرفت سطحی نسبت به تاریخ دارند، نام پلوتارک و کتاب بسیار مشهورش «مقایسه سرگذشتها» یا «حیات مردان نامی» را خوانده یا لااقل شنیدهاند. علت این اشتهار آنست که مورخ مذکور، مروج سبک و روش مخصوصی است در تاریخ که همانا بیان حیات مردان مشهور و مقایسه نکات برجسته و جالب دقت زندگانی آنان است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، جلد1، ص 9</ref>. | بدون تردید کسانی که به فرهنگ مغرب زمین احاطه دارند و حتی کسانی که معرفت سطحی نسبت به تاریخ دارند، نام [[پلوتارک]] و کتاب بسیار مشهورش «مقایسه سرگذشتها» یا «حیات مردان نامی» را خوانده یا لااقل شنیدهاند. علت این اشتهار آنست که مورخ مذکور، مروج سبک و روش مخصوصی است در تاریخ که همانا بیان حیات مردان مشهور و مقایسه نکات برجسته و جالب دقت زندگانی آنان است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، جلد1، ص 9</ref>. | ||
پلوتارک عالماً و عامداً در بعضی از نکات تاریخی دخل و تصرف نموده است و مدعی نیست که بعضی مسائل مندرجه در تاریخش، مطلقاً بوی صحت و امانت میدهد. در واقع چون قصد و نیتش مطالعه و بحث اخلاق اشخاصی تاریخی است، به تمام وقایع به یک میزان توجه ندارد. وی درصدد ابتکار نیست، بلکه مترصد است که مجموعهای هماهنگ از جمیع کیفیات و حالات روح بشر، به شکل برجسته بنمایاند. بدینجهت نباید در حین مرور به تاریخ پلوتارک، درصدد کاوشهای متبحرانه در روشن شدن دقایق تاریخی بود. بلکه باید به احاطه کامل و وسعت تفحصات و مدارک تاریخی پلوتارک توجه داشت؛ زیرا کثرت مآخذ و مدارکی که مؤلف نام میبرد، حاکی از مراجعه اوست به کلیه کتب عصر که شخصاً یا بهوسیله دستیاران خود به جمع آنها اقدام نموده است و با توجه به اینکه پلوتارک مرد بسیار دقیق بوده است، این نکته برمیآید که بهاحتمال نزدیک بهیقین بعضی از متون که بهطور ناقص در تاریخ او ذکر شده است، کار دستیارانی باشد که بهعنوان کمک از مآخذ سواد برداشتهاند و دچار سهو و نسیان شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | [[پلوتارک]] عالماً و عامداً در بعضی از نکات تاریخی دخل و تصرف نموده است و مدعی نیست که بعضی مسائل مندرجه در تاریخش، مطلقاً بوی صحت و امانت میدهد. در واقع چون قصد و نیتش مطالعه و بحث اخلاق اشخاصی تاریخی است، به تمام وقایع به یک میزان توجه ندارد. وی درصدد ابتکار نیست، بلکه مترصد است که مجموعهای هماهنگ از جمیع کیفیات و حالات روح بشر، به شکل برجسته بنمایاند. بدینجهت نباید در حین مرور به تاریخ پلوتارک، درصدد کاوشهای متبحرانه در روشن شدن دقایق تاریخی بود. بلکه باید به احاطه کامل و وسعت تفحصات و مدارک تاریخی [[پلوتارک]] توجه داشت؛ زیرا کثرت مآخذ و مدارکی که مؤلف نام میبرد، حاکی از مراجعه اوست به کلیه کتب عصر که شخصاً یا بهوسیله دستیاران خود به جمع آنها اقدام نموده است و با توجه به اینکه [[پلوتارک]] مرد بسیار دقیق بوده است، این نکته برمیآید که بهاحتمال نزدیک بهیقین بعضی از متون که بهطور ناقص در تاریخ او ذکر شده است، کار دستیارانی باشد که بهعنوان کمک از مآخذ سواد برداشتهاند و دچار سهو و نسیان شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | ||
پلوتارک از مورخان بهنام یونان باستان است که در عصر رومیان، کتاب حیات مردان نامی را نوشت. او بهجای نگارش حوادث زمان معاصر خود، با استفاده از نوشتههای مورخان، کوشید نوعی بازسازی را در تاریخنویسی ارائه دهد. هرچند این کتاب بیشتر درباره افراد و شخصیتهای مشهور یونان و روم نوشته شده، اما مطالبی نیز در ارتباط با ایران عصر هخامنشی، سلوکی و اشکانی دارد<ref>ر.ک: شبانه، رحیم، ص32</ref>. | پلوتارک از مورخان بهنام یونان باستان است که در عصر رومیان، کتاب حیات مردان نامی را نوشت. او بهجای نگارش حوادث زمان معاصر خود، با استفاده از نوشتههای مورخان، کوشید نوعی بازسازی را در تاریخنویسی ارائه دهد. هرچند این کتاب بیشتر درباره افراد و شخصیتهای مشهور یونان و روم نوشته شده، اما مطالبی نیز در ارتباط با ایران عصر هخامنشی، سلوکی و اشکانی دارد<ref>ر.ک: شبانه، رحیم، ص32</ref>. | ||
با وجود آنکه کتاب حیات مردان نامی بیشتر درباره افراد و شخصیتهای یونانی و رومی است و بهجز زندگینامه اردشیر دوم هخامنشی، بهطور مستقل به زندگی هیچ شخصیت ایرانی دیگر نپرداخته است، درعینحال پلوتارک در زندگینامههای افراد یونانی و رومی بهطور پراکنده از ایران و ایرانیان مطالبی را ذکر کرده است. او اطلاعات خود را از منابع گوناگون استفاده میکند. درباره جنگهای ایران و یونان، کتاب هرودوت منبع اصلی است. از نوشتههای توسیدید نیز به فراوانی بهره برده، در مورد نبرد سالامیس از نوشتههای اشیل که تراژدی به نام ایرانیان داشته و خود در این جنگ حضور داشته، بهره گرفته است. مورد زندگی اردشیر دوم از نوشتههای مورخانی چون دیون یا دنیون و هراکلید و کنزیاس استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | با وجود آنکه کتاب حیات مردان نامی بیشتر درباره افراد و شخصیتهای یونانی و رومی است و بهجز زندگینامه اردشیر دوم هخامنشی، بهطور مستقل به زندگی هیچ شخصیت ایرانی دیگر نپرداخته است، درعینحال [[پلوتارک]] در زندگینامههای افراد یونانی و رومی بهطور پراکنده از ایران و ایرانیان مطالبی را ذکر کرده است. او اطلاعات خود را از منابع گوناگون استفاده میکند. درباره جنگهای ایران و یونان، کتاب هرودوت منبع اصلی است. از نوشتههای توسیدید نیز به فراوانی بهره برده، در مورد نبرد سالامیس از نوشتههای اشیل که تراژدی به نام ایرانیان داشته و خود در این جنگ حضور داشته، بهره گرفته است. مورد زندگی اردشیر دوم از نوشتههای مورخانی چون دیون یا دنیون و هراکلید و کنزیاس استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
پلوتارک نیز مانند هرودوت ایران را مظهر و مرکز استبداد میداند و یونان و تمدن آن را مظهر آزادی و روح دمکراسی قلمداد میکند. نوشتههای او نشان میدهد که وی دولت هخامنشی را دولتی سلطهگر میدانست که یونانیها حتی به قیمت نابودی خود، باید جلوی آن را میگرفتند. باوجوداین، پلوتارک نیز مانند توسیدید شاهان هخامنشی را بزرگ میداند و نشان میدهد که از نظر یونانیان، ایران منبع ثروت بیپایانی است که آنها (یونانیها) همیشه با حسرت به آن نگاه میکردند. از نوشتههای پلوتارک بهخوبی میتوان فهمید که ایرانیان در معادلات سیاسی میان دولت-شهرهای یونانی، نقش اصلی را داشتند. بهطوریکه سرداران و فرمانروایان یونانی برای افزایش نفوذ سیاسی یا موقعیت اقتصادی خود در برابر رقیبان، با آنها در حال چانهزنی هستند. نویسنده نشان میدهد که خود یونانیها بر قدرت ایرانیان اذعان داشتند. منتها تمام تلاششان آن بود که این قدرت به مرزهای آسیا منحصر باشد<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | [[پلوتارک]] نیز مانند هرودوت ایران را مظهر و مرکز استبداد میداند و یونان و تمدن آن را مظهر آزادی و روح دمکراسی قلمداد میکند. نوشتههای او نشان میدهد که وی دولت هخامنشی را دولتی سلطهگر میدانست که یونانیها حتی به قیمت نابودی خود، باید جلوی آن را میگرفتند. باوجوداین، [[پلوتارک]] نیز مانند توسیدید شاهان هخامنشی را بزرگ میداند و نشان میدهد که از نظر یونانیان، ایران منبع ثروت بیپایانی است که آنها (یونانیها) همیشه با حسرت به آن نگاه میکردند. از نوشتههای [[پلوتارک]] بهخوبی میتوان فهمید که ایرانیان در معادلات سیاسی میان دولت-شهرهای یونانی، نقش اصلی را داشتند. بهطوریکه سرداران و فرمانروایان یونانی برای افزایش نفوذ سیاسی یا موقعیت اقتصادی خود در برابر رقیبان، با آنها در حال چانهزنی هستند. نویسنده نشان میدهد که خود یونانیها بر قدرت ایرانیان اذعان داشتند. منتها تمام تلاششان آن بود که این قدرت به مرزهای آسیا منحصر باشد<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
با وجود دید ناسیونالیستی پلوتارک، از نوشتههای او میتوان فهمید که یونانیان تحتتأثیر فرهنگ و تمدن ایران بودهاند. آنها از معماری هخامنشی الهام میگرفتند. چنانکه پلوتارک مینویسد: پریکلس ساختمانی را بنا کرد. «گویند که آن را از روی الگوهای محل جلوس خشایار شاه ساخته و به امر پریکلس از آن محل طراحی و اقتباس شده است»<ref>ر.ک: همان؛ متن کتاب، جلد1، ص431</ref>. | با وجود دید ناسیونالیستی پلوتارک، از نوشتههای او میتوان فهمید که یونانیان تحتتأثیر فرهنگ و تمدن ایران بودهاند. آنها از معماری هخامنشی الهام میگرفتند. چنانکه [[پلوتارک]] مینویسد: پریکلس ساختمانی را بنا کرد. «گویند که آن را از روی الگوهای محل جلوس خشایار شاه ساخته و به امر پریکلس از آن محل طراحی و اقتباس شده است»<ref>ر.ک: همان؛ متن کتاب، جلد1، ص431</ref>. | ||
چنانکه گفته شد، بهجز زندگینامه اردشیر دوم هخامنشی، موضوع نوشتههای پلوتارک تاریخ ایران نبوده است؛ اما چون بسیاری از قهرمانان کتاب او بهنوعی زندگیشان با ایران و ایرانیان گرده خورده است، پس بهناچار او مطالبی را از تاریخ ایران ذکر میکند. پلوتارک ظاهراً نظر خوبی نسبت به کوروش، مؤسس سلسله هخامنشی، نداشته و محرّک او برای فتوحات را چون اسکندر مقدونی، میل و شهوت سیرابنشدنی به تسلط و سلطنت و حرص و ولع بیانتها در فرمانروایی مطلق میداند<ref>ر.ک: همان، ص34-33؛ همان، جلد4، ص364</ref>. | چنانکه گفته شد، بهجز زندگینامه اردشیر دوم هخامنشی، موضوع نوشتههای [[پلوتارک]] تاریخ ایران نبوده است؛ اما چون بسیاری از قهرمانان کتاب او بهنوعی زندگیشان با ایران و ایرانیان گرده خورده است، پس بهناچار او مطالبی را از تاریخ ایران ذکر میکند. [[پلوتارک]] ظاهراً نظر خوبی نسبت به کوروش، مؤسس سلسله هخامنشی، نداشته و محرّک او برای فتوحات را چون اسکندر مقدونی، میل و شهوت سیرابنشدنی به تسلط و سلطنت و حرص و ولع بیانتها در فرمانروایی مطلق میداند<ref>ر.ک: همان، ص34-33؛ همان، جلد4، ص364</ref>. | ||
پلوتارک مینویسد، تا قبل از مهرداد دوم، ملت ایران و روم با هم ارتباطی نداشتند؛ اما توسعهطلبیهای رومیان در شرق و فتوحات مهرداد در غرب سرانجام باعث برخورد بین دو کشور شد که سرانجام به جنگ کشیده شد. رومیان توسعهطلب میخواستند دولتی غیر از دولت روم نباشد و امپراتوری عظیم خود را «صلح رومی» مینامیدند؛ اما اشکانیان چون سدّی در مقابل ایشان بودند. به نوشته پلوتارک، رومیان، اشکانیان را«خدعهکارترین اقوام گیتی» میدانستند<ref>ر.ک: همان، ص36؛ همان، جلد3، ص377</ref>. | [[پلوتارک]] مینویسد، تا قبل از مهرداد دوم، ملت ایران و روم با هم ارتباطی نداشتند؛ اما توسعهطلبیهای رومیان در شرق و فتوحات مهرداد در غرب سرانجام باعث برخورد بین دو کشور شد که سرانجام به جنگ کشیده شد. رومیان توسعهطلب میخواستند دولتی غیر از دولت روم نباشد و امپراتوری عظیم خود را «صلح رومی» مینامیدند؛ اما اشکانیان چون سدّی در مقابل ایشان بودند. به نوشته پلوتارک، رومیان، اشکانیان را«خدعهکارترین اقوام گیتی» میدانستند<ref>ر.ک: همان، ص36؛ همان، جلد3، ص377</ref>. | ||
در زمان فرهاد چهارم، گروهی از نجبا به خارج از کشور فرار کردند. در این زمان آنتوان سردار رومی به ایران حمله کرد. رومیان که هنوز در ننگ و شرمساری شکست حران بودند، برای تلافی به ایران یورش آوردند. در این جنگ، پادشاه ارمنستان با رومیان همراه شد و آنتوان با لشکر عظیمی که به قول پلوتارک آوازه آن تا اقصا نقاط آسیا رفته بود، به ایران لشکر کشید: «این سپاه عظیم و جرار که حتی هندیان ماوراءالنهر و بلخ را به هراس انداخته و پشت آسیا را به لرزه انداخته بود». پلوتارک از تاکتیکهای متعدد فرهاد علیه آنتوان خبر میدهد. هرچند که نویسنده حیات مردان نامی از پیروزی آنتوان بر اشکانیان دم میزند، اما مطالبی که نقل میکند، چیزی جز گزارش شکست، قحطی و مرگ و نابودی رومیان نیست. بهطوریکه آنتوان با بدبختی سرحدات ایران را ترک میکند<ref>ر.ک: شبانه، رحیم، ص37</ref>. | در زمان فرهاد چهارم، گروهی از نجبا به خارج از کشور فرار کردند. در این زمان آنتوان سردار رومی به ایران حمله کرد. رومیان که هنوز در ننگ و شرمساری شکست حران بودند، برای تلافی به ایران یورش آوردند. در این جنگ، پادشاه ارمنستان با رومیان همراه شد و آنتوان با لشکر عظیمی که به قول پلوتارک آوازه آن تا اقصا نقاط آسیا رفته بود، به ایران لشکر کشید: «این سپاه عظیم و جرار که حتی هندیان ماوراءالنهر و بلخ را به هراس انداخته و پشت آسیا را به لرزه انداخته بود». [[پلوتارک]] از تاکتیکهای متعدد فرهاد علیه آنتوان خبر میدهد. هرچند که نویسنده حیات مردان نامی از پیروزی آنتوان بر اشکانیان دم میزند، اما مطالبی که نقل میکند، چیزی جز گزارش شکست، قحطی و مرگ و نابودی رومیان نیست. بهطوریکه آنتوان با بدبختی سرحدات ایران را ترک میکند<ref>ر.ک: شبانه، رحیم، ص37</ref>. | ||
پلوتارک از بقیه پادشاهان اشکانی نامی نمیبرد؛ اما در عوض مطالب مناسبی در ارتباط با آداب، رسوم، سرزمینها و اقوام اطراف ایران به دست میدهد. اینکه «هیبریها» در اطراف دریای خزر زندگی میکردند و هرگز تحت سلطه ایرانیان نرفتند. حتی تابع اسکندر و مقدونیها نشدند. یا آمازونها که اطراف کوهستانهای قفقاز رو به سمت دریای خزر سکنا داشتند، و در زمان لشکرکشی پمپه به سرزمین گرگان، در اراضی ساحلی مارهای بسیار و مهلکی بود که مشکلات زیادی برای او ایجاد کرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[پلوتارک]] از بقیه پادشاهان اشکانی نامی نمیبرد؛ اما در عوض مطالب مناسبی در ارتباط با آداب، رسوم، سرزمینها و اقوام اطراف ایران به دست میدهد. اینکه «هیبریها» در اطراف دریای خزر زندگی میکردند و هرگز تحت سلطه ایرانیان نرفتند. حتی تابع اسکندر و مقدونیها نشدند. یا آمازونها که اطراف کوهستانهای قفقاز رو به سمت دریای خزر سکنا داشتند، و در زمان لشکرکشی پمپه به سرزمین گرگان، در اراضی ساحلی مارهای بسیار و مهلکی بود که مشکلات زیادی برای او ایجاد کرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش