۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بهک' به 'بهک') |
جز (جایگزینی متن - 'هتر' به 'هتر') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«این دو رساله همانند سایر رسائل منطقى و فلسفى و ریاضى و نجومى و اخلاقى در دوران نهضت ترجمه اسلامى به عربى ترجمه شد. در ترجمه این رسالهها از یونانى یا سریانى به عربى و تصحیح و تهذیب آن ترجمهها گاه چنان دقّت و حتّى وسواسى بهکار رفته که بهراستى حیرتانگیز است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | «این دو رساله همانند سایر رسائل منطقى و فلسفى و ریاضى و نجومى و اخلاقى در دوران نهضت ترجمه اسلامى به عربى ترجمه شد. در ترجمه این رسالهها از یونانى یا سریانى به عربى و تصحیح و تهذیب آن ترجمهها گاه چنان دقّت و حتّى وسواسى بهکار رفته که بهراستى حیرتانگیز است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
برداشتها و شرحهای [[ارسطو]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از رسائل [[ارسطو]] و سایر فلاسفه، بهقدری دقیق است که مسمانان معمولا پس از آن به سراغ برداشتهای این فلاسفه از آنها رفتند. هرکس شفا را با ترجمههاى رسائل ارسطو و رسائل شارحان او از تئوفراستس و ثامسطیوس و اسکندر افرودیسى و فرفوریوس و شارحان دیگر مقایسه کند، چنان اعجاب و بهت و حیرتى به او دست میدهد که به هیچ عبارت قابل توصیف نیست. کار او به اعجاز | برداشتها و شرحهای [[ارسطو]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از رسائل [[ارسطو]] و سایر فلاسفه، بهقدری دقیق است که مسمانان معمولا پس از آن به سراغ برداشتهای این فلاسفه از آنها رفتند. هرکس شفا را با ترجمههاى رسائل ارسطو و رسائل شارحان او از تئوفراستس و ثامسطیوس و اسکندر افرودیسى و فرفوریوس و شارحان دیگر مقایسه کند، چنان اعجاب و بهت و حیرتى به او دست میدهد که به هیچ عبارت قابل توصیف نیست. کار او به اعجاز شبیهتر است تا به یک امر عادى معمولى. آثار فارابى و ابن سینا موجب شد که دیگر کمتر حکیم مسلمانى سراغ ترجمه آنها برود؛ ازاینرو این کمبود را نمیتوان نادیده گرفت که حکماى اسلام با زبان یونانى بیگانه شدند و دیگر به این ترجمهها هم مراجعه نمىکردند و بدینسان ارتباط آنها با سرچشمه اصلى علوم اوایل قطع شد. گذشته از این برخى بر آن بودند که به افکار ارسطو رنگ اسلامى بدهند. از طرف دیگر کتاب اثولوجیا را که ترجمهگونهاى است از انئاد فلوطین، از ارسطو میدانستند درصورتىکه آراء متافیزیکى ارسطو با آراء فلوطین تفاوت بین دارد. | ||
بنابراین استادان فلسفه اسلامى و بهنحو کلّى اصحاب فلسفه در زمان ما، براى شناخت چهره واقعى فلسفه ارسطو باید به متن نوشتههاى او و نوشتههاى شارحان آثار او که به قلم خود ایشان جارى شده، مراجعه کنند و از سرچشمههاى حقیقى سیراب شوند و یقینا در این مراجعه به نکات بسیار قابل توجّه دست خواهند یافت و به اختلاف آنچه در آن آثار و در کتب اسلامى آمده، واقف خواهند شد و خلاصه باید گفت «ارسطو فیلسوفى است که از نو باید شناخت». | بنابراین استادان فلسفه اسلامى و بهنحو کلّى اصحاب فلسفه در زمان ما، براى شناخت چهره واقعى فلسفه ارسطو باید به متن نوشتههاى او و نوشتههاى شارحان آثار او که به قلم خود ایشان جارى شده، مراجعه کنند و از سرچشمههاى حقیقى سیراب شوند و یقینا در این مراجعه به نکات بسیار قابل توجّه دست خواهند یافت و به اختلاف آنچه در آن آثار و در کتب اسلامى آمده، واقف خواهند شد و خلاصه باید گفت «ارسطو فیلسوفى است که از نو باید شناخت». | ||
جاى خوشبختى است که در زمان ما غیر از کتابهاى تاریخ فلسفه که ارسطو در همه آنها از عناوین اصلى است، کتابهایى مستقل که درباره ارسطو نوشته شده، به فارسى درآمده و گذشته از آن، قسمت عمده آثار ارسطو هم ترجمه شده و بدینسان منابعى بس غنى در اختیار طالبان فلسفه قرار گرفته است. | جاى خوشبختى است که در زمان ما غیر از کتابهاى تاریخ فلسفه که ارسطو در همه آنها از عناوین اصلى است، کتابهایى مستقل که درباره ارسطو نوشته شده، به فارسى درآمده و گذشته از آن، قسمت عمده آثار ارسطو هم ترجمه شده و بدینسان منابعى بس غنى در اختیار طالبان فلسفه قرار گرفته است. |
ویرایش