۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |870ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |اردبیل | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |950ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در لقب او، حتّى در مآخذ عصرى و نزدیک به روزگارش اختلاف است. در اجازهاى كه جلالالدين دوانى (م 908ق.) برای وى به غرض تدريس شواكل الحور في شرح هياكل النور نوشته، او را با لقب «جلالالدين» خوانده؛ ولى در اجازه ديگرى كه امیر جمالالدين عطاءاللّه بن فضلاللّه حسینى به غرض تدريس انوار التنزيل بيضاوى، برای وى نوشته، از او با لقب «كمالالدين» ياد كرده است. | در لقب او، حتّى در مآخذ عصرى و نزدیک به روزگارش اختلاف است. در اجازهاى كه جلالالدين دوانى (م 908ق.) برای وى به غرض تدريس شواكل الحور في شرح هياكل النور نوشته، او را با لقب «جلالالدين» خوانده؛ ولى در اجازه ديگرى كه امیر جمالالدين عطاءاللّه بن فضلاللّه حسینى به غرض تدريس انوار التنزيل بيضاوى، برای وى نوشته، از او با لقب «كمالالدين» ياد كرده است. | ||
وى در نيمه دوم از سده نهم هجرى در اردبيل زاده شد. به نظر مىرسد كه دوران جوانى را در زادگاهش به تحصيل علوم شرعى پرداخته و در این مورد از على آملى كسب فيض كرده، چنانچه در آغاز حاشيهاى كه بر القواعد علامه نگاشته است، به این نكته تصريح مىكند. نيز هم در همان دوره، به خدمت شيخ حيدر صفوى رسيد، و به قول سام میرزا صفوى «به اشارت شفا بشارت آن قدوه ارباب نجات، جهت تحصيل كمالات روى توجه به جانب خراسان كرده بود». | == ولادت == | ||
وى در نيمه دوم از سده نهم هجرى در اردبيل زاده شد. | |||
== تحصیل == | |||
به نظر مىرسد كه دوران جوانى را در زادگاهش به تحصيل علوم شرعى پرداخته و در این مورد از على آملى كسب فيض كرده، چنانچه در آغاز حاشيهاى كه بر القواعد علامه نگاشته است، به این نكته تصريح مىكند. نيز هم در همان دوره، به خدمت شيخ حيدر صفوى رسيد، و به قول سام میرزا صفوى «به اشارت شفا بشارت آن قدوه ارباب نجات، جهت تحصيل كمالات روى توجه به جانب خراسان كرده بود». | |||
از گفته سام میرزا چنين برمىآيد كه الهى اردبيلى بايد تا سالهاى 880-890ق. در اردبيل مانده باشد، زيرا شيخ حيدر (م 893ق.) جوان بود كه با اوزون حسن در 874ق. به اردبيل رفت و به بقعه صفویان در اردبيل راه يافت و چند سالى گذشت تا جاى شيخ جنيد، عموى بزرگ خود را گرفت و به سلسله مشايخ آن ديار سر و سامان داد. به نظر مىرسد كه الهى، تا سالهاى نزدیک به 890ق. در اردبيل مانده است و گویا در همان جا، به انديشه نگارش شرحى بر گلشن راز [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] كه در 908 ق.هجرى تأليف كرده افتاده است و به تحصيل آراء شيخ حيدر صفوى در این خصوص اهتمام ورزيده است. | از گفته سام میرزا چنين برمىآيد كه الهى اردبيلى بايد تا سالهاى 880-890ق. در اردبيل مانده باشد، زيرا شيخ حيدر (م 893ق.) جوان بود كه با اوزون حسن در 874ق. به اردبيل رفت و به بقعه صفویان در اردبيل راه يافت و چند سالى گذشت تا جاى شيخ جنيد، عموى بزرگ خود را گرفت و به سلسله مشايخ آن ديار سر و سامان داد. به نظر مىرسد كه الهى، تا سالهاى نزدیک به 890ق. در اردبيل مانده است و گویا در همان جا، به انديشه نگارش شرحى بر گلشن راز [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] كه در 908 ق.هجرى تأليف كرده افتاده است و به تحصيل آراء شيخ حيدر صفوى در این خصوص اهتمام ورزيده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۵۱: | ||
به هر تقدير حسین الهى، پس از 899ق. با رهآورد معنوى و فكر الهى، همراه با دو اجازه جلالالدين دوانى و جمالالدين عطاءاللّه حسینى به آذربايجان برمىگردد، در آغاز سفرى به عراق عجم مىكند، سپس در 902ق. به اردبيل مىآيد و در بقعه صفىالدين اردبيلى به نشر و تبليغ معارف جعفرى مىپردازد، تا آنكه پس از سالى چند شاه اسماعيل صفوى (907-930ق.) بر صفحه تاريخ ایران ظهور مىكند و غل و بند تقيه را از دست و زبان اقلام اعلام و خواص شيعه باز مىگشايد. الهى اردبيلى نيز كه در تشيّع تند و گرم بود و چندين سال در هرات در كنار علماء و قدرتمندان آنان در تقيّه بسر برده بود، و از روى اضطرار و اعتذار، خطبههاى نگاشتههایش را با درود و تحيّات به صحب پيامبر(ص) پرداخته بود؛ به طورى كه لفظ «اصحابه» را بدون حدّ و رسمى مىبايست، بكار گيرد. به خلاف معتقدّش؛ با ظهور شاه اسماعيل صفوى عنان قلم رها كرد و به دفاع از معارف جعفرى پرداخت و به قولى در زمره نخستين كسانى قرار گرفت كه نفقه و معارف شيعه امامیه را به فارسی نقل كردند. چنانچه الهى نهجالبلاغه را برای سلطان مزبور شرحى مفصّل كرد و از امامت على(ع) و ادلّه و شواهد تاريخى دفاع كرد، و تفسيرى بر قرآن مجيد بر اساس اخبار و روايات شيعى پرداخت، و در اثرى ديگر از فضائل ائمّه اثنا عشر و دلايل امامت آنان (عليهم السّلام) سخن گفت، و مهج الدعوات [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] را به فارسی ترجمه كرد، و اصول عملى و فقهى شيعه امامیه را در کتابى به نام خلاصة الفقه به تفصيل مطرح كرد و به بحث گرفت. | به هر تقدير حسین الهى، پس از 899ق. با رهآورد معنوى و فكر الهى، همراه با دو اجازه جلالالدين دوانى و جمالالدين عطاءاللّه حسینى به آذربايجان برمىگردد، در آغاز سفرى به عراق عجم مىكند، سپس در 902ق. به اردبيل مىآيد و در بقعه صفىالدين اردبيلى به نشر و تبليغ معارف جعفرى مىپردازد، تا آنكه پس از سالى چند شاه اسماعيل صفوى (907-930ق.) بر صفحه تاريخ ایران ظهور مىكند و غل و بند تقيه را از دست و زبان اقلام اعلام و خواص شيعه باز مىگشايد. الهى اردبيلى نيز كه در تشيّع تند و گرم بود و چندين سال در هرات در كنار علماء و قدرتمندان آنان در تقيّه بسر برده بود، و از روى اضطرار و اعتذار، خطبههاى نگاشتههایش را با درود و تحيّات به صحب پيامبر(ص) پرداخته بود؛ به طورى كه لفظ «اصحابه» را بدون حدّ و رسمى مىبايست، بكار گيرد. به خلاف معتقدّش؛ با ظهور شاه اسماعيل صفوى عنان قلم رها كرد و به دفاع از معارف جعفرى پرداخت و به قولى در زمره نخستين كسانى قرار گرفت كه نفقه و معارف شيعه امامیه را به فارسی نقل كردند. چنانچه الهى نهجالبلاغه را برای سلطان مزبور شرحى مفصّل كرد و از امامت على(ع) و ادلّه و شواهد تاريخى دفاع كرد، و تفسيرى بر قرآن مجيد بر اساس اخبار و روايات شيعى پرداخت، و در اثرى ديگر از فضائل ائمّه اثنا عشر و دلايل امامت آنان (عليهم السّلام) سخن گفت، و مهج الدعوات [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] را به فارسی ترجمه كرد، و اصول عملى و فقهى شيعه امامیه را در کتابى به نام خلاصة الفقه به تفصيل مطرح كرد و به بحث گرفت. | ||
== وفات == | |||
حسين الهى پس از چهل واندى سال تلاش و كوشش در راه معارف جعفرى، در 937 يا 940 هجرى وفات يافت و در روضه صفوى در اردبيل دفن شد. البته در سال فوت الهى اختلاف است. افندى و عده ديگر؛ مانند [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نورى]]، وفات او را در سال 905ق. ضبط كردهاند و عدهاى نيز سالهاى 930ق. و 950ق. را پذيرفتهاند، صبا و بسيارى از مؤرخان ديگر سالهاى 937 و 940ق. را ترجيح دادهاند كه ظاهرا، با توجّه به آثار و احوال الهى، سالهاى 937 و 940ق.، انسب و اقرب به صواب مىنمايد؛ زيرا كه از یک سو الهى در 899ق. اجازه امیر جمالالدين عطاءاللّه حسینى را اخذ كرده، و از سوى ديگر شرح گلشن را در 908ق.(-شرح گلشن) پرداخته است كه با توجّه به سال تأليف شرح گلشن، سال 905ق. قطعا غلط است. نيز وى ساليانى از دوران حكمرانى شاه اسماعيل را كه بين سالهاى (907-930ق.) حكومت مىكرده، درك كرده بوده، و چهار اثر مفصّل را برای او تأليف و پيشكش كرده است. و بنابر قول افندى، وى در دوران حكومت شاه طهماسب(940-984ق.) نيز از اعلام ارجمند و ملحوظ نظر آن شاه صفوى بوده و کتاب تاج المناقب را برای وى تصنيف كرده است، و هم به هنگام مرگ عمرش «از هفتاد سال متجاوز» بوده است، و نيز هم با توجّه به اينكه شيخ حيدر صفوى از 874ق. به بعد سر سلسله صفویه اردبيل شده، و ظاهرا حسین الهى پس از 880ق. به خدمت او رسيده است؛ در حالى كه جوان بوده و در اوايل حال؛ و نيز اگر ولادت او را پس از 860ق. بدانيم، ضبط تذكره روز روشن در خصوص سال فوت او -يعنى سال 936ق.- دقيقتر به نظر مىرسد. | حسين الهى پس از چهل واندى سال تلاش و كوشش در راه معارف جعفرى، در 937 يا 940 هجرى وفات يافت و در روضه صفوى در اردبيل دفن شد. البته در سال فوت الهى اختلاف است. افندى و عده ديگر؛ مانند [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نورى]]، وفات او را در سال 905ق. ضبط كردهاند و عدهاى نيز سالهاى 930ق. و 950ق. را پذيرفتهاند، صبا و بسيارى از مؤرخان ديگر سالهاى 937 و 940ق. را ترجيح دادهاند كه ظاهرا، با توجّه به آثار و احوال الهى، سالهاى 937 و 940ق.، انسب و اقرب به صواب مىنمايد؛ زيرا كه از یک سو الهى در 899ق. اجازه امیر جمالالدين عطاءاللّه حسینى را اخذ كرده، و از سوى ديگر شرح گلشن را در 908ق.(-شرح گلشن) پرداخته است كه با توجّه به سال تأليف شرح گلشن، سال 905ق. قطعا غلط است. نيز وى ساليانى از دوران حكمرانى شاه اسماعيل را كه بين سالهاى (907-930ق.) حكومت مىكرده، درك كرده بوده، و چهار اثر مفصّل را برای او تأليف و پيشكش كرده است. و بنابر قول افندى، وى در دوران حكومت شاه طهماسب(940-984ق.) نيز از اعلام ارجمند و ملحوظ نظر آن شاه صفوى بوده و کتاب تاج المناقب را برای وى تصنيف كرده است، و هم به هنگام مرگ عمرش «از هفتاد سال متجاوز» بوده است، و نيز هم با توجّه به اينكه شيخ حيدر صفوى از 874ق. به بعد سر سلسله صفویه اردبيل شده، و ظاهرا حسین الهى پس از 880ق. به خدمت او رسيده است؛ در حالى كه جوان بوده و در اوايل حال؛ و نيز اگر ولادت او را پس از 860ق. بدانيم، ضبط تذكره روز روشن در خصوص سال فوت او -يعنى سال 936ق.- دقيقتر به نظر مىرسد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۸: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
از حسین الهى آثار و مؤلّفات متعددى به جاى مانده است كه در مجموع، مىتوان بيشترين دانشها و علوم اسلامى را در نگاشتههایش سراغ گرفت. در نگاشتههاى وى، هم مىتوان در زمینه تفسير و علوم قرآنى، نكاتى برجسته يافت، و هم مىتوان پيرامون فقه، كلام، حكمت، عرفان، هيئت، هندسه، تاريخ، ادعيه و...مطالب و مباحثى را تتبّع كرد. و أمّا هم چنانكه مذكور شد، وى طبع شعرگویى نيز داشته بوده و به قول سام میرزا «گاهى تفنّن به گفتن شعر مىفرموده است». | از حسین الهى آثار و مؤلّفات متعددى به جاى مانده است كه در مجموع، مىتوان بيشترين دانشها و علوم اسلامى را در نگاشتههایش سراغ گرفت. در نگاشتههاى وى، هم مىتوان در زمینه تفسير و علوم قرآنى، نكاتى برجسته يافت، و هم مىتوان پيرامون فقه، كلام، حكمت، عرفان، هيئت، هندسه، تاريخ، ادعيه و...مطالب و مباحثى را تتبّع كرد. و أمّا هم چنانكه مذكور شد، وى طبع شعرگویى نيز داشته بوده و به قول سام میرزا «گاهى تفنّن به گفتن شعر مىفرموده است». | ||
ديوانى شامل غزل و رباعى كه متضمّن دو هزار و اندى بيت است، اساس القواعد في اصول الفوائد، امامت(رساله)، تاج المناقب في فضائل الأئمة الاثنیعشر (فارسی)، ترجمه مهج الدعوات، تعليقه حاشيه سيّد شريف بر منتهى السؤال، تعليقه شرح جلالى لرسالة اثبات العقل، تفسير الهى، تفسير القرآن الكريم، تلخيص تحرير اقليدس، حاشيه بر تحرير اقليدس، حاشيه بر التذكرة النصيريّه، حاشيه جلاليه، حاشيه بر شرح جديد تجريد، حاشيه بر شرح چغمینى، حاشيه بر شرح شمسيّه، حاشيه بر قواعد، حاشيه بر شرح مطالع، حاشيه شرح عضدالدين ايجى، حاشيه بر شرح هدايه میبدى، شرح گلشن راز، منهجالفصاحة في شرح نهجالبلاغه و.... | ديوانى شامل غزل و رباعى كه متضمّن دو هزار و اندى بيت است، اساس القواعد في اصول الفوائد، امامت(رساله)، تاج المناقب في فضائل الأئمة الاثنیعشر (فارسی)، ترجمه مهج الدعوات، تعليقه حاشيه سيّد شريف بر منتهى السؤال، تعليقه شرح جلالى لرسالة اثبات العقل، تفسير الهى، تفسير القرآن الكريم، تلخيص تحرير اقليدس، حاشيه بر تحرير اقليدس، حاشيه بر التذكرة النصيريّه، حاشيه جلاليه، حاشيه بر شرح جديد تجريد، حاشيه بر شرح چغمینى، حاشيه بر شرح شمسيّه، حاشيه بر قواعد، حاشيه بر شرح مطالع، حاشيه شرح عضدالدين ايجى، حاشيه بر شرح هدايه میبدى، شرح گلشن راز، منهجالفصاحة في شرح نهجالبلاغه و.... |
ویرایش