۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''حاکمیت در اسلام یا ولایت فقیه'''، اثرى ارزشمند از [[موسوی خلخالی، محمدمهدی|آیتالله سيدمحمد مهدى موسوى خلخالى]] است كه آن را به زبان فارسی تأليف نموده است. | '''حاکمیت در اسلام یا ولایت فقیه'''، اثرى ارزشمند از [[موسوی خلخالی، محمدمهدی|آیتالله سيدمحمد مهدى موسوى خلخالى]] است كه آن را به زبان فارسی تأليف نموده است. | ||
مسئله «ولایت فقیه» که امروزه در سطحی گسترده مطرح میباشد بر پایه حکومت اسلامی استوار است. بی هیچ بحث و گفت و گویی در طور تاریخ فقاهت شیعه، همواره این موضوع مد نظر فقها بوده و جایگاه خاص خود را داشته است. اما از آنجا که در عصر کنونی حکومت اسلامی به دست فقیهی بزرگ و مرجعی آگاه، یعنی حضرت امام خمینی(ره) برقرار گردید و یکی از اصول مسلم و مهم قانونی آن «ولایت مطلقه فقیه» به شمار آمد. دشمنان، کجاندیشان و غیرمتخصصان، آن را زیر سؤال برده و از آن تفسیرهای ناروایی نمودند. ازاینرو، داشنمدان و فرزانگان به تبیین آن پرداخته و به اشکالها و توهمات برخی از ناآگاهان و یا غرض ورزان، پاسخی مناسب داده اند. کتاب حاضر یکی از نوشتههای ارزشمندی است که مؤلف بزرگوار آن در زمینه فوق به رشته تحریر درآورده است<ref>مقدمه | مسئله «ولایت فقیه» که امروزه در سطحی گسترده مطرح میباشد بر پایه حکومت اسلامی استوار است. بی هیچ بحث و گفت و گویی در طور تاریخ فقاهت شیعه، همواره این موضوع مد نظر فقها بوده و جایگاه خاص خود را داشته است. اما از آنجا که در عصر کنونی حکومت اسلامی به دست فقیهی بزرگ و مرجعی آگاه، یعنی حضرت امام خمینی(ره) برقرار گردید و یکی از اصول مسلم و مهم قانونی آن «ولایت مطلقه فقیه» به شمار آمد. دشمنان، کجاندیشان و غیرمتخصصان، آن را زیر سؤال برده و از آن تفسیرهای ناروایی نمودند. ازاینرو، داشنمدان و فرزانگان به تبیین آن پرداخته و به اشکالها و توهمات برخی از ناآگاهان و یا غرض ورزان، پاسخی مناسب داده اند. کتاب حاضر یکی از نوشتههای ارزشمندی است که مؤلف بزرگوار آن در زمینه فوق به رشته تحریر درآورده است<ref>مقدمه ناشر، ص5-6</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ايشان در مقدمه خود ابتدا بعد از حمد و ثناى الهى و سلام و صلوات بر پيامبر(ص) و اهلبيت مطهرش عليهمالسلام، حكومت را در زمان خود در دنيا به دو نوع اصلى تقسيم نموده است: نوع اول حكومتهاى مادّى كه از هوى و هوسهاى بشرى آكنده گرديده و نوع دوم حكومتهاى الهى كه انبيا اقامه كننده اصلى آن حكومتها بودهاند؛ اين حكومتها براى هدايت جوامع بشرى بودهاند. از اين دو بايد اولى را باطل دانست، زيرا چنين حكومتهایى با توجه به اسناد مسلم تاريخى، اساس و شالوده وجوديشان بر مبناى ماديات و اميال نفسانى و فردى و گروهى استوار بوده و هدفى جز خودپرستى نداشتهاند و طبعا نمىتوانستهاند فطرت حقيقت جوى انسانى را قانع ساخته و راه سعادت واقعى را براى انسان روشن سازند | ايشان در مقدمه خود ابتدا بعد از حمد و ثناى الهى و سلام و صلوات بر پيامبر(ص) و اهلبيت مطهرش عليهمالسلام، حكومت را در زمان خود در دنيا به دو نوع اصلى تقسيم نموده است: نوع اول حكومتهاى مادّى كه از هوى و هوسهاى بشرى آكنده گرديده و نوع دوم حكومتهاى الهى كه انبيا اقامه كننده اصلى آن حكومتها بودهاند؛ اين حكومتها براى هدايت جوامع بشرى بودهاند. از اين دو بايد اولى را باطل دانست، زيرا چنين حكومتهایى با توجه به اسناد مسلم تاريخى، اساس و شالوده وجوديشان بر مبناى ماديات و اميال نفسانى و فردى و گروهى استوار بوده و هدفى جز خودپرستى نداشتهاند و طبعا نمىتوانستهاند فطرت حقيقت جوى انسانى را قانع ساخته و راه سعادت واقعى را براى انسان روشن سازند<ref>پیشگفتار، ص8-9</ref>. | ||
ايشان در ادامه به واگذارى حكومت بعد از پيامبر(ص) به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] سخن گفته و اين سير روشن را توسط مخالفين از مسير خارج شده مىداند. نهایتا با ظهور حضرت ولى عصر(ع) است كه حكومت حقه الهى به جايگاه اصلى خود بازگشته و دوباره حكومت عدل الهى بر جهان و جهانيان سايه گستر خواهد شد. در امروزه جهان نيز اين حكومت ولايت فقيه است كه تحقق بخش اين مسير روشن بوده و بشر را به طريق هدايت رهنمون مىكند | ايشان در ادامه به واگذارى حكومت بعد از پيامبر(ص) به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] سخن گفته و اين سير روشن را توسط مخالفين از مسير خارج شده مىداند. نهایتا با ظهور حضرت ولى عصر(ع) است كه حكومت حقه الهى به جايگاه اصلى خود بازگشته و دوباره حكومت عدل الهى بر جهان و جهانيان سايه گستر خواهد شد. در امروزه جهان نيز اين حكومت ولايت فقيه است كه تحقق بخش اين مسير روشن بوده و بشر را به طريق هدايت رهنمون مىكند<ref>همان، ص11-12</ref>. | ||
فصل اول: مؤلف در فصل اول راجع به انواع و اركان حكومتها سخن گفته است. ايشان در تعريف حكومت مىفرمايد: حكومت عبارت است از سلطه نظم دهنده اجتماع و در مصطلح امروزى حكومت به مجموعه مركب از قدرتهاى سه گانه تشريع، تنفيذ و قضا گفته مىشود. ايشان در ادامه به اين سه مجموعه پرداخته و تك تك آنها را تعريف مىنمايد. | فصل اول: مؤلف در فصل اول راجع به انواع و اركان حكومتها سخن گفته است. ايشان در تعريف حكومت مىفرمايد: حكومت عبارت است از سلطه نظم دهنده اجتماع و در مصطلح امروزى حكومت به مجموعه مركب از قدرتهاى سه گانه تشريع، تنفيذ و قضا گفته مىشود. ايشان در ادامه به اين سه مجموعه پرداخته و تك تك آنها را تعريف مىنمايد. |
ویرایش