۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR59607J1.jpg | عنوان = تقييد العلم | عنوانهای دیگر =...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''تقييد العلم'''، اثر ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی (392-463ق)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی اهل سنت. این اثر با تحقیق و تعلیقات یوسف عش به چاپ رسیده و همو مقدمهای بر آن نوشته است. موضوع کتاب، روایة الحدیث و فنون کتابت و روایت حدیث است و ذکر روایات و قراین مربوط به کتابت حدیث در دوران صحابه، تابعان و مکتوبات بهجای مانده و منقول از آنان، نهی و اذن رسول خدا(ص) در مورد کتابت حدیث.<ref>سجادی، رضیهسادات، ص123</ref> | '''تقييد العلم'''، اثر [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی]] (392-463ق)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی اهل سنت. این اثر با تحقیق و تعلیقات [[یوسف عش]] به چاپ رسیده و همو مقدمهای بر آن نوشته است. موضوع کتاب، روایة الحدیث و فنون کتابت و روایت حدیث است و ذکر روایات و قراین مربوط به کتابت حدیث در دوران صحابه، تابعان و مکتوبات بهجای مانده و منقول از آنان، نهی و اذن رسول خدا(ص) در مورد کتابت حدیث.<ref>سجادی، رضیهسادات، ص123</ref> | ||
در این اثر، تطور موقف صدر اول علمای اسلام از کتابت و تدوین حدیث روشن میشود. نویسنده اقوال آنان را آورده و بر اساس دورانهایشان آنها را مرتب میکند. او علت خودداری یا اقبالشان در کتابت حدیث در هر دوران را ذکر میکند. علاوه بر این موارد در این اثر رفع تناقض احادیث وارده از پیامبر(ص) در کتابت حدیث، با تعلیل نویسنده روشن میشود.<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص22</ref> | در این اثر، تطور موقف صدر اول علمای اسلام از کتابت و تدوین حدیث روشن میشود. نویسنده اقوال آنان را آورده و بر اساس دورانهایشان آنها را مرتب میکند. او علت خودداری یا اقبالشان در کتابت حدیث در هر دوران را ذکر میکند. علاوه بر این موارد در این اثر رفع تناقض احادیث وارده از پیامبر(ص) در کتابت حدیث، با تعلیل نویسنده روشن میشود.<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص22</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خطیب بغدادی در راستای تکمیل مباحث پیشینیان و یا نظرات جدیدی که دارد یا توجیه نظر دیگران دست به نگارش این کتاب زده است. پیشینیان وی نظراتی درباره روایات متعارض داشتهاند. وی سعی کرده تناقض احادیث و اختلاف اخبار را ابطال کند. ازاینرو کتاب «تقييد العلم» را نوشته و ابوابش را مرتب کرده است. وی در این راستا به بهترین نتیجه دراینباره دست یافته است و با بیان بهتری این مسئله را بیان کرده. وی سعی کرده ثابت کند که تقیید علم (یعنی کتابت حدیث) «مباح و غیر محظور، و مستحب و غیر مکروه» است. بحث از این مطلب او را به اینجا کشانده که از تاریخ تقیید علم (کتابت حدیث) بحث کند. وی میان فقه و تاریخ جمع کرده و از نظرات دیگران در این راستا بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] در راستای تکمیل مباحث پیشینیان و یا نظرات جدیدی که دارد یا توجیه نظر دیگران دست به نگارش این کتاب زده است. پیشینیان وی نظراتی درباره روایات متعارض داشتهاند. وی سعی کرده تناقض احادیث و اختلاف اخبار را ابطال کند. ازاینرو کتاب «تقييد العلم» را نوشته و ابوابش را مرتب کرده است. وی در این راستا به بهترین نتیجه دراینباره دست یافته است و با بیان بهتری این مسئله را بیان کرده. وی سعی کرده ثابت کند که تقیید علم (یعنی کتابت حدیث) «مباح و غیر محظور، و مستحب و غیر مکروه» است. بحث از این مطلب او را به اینجا کشانده که از تاریخ تقیید علم (کتابت حدیث) بحث کند. وی میان فقه و تاریخ جمع کرده و از نظرات دیگران در این راستا بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | ||
طریقه خطیب چنین است که پس از جمع احادیث و اخبار مربوط به موضوع منشأ تقیید علم (وی در این زمینه، بیش از پیشینیانش به جمع روایات پرداخته است)، آن را نظامیافته در دو حلقه مختلف متضاد مییابد؛ برخی ازاینروایات اشاره به جواز کتابت حدیث و اقبال به آن دارند و برخی دیگر، خلاف این امر را میرسانند. تا اینجای امر را پیشینیان وی نیز دریافته و از آن بحث کردهاند ولی وی به نکته جدیدی دراینارتباط اشاره کرده است و آن این است که: برخی ازاینروایات متضمن اشاره به سبب کراهت از کتابت حدیث هستند. وی این روایات را در باب خاصی مطرح و از آنها بحث میکند. از نظر او بهوسیله همین دسته از روایات، میتوان خلاف در نگارش حدیث و تناقض میان این دو دسته از روایات را رفع کرد. البته این بهترین کاری است که در ارتباط با دو دسته روایت به ظاهر متعارض میتوان انجام داد؛ زیرا اگر خود این روایات، مطلب را توضیح بدهند دیگر نیازی به تأویلات در این باب نیست تا در آن تردید شده یا احتمال خطا در آن برود.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> | طریقه [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب]] چنین است که پس از جمع احادیث و اخبار مربوط به موضوع منشأ تقیید علم (وی در این زمینه، بیش از پیشینیانش به جمع روایات پرداخته است)، آن را نظامیافته در دو حلقه مختلف متضاد مییابد؛ برخی ازاینروایات اشاره به جواز کتابت حدیث و اقبال به آن دارند و برخی دیگر، خلاف این امر را میرسانند. تا اینجای امر را پیشینیان وی نیز دریافته و از آن بحث کردهاند ولی وی به نکته جدیدی دراینارتباط اشاره کرده است و آن این است که: برخی ازاینروایات متضمن اشاره به سبب کراهت از کتابت حدیث هستند. وی این روایات را در باب خاصی مطرح و از آنها بحث میکند. از نظر او بهوسیله همین دسته از روایات، میتوان خلاف در نگارش حدیث و تناقض میان این دو دسته از روایات را رفع کرد. البته این بهترین کاری است که در ارتباط با دو دسته روایت به ظاهر متعارض میتوان انجام داد؛ زیرا اگر خود این روایات، مطلب را توضیح بدهند دیگر نیازی به تأویلات در این باب نیست تا در آن تردید شده یا احتمال خطا در آن برود.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> | ||
او، اینگونه کتاب را میآغازد و احادیثی را که منع از کتابت میکنند را برحسب راویانش، تقسیم میکند؛ وی سعی کرده تمام روایات در این باب را با اسانید مختلفشان ذکر کند؛ خطیب بغدادی، تنها ذکر بر روایات صحیح و حسن اکتفا نکرده، بلکه متعرض روایات ضعیف هم شده است. روایات این بخش، مؤید یکدیگر هستند. او سپس به آنچه از هرکدام از صحابه روایت شده، منتقل میشود و متذکر روایات وارد در نهیشان از کتابت یا کراهتشان از کتابت حدیث میگردد. بغدادی، پس از ذکر اقوال صحابه در این باب، آنچه از تابعین در این باب وارد شده را میآورد. در ذهن خواننده این فصلها، کراهت پیامبر(ص) و صحابه و تابعین از کتابت حدیث، نقش میبندد. نویسنده در این بخش به چرایی نقش بستن این تصویر در ذهن مخاطب نمیپردازد؛ بلکه این امر را به فصل بعدی موکول کرده و آن را «وصف العلة في كراهة كتاب الحديث» نام مینهد. او در این بخش به کلمات صحابه و تابعین درباره علت امتناعشان از کتابت حدیث میپردازد و هر تفسیری از آنان را بهصورت جداگانه میآورد و اقوال صحابه و تابعین دیگر در تأیید آن را هم ذکر مینماید. خطیب بغدادی با ذکر اقوالی که متضمن خوفشان از ملازم بر پژوهش غیر قرآن است میآغازد و پس از پایان آن، از سکوتی که از اول کتاب تا بدینجا اتخاذ کرده بود، خارج میشود و میگوید: با این اقوال، روشن میشود که کراهت از کتابت روایت در صدر اول، به این دلیل بوده که روایات با قرآن مشتبه و مخلوط نشود یا افراد، از قرآن باز نمانند. همچنین نهی از کتابت علم (روایات) در صدر اسلام به این علت بوده که فقها و ممیزین میان وحی و غیر وحی در آن زمان کم بودهاند.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> | او، اینگونه کتاب را میآغازد و احادیثی را که منع از کتابت میکنند را برحسب راویانش، تقسیم میکند؛ وی سعی کرده تمام روایات در این باب را با اسانید مختلفشان ذکر کند؛ [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]]، تنها ذکر بر روایات صحیح و حسن اکتفا نکرده، بلکه متعرض روایات ضعیف هم شده است. روایات این بخش، مؤید یکدیگر هستند. او سپس به آنچه از هرکدام از صحابه روایت شده، منتقل میشود و متذکر روایات وارد در نهیشان از کتابت یا کراهتشان از کتابت حدیث میگردد. بغدادی، پس از ذکر اقوال صحابه در این باب، آنچه از تابعین در این باب وارد شده را میآورد. در ذهن خواننده این فصلها، کراهت پیامبر(ص) و صحابه و تابعین از کتابت حدیث، نقش میبندد. نویسنده در این بخش به چرایی نقش بستن این تصویر در ذهن مخاطب نمیپردازد؛ بلکه این امر را به فصل بعدی موکول کرده و آن را «وصف العلة في كراهة كتاب الحديث» نام مینهد. او در این بخش به کلمات صحابه و تابعین درباره علت امتناعشان از کتابت حدیث میپردازد و هر تفسیری از آنان را بهصورت جداگانه میآورد و اقوال صحابه و تابعین دیگر در تأیید آن را هم ذکر مینماید. [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] با ذکر اقوالی که متضمن خوفشان از ملازم بر پژوهش غیر قرآن است میآغازد و پس از پایان آن، از سکوتی که از اول کتاب تا بدینجا اتخاذ کرده بود، خارج میشود و میگوید: با این اقوال، روشن میشود که کراهت از کتابت روایت در صدر اول، به این دلیل بوده که روایات با قرآن مشتبه و مخلوط نشود یا افراد، از قرآن باز نمانند. همچنین نهی از کتابت علم (روایات) در صدر اسلام به این علت بوده که فقها و ممیزین میان وحی و غیر وحی در آن زمان کم بودهاند.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> | ||
وی سپس به این بخش اضافه میکند و مینویسد: از اتکال بر کتاب (قرآن) در این دوره، نهی شده؛ زیرا این امر به اضطراب حفظ میانجامد. تا بدینجای سخن درباره کسانی بوده که شواهد به دست آنان نرسیده، ولی بسیاری بودهاند که بعدها این شواهد به آنها رسیده و روایاتی که نوشته بودهاند را محو کردهاند تا بر آن تکیه نکنند؛ همچنین برخی دیگر بودهاند که از این کار پشیمان شدهاند. اما درباره کسانی که کتابهایشان را دفن کرده یا از بین بردهاند، مصنف پسازاین که روایاتشان را ذکر میکند، اشاره مینماید که آنان از رسیدن دست غیراهل به این روایات و کتابها میترسیدهاند؛ وی پس از ذکر این سخن، شواهدی را برای این مدعا اقامه میکند.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | وی سپس به این بخش اضافه میکند و مینویسد: از اتکال بر کتاب (قرآن) در این دوره، نهی شده؛ زیرا این امر به اضطراب حفظ میانجامد. تا بدینجای سخن درباره کسانی بوده که شواهد به دست آنان نرسیده، ولی بسیاری بودهاند که بعدها این شواهد به آنها رسیده و روایاتی که نوشته بودهاند را محو کردهاند تا بر آن تکیه نکنند؛ همچنین برخی دیگر بودهاند که از این کار پشیمان شدهاند. اما درباره کسانی که کتابهایشان را دفن کرده یا از بین بردهاند، مصنف پسازاین که روایاتشان را ذکر میکند، اشاره مینماید که آنان از رسیدن دست غیراهل به این روایات و کتابها میترسیدهاند؛ وی پس از ذکر این سخن، شواهدی را برای این مدعا اقامه میکند.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نویسنده پس از ذکر این امر، آغاز به ذکر احادیثی که کتابت حدیث را رخصت میدهند، میکند و آن را با اخبار از صحابه، و تابعین و کتابهایشان در حدیث یا ترخیصشان در این امر همراه میکند. او روایات زیادی را در این بخش ذکر مینماید که به لحاظ تعداد در مقایسه به روایات منع کتابت که پیشتر ذکر کرده بود، میچربد. پس از ذکر روایات، به ایراد اقوال و شواهد در فضیلت کتابت علم و اینکه نوشتن روایات آنها نمیگذارد از بین بروند و... میپردازد. وی بحثش دراینارتباط را با این کلام به پایان میبرد: از مشهور آثار و محفوظ احادیث و اخبار از رسول خدا و سلف امت... در جواز کتابت علم و تدوین آن، آنقدری ذکر کردم که به یاری خدا، شک دراینارتباط را رفع کند.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> | نویسنده پس از ذکر این امر، آغاز به ذکر احادیثی که کتابت حدیث را رخصت میدهند، میکند و آن را با اخبار از صحابه، و تابعین و کتابهایشان در حدیث یا ترخیصشان در این امر همراه میکند. او روایات زیادی را در این بخش ذکر مینماید که به لحاظ تعداد در مقایسه به روایات منع کتابت که پیشتر ذکر کرده بود، میچربد. پس از ذکر روایات، به ایراد اقوال و شواهد در فضیلت کتابت علم و اینکه نوشتن روایات آنها نمیگذارد از بین بروند و... میپردازد. وی بحثش دراینارتباط را با این کلام به پایان میبرد: از مشهور آثار و محفوظ احادیث و اخبار از رسول خدا و سلف امت... در جواز کتابت علم و تدوین آن، آنقدری ذکر کردم که به یاری خدا، شک دراینارتباط را رفع کند.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> | ||
او از نقل و ایراد شواهد، اصول و ادله، دریغ نمیکند. وی برای ادیبان و شاعران حظی از علم و نصیبی از اعتبار قائل است. از دید وی از مواردی که بحث را کامل کرده و استنتاج را تقویت میکند و لازم است به آن بهعنوان موردی که صاحبنظر در کتابت است، اخذ کرد، اقوال نویسندگان و شاعران است. وی این باب را در کتاب جلوی خواننده میگشاید و فصلی را در فضل کتابها و بیان منافعشان مینگارد؛ او در این فصل آنچه ائمه ادب دراینارتباط گفتهاند را ذکر میکند و در این راستا ترتیب خاصی اتخاذ نمیکند و اقوال را بدون جداسازی ذکر مینماید... وی سپس به فصلهای دیگری میرسد که در آنها بر ایراد اقوال بهصورت خاص میپردازد. او تراجم کتابها یعنی وصف خاص هر کتابی را ذکر مینماید، سپس اخبار کسانی که کثرت در جمع کتابها داشتهاند را ذکر میکند و پس از آن به ذکر اخبار کسانی که به لحاظ قرائت و حفظ مورد توجه بودهاند میپردازد و پسازآن به ذکر کسانی که انس با کتاب داشتهاند و در آنها نظر میکردهاند، منتقل میشود. خطیب بغدادی، این فصلها را با ذکر کسانی که عاشق کتاب بودهاند تا جایی که کتابشان را به کسی قرض نمیدادهاند و ... به پایان میبرد. شاید قصد وی از مطرح کردن بحث کتاب در این فصل، اشاره به عظمت کتاب باشد.<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | او از نقل و ایراد شواهد، اصول و ادله، دریغ نمیکند. وی برای ادیبان و شاعران حظی از علم و نصیبی از اعتبار قائل است. از دید وی از مواردی که بحث را کامل کرده و استنتاج را تقویت میکند و لازم است به آن بهعنوان موردی که صاحبنظر در کتابت است، اخذ کرد، اقوال نویسندگان و شاعران است. وی این باب را در کتاب جلوی خواننده میگشاید و فصلی را در فضل کتابها و بیان منافعشان مینگارد؛ او در این فصل آنچه ائمه ادب دراینارتباط گفتهاند را ذکر میکند و در این راستا ترتیب خاصی اتخاذ نمیکند و اقوال را بدون جداسازی ذکر مینماید... وی سپس به فصلهای دیگری میرسد که در آنها بر ایراد اقوال بهصورت خاص میپردازد. او تراجم کتابها یعنی وصف خاص هر کتابی را ذکر مینماید، سپس اخبار کسانی که کثرت در جمع کتابها داشتهاند را ذکر میکند و پس از آن به ذکر اخبار کسانی که به لحاظ قرائت و حفظ مورد توجه بودهاند میپردازد و پسازآن به ذکر کسانی که انس با کتاب داشتهاند و در آنها نظر میکردهاند، منتقل میشود. [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]]، این فصلها را با ذکر کسانی که عاشق کتاب بودهاند تا جایی که کتابشان را به کسی قرض نمیدادهاند و ... به پایان میبرد. شاید قصد وی از مطرح کردن بحث کتاب در این فصل، اشاره به عظمت کتاب باشد.<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منبع مقاله== | ==منبع مقاله== |
ویرایش