۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7803 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =7803 | ||
| کتابخوان همراه نور =11851 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
يكى از اركان ظرافت «حبّ» است. مسأله عشق و محبت و ارتباط استوار آن با ظرافت وشاء را بر آن داشت كه داستانهاى عاشقانه و نظريات و تجارب شخصياش را در اين موضوع مطرح نمايد و صفحات بسيارى از كتاب را به اين موضوع اختصاص دهد. او در صفحه 121 كتاب تأكيد مىكند كه اديب ظريف بايد «عاشق» باشد. | يكى از اركان ظرافت «حبّ» است. مسأله عشق و محبت و ارتباط استوار آن با ظرافت وشاء را بر آن داشت كه داستانهاى عاشقانه و نظريات و تجارب شخصياش را در اين موضوع مطرح نمايد و صفحات بسيارى از كتاب را به اين موضوع اختصاص دهد. او در صفحه 121 كتاب تأكيد مىكند كه اديب ظريف بايد «عاشق» باشد. | ||
از علماى | از علماى مذهبى، آن كه نخستين بار در موضوع عشق و عاشقى چير نوشته است، محمد بن داود (متوفى297ق) است. وى هفتمين ظاهرى مسلك و پسر بنيانگذار نحله ظاهريه بود. پنجاه باب نخستين كتابش «الزهره» حالات عشق را بيان مىكند. از مشتركات كتاب الزهره و كتاب الظرف و الظرفاء اين است كه عشق بايد «عفيف» باشد. او تغزّل نسبت به أمردان را خلاف آيين ظريفان مىداند، برعكس سنت تغزّل به زنان را در شعر ممدوح مىشمارد. | ||
داستانهایى كه وشاء آورده بعضى جنبه افسهگانهاى دارد و بعضى جنبه تاريخى و اين داستانها را بعداً [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] در الاغانى به شرح آورده است. برخى از داستانهاى وشّاء به زندگى اجتماعى و واقعيات حيات باز مىگردد: «على(ع) كنيزى داشت و مؤذنى، آن مؤذن به كنيز اظهار عشق كرد و كنيز به حضرت اطلاع داد. حضرت فرمود: اگر اين بار چنين حرفى زد، تو هم جواب مثبت بده. ببين چه مىخواهد؟ اين بار كه مؤذن به كنيز گفت: «دوستت دارم». كنيز گفت: «من هم تو را دوست دارم، حالا چه كار كنيم؟» مؤذن گفت: «بايد صبر كنيم تا خداى صابران ما را به هم برساند.» وقتى كه كنيز ماوقع را به حضرت گزارش داد، حضرت آن دو را به هم تزويج فرمود».(ص115) | داستانهایى كه وشاء آورده بعضى جنبه افسهگانهاى دارد و بعضى جنبه تاريخى و اين داستانها را بعداً [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] در الاغانى به شرح آورده است. برخى از داستانهاى وشّاء به زندگى اجتماعى و واقعيات حيات باز مىگردد: «على(ع) كنيزى داشت و مؤذنى، آن مؤذن به كنيز اظهار عشق كرد و كنيز به حضرت اطلاع داد. حضرت فرمود: اگر اين بار چنين حرفى زد، تو هم جواب مثبت بده. ببين چه مىخواهد؟ اين بار كه مؤذن به كنيز گفت: «دوستت دارم». كنيز گفت: «من هم تو را دوست دارم، حالا چه كار كنيم؟» مؤذن گفت: «بايد صبر كنيم تا خداى صابران ما را به هم برساند.» وقتى كه كنيز ماوقع را به حضرت گزارش داد، حضرت آن دو را به هم تزويج فرمود».(ص115) | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
در مجموع بايد گفت كه عشقى كه وشّاء از آن سخن گفته است، عبارت است از، عشق زمينى و مجازى و به عشق حقيقى و الهى كمتر توجه كرده است. اين در حالى است كه اشعار و نوشتههاى ادباى راستين مملوّ از حكم و مواعضى است كه از قرآن كريم و سخنان نبىاكرم(ص) و بزرگان دين نشأت گرفته است. او برخلاف صوفيه كه انسان كامل را انسان ربّانى مىانگارند، انسان كامل يا (ظريف) را انسان اجتماعى مىداند. با تعريف مزبور زنديقان، نديمان، موسيقىدانان، عياش پيشگان ثروتمند حجاز هم ظريف قلمداد مىشدند. بدين گونه «ظرافت» كه يكى از خصوصياتش «عشق عفيف» بود، در يك تحوّل و تطوّر تدريجى ربطى هم با هرزگى و عياشى و... پيدا كرد كه البته وشاء اين همه را نفى مىكند و ظرافت بدون عفت را قبول ندارد. | در مجموع بايد گفت كه عشقى كه وشّاء از آن سخن گفته است، عبارت است از، عشق زمينى و مجازى و به عشق حقيقى و الهى كمتر توجه كرده است. اين در حالى است كه اشعار و نوشتههاى ادباى راستين مملوّ از حكم و مواعضى است كه از قرآن كريم و سخنان نبىاكرم(ص) و بزرگان دين نشأت گرفته است. او برخلاف صوفيه كه انسان كامل را انسان ربّانى مىانگارند، انسان كامل يا (ظريف) را انسان اجتماعى مىداند. با تعريف مزبور زنديقان، نديمان، موسيقىدانان، عياش پيشگان ثروتمند حجاز هم ظريف قلمداد مىشدند. بدين گونه «ظرافت» كه يكى از خصوصياتش «عشق عفيف» بود، در يك تحوّل و تطوّر تدريجى ربطى هم با هرزگى و عياشى و... پيدا كرد كه البته وشاء اين همه را نفى مىكند و ظرافت بدون عفت را قبول ندارد. | ||
به هر تقدير رُجحان ميان محبوب خانگى عفيف و شاهد بازارى، عشق اختيارى و آموزندگى آن، ممدوح بودن تغزل به زنان، شعر عاشقانه و برخى تعاريف | به هر تقدير رُجحان ميان محبوب خانگى عفيف و شاهد بازارى، عشق اختيارى و آموزندگى آن، ممدوح بودن تغزل به زنان، شعر عاشقانه و برخى تعاريف مذهبى، دعا در موضوع عشق از سوى عاشقان پاکباز، برخى حكايات سوزناك عاشقانه و... از مقولاتى هستند كه در مجموعه ادب عربى و از جمله كتاب حاضر فراوان آمده است و در حاشيه آنها مطالب قابل تأملى آمده است كه نيازمند نقد و تحليل است. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش