پرش به محتوا

ریاض السیاحه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تاريخي ' به 'تاریخی '
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'تاريخي ' به 'تاریخی ')
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
| زبان =فارسی   
| زبان =فارسی   
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏278‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏ر‎‏9 ‏
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏278‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏ر‎‏9 ‏
| موضوع =ايران - جغرافيای تاريخي
| موضوع =ايران - جغرافيای تاریخی


تصوف  
تصوف  


عارفان - سرگذشت نامه
عارفان - سرگذشت‌نامه 


عرفان  
عرفان  
خط ۲۸: خط ۲۸:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10249
| کتابخوان همراه نور =10249
| کتابخوان همراه نور =10249
| کد پدیدآور =03392  
| کد پدیدآور =03392  
خط ۳۷: خط ۳۷:
'''ریاض السیاحه'''، اثر [[شیروانی، زین‌العابدین|میرزا زین‌العابدین شیروانی]] (متوفی 1253ق) و تصحیح [[حامدی ربانی، اصغر|اصغر حامد ربانی]] و با مقدمه [[بدرالدین، حسین|حسین بدرالدین]]، کتابی است یک‌جلدی به زبان فارسی با موضوع تصوف و عرفان و تاریخ. سلسله مشایخ صوفیه و تاریخ ملوک ایران را در این کتاب، می‌توان یافت.
'''ریاض السیاحه'''، اثر [[شیروانی، زین‌العابدین|میرزا زین‌العابدین شیروانی]] (متوفی 1253ق) و تصحیح [[حامدی ربانی، اصغر|اصغر حامد ربانی]] و با مقدمه [[بدرالدین، حسین|حسین بدرالدین]]، کتابی است یک‌جلدی به زبان فارسی با موضوع تصوف و عرفان و تاریخ. سلسله مشایخ صوفیه و تاریخ ملوک ایران را در این کتاب، می‌توان یافت.


این کتاب در سال 1337 در دست تألیف بوده و در همان سال 25 شوال المکرم در قصبه قمشه به پایان رسیده است و دیباچه کتاب بنام شاهزاده محمدرضا حاکم گیلان است. <ref>ر.ک: مقدمه اصغر ربانی، ص78</ref>
این کتاب در سال 1337 در دست تألیف بوده و در همان سال 25 شوال المکرم در قصبه قمشه به پایان رسیده است و دیباچه کتاب بنام شاهزاده محمدرضا حاکم گیلان است.<ref>ر.ک: مقدمه اصغر ربانی، ص78</ref>


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۵: خط ۴۵:
مصحح کتاب درباره آن می‌نویسد: این کتاب گنجینه‌ای است از عرفان و تذکره و علوم و شبیه دایرة‎المعارفی است از مطالب تاریخى جغرافیائى و سفینه‌ای است از اشعار و در حد خود کم‌نظیر بلکه بى‌نظیر است. سعى مؤلف بر این است که تا ممکن است از مطالب سمعى بگریزد و هر چه دیده و به ثبوت رسانده متذکر گردد و نیز از تعصب و عناد و تنگ‎چشمى بپرهیزد و الحق در این معنى داد سخن داده و حق مطلب را ادا کرده است‎.
مصحح کتاب درباره آن می‌نویسد: این کتاب گنجینه‌ای است از عرفان و تذکره و علوم و شبیه دایرة‎المعارفی است از مطالب تاریخى جغرافیائى و سفینه‌ای است از اشعار و در حد خود کم‌نظیر بلکه بى‌نظیر است. سعى مؤلف بر این است که تا ممکن است از مطالب سمعى بگریزد و هر چه دیده و به ثبوت رسانده متذکر گردد و نیز از تعصب و عناد و تنگ‎چشمى بپرهیزد و الحق در این معنى داد سخن داده و حق مطلب را ادا کرده است‎.


البته در بعضی قسمت‎ها چون تاریخ گذشتگان ناچار به نقل از مورخین اکتفا نموده است و بنابراین اگر بعض گوشه‌هاى تاریخ به افسه‌گانه شبیه‌تر باشد و تحقیقات خلاف آن‌ها را روشن ساخته باشد مانند (تاریخ ملوک پیشدادى و کیان) بر مؤلف بحثى نخواهد بود.
البته در بعضی قسمت‎ها چون تاریخ گذشتگان ناچار به نقل از مورخین اکتفا نموده است و بنابراین اگر بعض گوشه‌هاى تاریخ به افسانه شبیه‌تر باشد و تحقیقات خلاف آن‌ها را روشن ساخته باشد مانند (تاریخ ملوک پیشدادى و کیان) بر مؤلف بحثى نخواهد بود.


مطلب دیگر این است که مؤلف بسیار جاها دیده و شهرها سیاحت کرده و اشخاص ملاقات نموده که آن‌ها را در کتاب خود نیاورده است. اولین دلیل این امر، رعایت اختصار بوده و دوم آنکه نوشته‌ها و یادداشت‎های او را یکى از حکام در ضمن آزار بسیار از بین برده است. بخشی از نوشته وی که دراین‌ارتباط است برای آشنایی با قلم وی ذکر می‌گردد: «استعذار- بر ضمیر منیر دانشمندان عذرپذیر مخفى و مستتر نماند که جامع این اوراق و محرر این اطباق الفقیر الحقیر الساهى ابن اسکندر زین‌العابدین نعمت اللهی در حین گردش عالم و سیاحت طوایف امم بهر بلدى و شهرى که وارد می‌شد و بهر ناحیه و دیارى که منزل مى‌نمود فی‌الجمله اگر احوال و اوضاع آن دیار در نظر غرابت داشت و کلامى که اعتناء به او بود از محققى استماع مى‌نمود به قید کتابت آورده جمع مى‌کرد و حالات و مقالات هر فرقه را تحریر مى‌نمود به‌قصد آنکه اگر روزى توفیق رفیق گردد و عون بارى‎تعالى یار شود ترتیب و تدوین نموده کتابى سازد و در آن باب سعى بلیغ و اهتمام تمام داشت عاقبت‌الامر به خاطر آمد که قطع علایق از ایران نموده در آستان قدس خامس آل عبا جناب سیدالشهدا علیه‌السلام مجاورت اختیار نماید، در آن مکان شریف فارغ‌البال و آسوده‎حال آنچه مکنون خاطر است به انجام رساند و چندى که از عمر باقى است در زیارت آن حضرت مختتم گرداند بناء علی‌هذا در سنه هزار و دویست و چهل‌ویک هجرى از بلده شیراز حرکت نموده عزیمت مقصد کرد و روى توجه به صوب (سمت) امام مظلوم آورد چون به قصبه قمشه رسید محمدقاسم خان ولد سلیمان خان قاجار که حکومت آن دیار بوى متعلق بود ستمگرى کرده جمیع اسباب و اشیاء و ما یعرف راقم را غارت و تصرف نمود و اهل و عیال و متعلقان فقیر را دستگیر کرد و آنچه از لوازم جور و ظلم و ایذاء بود نسبت به فقیر و متعلقان به عمل آورد من‌جمله اوراقى که در مدت بیست‌وپنج سال زحمت کشیده جمع کرده بود همگى را تاراج نمود نه از خدا شرم و نه از رسول اکرم آزرم کرد چون مضامین اوراق و اسماى بلاد همگى در خاطر نبود و نیز جمیع مطالب و مضامین آن‌ها را حفظ نمودن از حیز امکان خارج بود بنابرآن اکثر بلاد اقالیم سبعه از مشرق و مغرب و شمال و جنوب مذکور نگردید و بر وفق دلخواه به انجام نرسید و به فحواى العذر عند الکرام مقبول اگر در این دفتر تفریط و افراط مشاهده گردد و در عبارات و حکایات آن زیاده و نقصان دیده شود عفو خواهند فرمود و بر بى‎ربطى حقیر حمل نخواهند نمود.»<ref>ر.ک: همان، ص80-82</ref>
مطلب دیگر این است که مؤلف بسیار جاها دیده و شهرها سیاحت کرده و اشخاص ملاقات نموده که آن‌ها را در کتاب خود نیاورده است. اولین دلیل این امر، رعایت اختصار بوده و دوم آنکه نوشته‌ها و یادداشت‎های او را یکى از حکام در ضمن آزار بسیار از بین برده است. بخشی از نوشته وی که دراین‌ارتباط است برای آشنایی با قلم وی ذکر می‌گردد: «استعذار- بر ضمیر منیر دانشمندان عذرپذیر مخفى و مستتر نماند که جامع این اوراق و محرر این اطباق الفقیر الحقیر الساهى ابن اسکندر زین‌العابدین نعمت‌اللهی در حین گردش عالم و سیاحت طوایف امم بهر بلدى و شهرى که وارد می‌شد و بهر ناحیه و دیارى که منزل مى‌نمود فی‌الجمله اگر احوال و اوضاع آن دیار در نظر غرابت داشت و کلامى که اعتناء به او بود از محققى استماع مى‌نمود به قید کتابت آورده جمع مى‌کرد و حالات و مقالات هر فرقه را تحریر مى‌نمود به‌قصد آنکه اگر روزى توفیق رفیق گردد و عون بارى‎تعالى یار شود ترتیب و تدوین نموده کتابى سازد و در آن باب سعى بلیغ و اهتمام تمام داشت عاقبت‌الامر به خاطر آمد که قطع علایق از ایران نموده در آستان قدس خامس آل عبا جناب سیدالشهدا علیه‌السلام مجاورت اختیار نماید، در آن مکان شریف فارغ‌البال و آسوده‌حال آنچه مکنون خاطر است به انجام رساند و چندى که از عمر باقى است در زیارت آن حضرت مختتم گرداند بناء علی‌هذا در سنه هزار و دویست و چهل‌ویک هجرى از بلده شیراز حرکت نموده عزیمت مقصد کرد و روى توجه به صوب (سمت) امام مظلوم آورد چون به قصبه قمشه رسید محمدقاسم خان ولد سلیمان خان قاجار که حکومت آن دیار بوى متعلق بود ستمگرى کرده جمیع اسباب و اشیاء و ما یعرف راقم را غارت و تصرف نمود و اهل و عیال و متعلقان فقیر را دستگیر کرد و آنچه از لوازم جور و ظلم و ایذاء بود نسبت به فقیر و متعلقان به عمل آورد من‌جمله اوراقى که در مدت بیست‌وپنج سال زحمت کشیده جمع کرده بود همگى را تاراج نمود نه از خدا شرم و نه از رسول اکرم آزرم کرد چون مضامین اوراق و اسماى بلاد همگى در خاطر نبود و نیز جمیع مطالب و مضامین آن‌ها را حفظ نمودن از حیز امکان خارج بود بنابرآن اکثر بلاد اقالیم سبعه از مشرق و مغرب و شمال و جنوب مذکور نگردید و بر وفق دلخواه به انجام نرسید و به فحواى العذر عند الکرام مقبول اگر در این دفتر تفریط و افراط مشاهده گردد و در عبارات و حکایات آن زیاده و نقصان دیده شود عفو خواهند فرمود و بر بى‎ربطى حقیر حمل نخواهند نمود.»<ref>ر.ک: همان، ص80-82</ref>


ترتیب این کتاب برخلاف دو کتاب دیگر نویسنده که در آن‌ها اسامى شهرها به ترتیب حروف است بر اساس ممالک است و طبق فهرستى که ابتدا ذکر نموده رفتار شده است. وی پس از دیباچه می‌گوید بنیاد این مجموعه بر خلدى و چهار روضه و بهارى نهاده گشت؛ خلد در چگونگى تقسیم زمین است. روضه اول: ولایات ایران است، روضه دوم: توران و کابلستان و کشمیر، روضه سوم: روم، روضه چهارم: جزیرة‎العرب و شام و مصر. بهار: کشور هندوستان است.<ref>ر.ک: همان، ص78-79</ref>
ترتیب این کتاب برخلاف دو کتاب دیگر نویسنده که در آن‌ها اسامى شهرها به ترتیب حروف است بر اساس ممالک است و طبق فهرستى که ابتدا ذکر نموده رفتار شده است. وی پس از دیباچه می‌گوید بنیاد این مجموعه بر خلدى و چهار روضه و بهارى نهاده گشت؛ خلد در چگونگى تقسیم زمین است. روضه اول: ولایات ایران است، روضه دوم: توران و کابلستان و کشمیر، روضه سوم: روم، روضه چهارم: جزیرة‎العرب و شام و مصر. بهار: کشور هندوستان است.<ref>ر.ک: همان، ص78-79</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
# ششم عناوین این کتاب غالباً ً در نسخه بود و گاهى هم به مناسبت عنوانى را افزوده‌ام‎.
# ششم عناوین این کتاب غالباً ً در نسخه بود و گاهى هم به مناسبت عنوانى را افزوده‌ام‎.
# مطلب دیگر راجع به تغییر کتابت بعض کلمات است که ما انجام داده‌ایم:
# مطلب دیگر راجع به تغییر کتابت بعض کلمات است که ما انجام داده‌ایم:
##یکى آنکه بجاى همزه پس از هاى غیرملفوظ لفظ «بى» گذاشتم مگر در صورت اضافه‎، دیگر لفظ خواست را که غالباً ً در نسخه بجاى خاست نوشته بودند درست نمودم زیرا (خواستن) به معنی اراده کردن و طلب نمودن است ولى (خاستن) به معنی از جا بلند شدن است و استعمال یکى بجاى دیگر درست نیست.
##یکى آنکه بجاى همزه پس از‌هاى غیرملفوظ لفظ «بى» گذاشتم مگر در صورت اضافه‎، دیگر لفظ خواست را که غالباً ً در نسخه بجاى خاست نوشته بودند درست نمودم زیرا (خواستن) به معنی اراده کردن و طلب نمودن است ولى (خاستن) به معنی از جا بلند شدن است و استعمال یکى بجاى دیگر درست نیست.
## دیگر لفظ خوار به معنی بی‌مقدار و (خار) به معنی تیغه که بر شاخ زند گاهى در نسخه غلط نوشته بود درست کردم.
## دیگر لفظ خوار به معنی بی‌مقدار و (خار) به معنی تیغه که بر شاخ زند گاهى در نسخه غلط نوشته بود درست کردم.
## دیگر لفظ رذیله را غالباً ً با زاى اخت الراء نوشته بودند تبدیل به ذال نمودم.
## دیگر لفظ رذیله را غالباً ً با زاى اخت الراء نوشته بودند تبدیل به ذال نمودم.
خط ۸۰: خط ۸۰:
مقدمه مصحح کتاب.
مقدمه مصحح کتاب.


== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۹۱: خط ۹۲:
   
   
[[رده:طبقات. تراجم. کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)]]
[[رده:طبقات. تراجم. کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)]]
[[رده:مرداد(98)]]
[[رده:25 تیر الی 24 مرداد (98)]]