پرش به محتوا

دیوان وثوقی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ی' به 'ه‌ی'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ی' به 'ه‌ی')
خط ۲۰: خط ۲۰:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخوان همراه نور =28369
| کد پدیدآور =18406  
| کد پدیدآور =18406  
| پس از =
| پس از =
خط ۴۸: خط ۴۹:
{{ب|''چو شاخ خشک نیم سرکش از گران‌جانی ''|2=''چو شاخ بارور افتاده از فروتنی‌ام''}}
{{ب|''چو شاخ خشک نیم سرکش از گران‌جانی ''|2=''چو شاخ بارور افتاده از فروتنی‌ام''}}
{{ب|''مرا بهار بقا، از پی خزان فناست''|2='' من آن گلم که سر خاک خود شکفتنی‌ام''}}
{{ب|''مرا بهار بقا، از پی خزان فناست''|2='' من آن گلم که سر خاک خود شکفتنی‌ام''}}
{{ب|''تو آفتابی و روشن ستاره‎ی سحری است''|2=''تو نور محضی و من سایه‌ای ز روشنی‌ام''}}
{{ب|''تو آفتابی و روشن ستاره‌ی سحری است''|2=''تو نور محضی و من سایه‌ای ز روشنی‌ام''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۷۲: خط ۷۳:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
{{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
{{ب|''نیمه‌شب شد غمگسارا باده‎ی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}}
{{ب|''نیمه‌شب شد غمگسارا باده‌ی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
ملاحظه می‌فرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کنی‌پور، ص12</ref>.
ملاحظه می‌فرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کنی‌پور، ص12</ref>.
خط ۹۱: خط ۹۲:
[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] معشوق را آمرانه می‌ستاید؛ تا جایی که او را وادار می‌کند حرمت عاشق دل‎سوخته را نگاه دارد. این معشوق که غالباً  دختر یا همسر اوست، در بادی نظر، هیچ اشاره مستقیمی به او نشده است:
[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] معشوق را آمرانه می‌ستاید؛ تا جایی که او را وادار می‌کند حرمت عاشق دل‎سوخته را نگاه دارد. این معشوق که غالباً  دختر یا همسر اوست، در بادی نظر، هیچ اشاره مستقیمی به او نشده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''برگیر از آن بنفشه‎ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
{{ب|''برگیر از آن بنفشه‌ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
{{ب|''در چشمه‌سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.
{{ب|''در چشمه‌سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش