۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11054AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
پارهاى از مطالب كتاب«آداب النفوس»: | پارهاى از مطالب كتاب«آداب النفوس»: | ||
#بهترين راه براى معرفت خداوند سبحان، تدبر در حسن تدبير و قدرت حق تعالى در ايجاد اشياء و مشاهده آيات و نشانههاى اوست. انسان بعد از معرفت حق تعالى بايد ملتزم به فرائض و متأدب به آداب شريعت باشد و بايد در كردار و گفتار، به صالحان اقتدا كند كه اين، حقيقت توسل به حب آنهاست. | |||
#انسان بايد بعد از فرائض ظاهرى، به فرائض باطنى، از قبيل تصحيح سرائر، صدق نيت، استقامت در اراده و... مشغول باشد و خداوند متعال اينگونه اعمال باطنى را مهيمن بر اعمال جوارحى قرار داده است. | |||
#انسان نبايد از زبان خودش غافل باشد، چون غفلت از آن موجب هلاكت آدمى است؛ ازاينروى، پيامبر اكرم(ص) مىفرمايند: «هر كس سكوت كند، نجات مىيابد». | |||
#حريص بودن به دنيا، نور قلب را خاموش مىكند. وقتى انسان از اسباب دنيوى قطع طمع نمايد، رغبت و طمع وى به اسباب اخروى جلب مىشود. | |||
#قلب وقتى ظلمانى مىشود كه از خوف لازم و حزن دائم خالى گردد، پس بر هر مسلمانى واجب است كه در تحصيل خوف و حزن كوشش كند تا قلب، نورانى شده و شيطان از آن اعراض كند. | |||
#اشرف مقامات و افضل آنها مراقبة الله است و بالاترين حد مراقبه، مراقبة النظر است و آن اين است كه انسان با سراسر وجودش دريابد كه خداوند متعال ناظر بر اعمال بندگانش مىباشد. | |||
#راه آخرت يكى است، ولى مردمان دو صنفند: صنفى، اهل عدلند و صنفى، اهل فضل. طريق عدل، طريق استقامت است، ولى طريق فضل، طريق زيادهطلبى. اهل عدل، با سه خصلت علم، فعل و صبر شناخته مىشوند. | |||
#تطهير، انتقال از شر به اساسى است كه خير بر آن بنا شده است... كسى كه قبل از عمل تطهير نكند، شر، منفعت خير را از او بازمىدارد. | |||
#طالب خير بايد داراى پنج خصلت باشد كه عبارتند از:صدق، صواب، شكر، رجاء و خوف. | |||
#در بيشتر آيات قرآنى اشاره شده كه انسانها مورد آزمايش و ابتلاء قرار مىگيرند تا ايمان واقعى مشخص گردد. انسان گاهى كارهاى نيكى انجام مىدهد كه هيچگاه از آنها طرفى نمىبندد، چون براى رضاى الهى نبوده، بلكه صرفاً براى رضايت مردم و ثناگويى آنها بوده است. انسان بايد مواظب خدعههاى شيطان باشد، چون شيطان از راههاى مختلف، انسان را گمراه مىكند. | |||
#انسان با مراجعه به نفس مىتواند آفات و رذايل نفسانى را شناخته و در صدد اصلاح آن برآيد و مراجعه به نفس اساس سلوك صحيح است. | |||
#علامت قبولى توبه، شدت خوف و صدق ندامت است و علائم صدق ندامت عبارت است از: حفظ كردن بقيه عمر، دوام حزن، كثرت بكاء، تفويض الى الله، صبر بر احكام خداوند عز و جل و رضا و تسليم در تمامى امور. | |||
#صدق در يقين، مشاهدهى ثواب و عقاب است. حب عزت و بزرگى ريشهى امراض قلبى است. | |||
#كسى كه اهل عنايت به خويش باشد و فهم تجربه به وى ارزانى شده باشد، خير و شر را مىشناسد و مىداند كه از كجاست و چگونه است و... | |||
#بيدارى و تيقظ، اصل هر خيرى است و غفلت، اصل هر شرى. | |||
#شخص متوكل در تمامى حاجات دنيوى و اخروى خود به خدا تكيه دارد و از هر چه غير خداست، قطع اميد مىكند، چون فقط خداوند را ملجأ و پناهگاه خود مىداند. انسان متوكل هيچگاه به دنيا التفات نكرده و هرگز خوف كسى را به دل راه نمىدهد. ايمان بدون توكل معنايى ندارد و همانطورىكه ايمان داراى مراتب است، توكل هم داراى مراتب و درجات است. | |||
محاسبى در«كتاب التوهم» مىكوشد تا توهمات و انديشههاى ناصواب و غلط را در بارهى معاد حذف كرده و نظريه صحيح و عالى را جاىگزين آن كند. وى ابتدا، در بارهى كيفيت نزع موت و سكرات آن، رؤيت ملك الموت و تمثل او بهصورتهاى مختلف، آمدن دو ملك و نحوهى سؤالات آنها بحث مىكند، سپس در بارهى نفخ صور و مردن و سپس زنده شدن تمام موجودات و قيام انسان در پيشگاه حضرت احديت و حشر و نشر و حساب و كتاب و جزاء و سؤال و ميزان و صراط و شفاعت و اعراف و بهشت و دوزخ سخن مىگويد و بالاخره با بحث از اكرام نمودن خداوند بندگان خويش را و وصف مائده رحمانى، كتاب را به پايان مىبرد. | محاسبى در«كتاب التوهم» مىكوشد تا توهمات و انديشههاى ناصواب و غلط را در بارهى معاد حذف كرده و نظريه صحيح و عالى را جاىگزين آن كند. وى ابتدا، در بارهى كيفيت نزع موت و سكرات آن، رؤيت ملك الموت و تمثل او بهصورتهاى مختلف، آمدن دو ملك و نحوهى سؤالات آنها بحث مىكند، سپس در بارهى نفخ صور و مردن و سپس زنده شدن تمام موجودات و قيام انسان در پيشگاه حضرت احديت و حشر و نشر و حساب و كتاب و جزاء و سؤال و ميزان و صراط و شفاعت و اعراف و بهشت و دوزخ سخن مىگويد و بالاخره با بحث از اكرام نمودن خداوند بندگان خويش را و وصف مائده رحمانى، كتاب را به پايان مىبرد. |
ویرایش