۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
أحكام المتاجر | أحكام المتاجر | ||
'''أحكام المتاجر'''، تألیف شیخ مهدی کاشفالغطاء (متوفی 1289ق) به بررسی احکام مکاسب محرمه از دیدگاه تشیع پرداخته است. کتاب با مقدمه و تصحیح تحسین غازی عبدالامیر بلداوی منتشر شده است. | '''أحكام المتاجر'''، تألیف [[کاشفالغطاء، مهدی|شیخ مهدی کاشفالغطاء]] (متوفی 1289ق) به بررسی احکام مکاسب محرمه از دیدگاه تشیع پرداخته است. کتاب با مقدمه و تصحیح تحسین غازی عبدالامیر بلداوی منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
موضوع این نوشتار بررسی برخی از انواع معاملات حرام است. نویسنده ادله این معاملات را برای رسیدن به احکام آنها مورد مطالعه قرار داده است؛ لذا این اثر بحثی استدلالی در یکی از ابواب فقه با نام «مکاسب محرمه» به شمار میرود<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص3</ref>. | موضوع این نوشتار بررسی برخی از انواع معاملات حرام است. نویسنده ادله این معاملات را برای رسیدن به احکام آنها مورد مطالعه قرار داده است؛ لذا این اثر بحثی استدلالی در یکی از ابواب فقه با نام «مکاسب محرمه» به شمار میرود<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص3</ref>. | ||
محقق اثر در رابطه با نام کتاب مینویسد: با خواندن مقدمه مصنف دانستم که نویسنده برای این نوشتار عنوانی قرار نداده است اما من از عبارتی که در مقدمه ذکر شده عنوانی برای آن انتخاب کردم تا ذهنیت مصنف خارج نشوم. عنوان «احکام المتاجر المحرمة» تنها نشان از عبارت «احکام المتاجر» و کلمه «المحرمة» اضافه شده که دلالت بر حصر موضوع دارد؛ چراکه ظاهراً مصنف قصد داشته که در ابواب دیگری از معاملات بنویسد که عمرش یاری نکرده است. او این کتاب را در اواخر عمر شریفش نوشته است؛ چراکه در جاهایی از کتاب با عبارت «سلمه الله» از شیخ انصاری یاد میکند و این ظهور در این دارد که شیخ انصاری در آن زمان زنده بوده است. در جاهایی دیگری از کتاب نیز میگوید: «رحمه الله» که حکایت از وفات شیخ در آن زمان دارد. شیخ در سال 1281ق و مصنف هشت سال پسازآن در سال 1289ق وفات کرده است<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>. | محقق اثر در رابطه با نام کتاب مینویسد: با خواندن مقدمه مصنف دانستم که نویسنده برای این نوشتار عنوانی قرار نداده است اما من از عبارتی که در مقدمه ذکر شده عنوانی برای آن انتخاب کردم تا ذهنیت مصنف خارج نشوم. عنوان «احکام المتاجر المحرمة» تنها نشان از عبارت «احکام المتاجر» و کلمه «المحرمة» اضافه شده که دلالت بر حصر موضوع دارد؛ چراکه ظاهراً مصنف قصد داشته که در ابواب دیگری از معاملات بنویسد که عمرش یاری نکرده است. او این کتاب را در اواخر عمر شریفش نوشته است؛ چراکه در جاهایی از کتاب با عبارت «سلمه الله» از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] یاد میکند و این ظهور در این دارد که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در آن زمان زنده بوده است. در جاهایی دیگری از کتاب نیز میگوید: «رحمه الله» که حکایت از وفات شیخ در آن زمان دارد. شیخ در سال 1281ق و مصنف هشت سال پسازآن در سال 1289ق وفات کرده است<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>. | ||
در رابطه با شیوه نگارش کتاب، نویسنده از شیوههای رایج عموم فقها در کتب استدلالی زمانش خارج نشده است. او معاصر با شیخ انصاری و صاحب جواهر بوده است و این شیوه بهجهت فراگیری موضوع از همه جوانبش معروف به استطراد در بحث بوده است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>. | در رابطه با شیوه نگارش کتاب، نویسنده از شیوههای رایج عموم فقها در کتب استدلالی زمانش خارج نشده است. او معاصر با [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] بوده است و این شیوه بهجهت فراگیری موضوع از همه جوانبش معروف به استطراد در بحث بوده است<ref>ر.ک: همان، ص4</ref>. | ||
وی سپس سبب پرداختن به این موضوع را اینگونه تشریح میکند: اکثر مردم در زندگی روزمره به موضوع عملی این نوشتار محتاجند. این یکی از اسبابی بوده که من را بهسوی اهتمام به تحقیق این موضوع کشاند پسازآنکه آن را شیخ عباس کاشفالغطاء اعطا کرد... من با شتاب از امکان وجود نسخه دیگری که نسخه حاضر را با آن مقابله و تصحیح و نواقصش را برطرف کنم تحقیق کردم، اما نسخه دیگری نیافتم. ظاهراً از این نسخه در زمان حیات مصنف نسخهبرداری شده اما اسم ناسخ و سال نسخ مجهول است. ناسخ، فراوان کلمات و عبارات را از قلم انداخته است؛ بلکه جملهها و احیاناً سطری را از قلم انداخته است. در اغلب موارد از سیاق عبارت یا مصادری که مصنف به آنها مراجعه کرده کلمه افتاده را بهدست آورده و برحسب نیاز معنی کلمه افتاده را جبران کردهام. این اضافات در بین [] برای اشاره به اضافه شدنش به نسخه، محصور شده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>. | وی سپس سبب پرداختن به این موضوع را اینگونه تشریح میکند: اکثر مردم در زندگی روزمره به موضوع عملی این نوشتار محتاجند. این یکی از اسبابی بوده که من را بهسوی اهتمام به تحقیق این موضوع کشاند پسازآنکه آن را شیخ عباس کاشفالغطاء اعطا کرد... من با شتاب از امکان وجود نسخه دیگری که نسخه حاضر را با آن مقابله و تصحیح و نواقصش را برطرف کنم تحقیق کردم، اما نسخه دیگری نیافتم. ظاهراً از این نسخه در زمان حیات مصنف نسخهبرداری شده اما اسم ناسخ و سال نسخ مجهول است. ناسخ، فراوان کلمات و عبارات را از قلم انداخته است؛ بلکه جملهها و احیاناً سطری را از قلم انداخته است. در اغلب موارد از سیاق عبارت یا مصادری که مصنف به آنها مراجعه کرده کلمه افتاده را بهدست آورده و برحسب نیاز معنی کلمه افتاده را جبران کردهام. این اضافات در بین [] برای اشاره به اضافه شدنش به نسخه، محصور شده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>. | ||
مصحح پس از مقدمهاش در معرفی کتاب، شرححال مختصری از شیخ مهدی کاشفالغطاء و اساتید و شاگردان و تألیفاتش ارائه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص12-9</ref>. | مصحح پس از مقدمهاش در معرفی کتاب، شرححال مختصری از [[کاشفالغطاء، مهدی|شیخ مهدی کاشفالغطاء]] و اساتید و شاگردان و تألیفاتش ارائه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص12-9</ref>. | ||
نویسنده در مقدمهاش سبب نگارش این کتاب را پاسخی به درخواست عدهای از علمای عامل و فضلای محقق دانسته که به هنگام قرائت بعضی احکام متاجر بر وی درخواست نگارش رسالهای کردند که تمام آنچه را که در رابطه با احکام متاجر به ذهن خطور میکند و بر آینه خیال نمایان میشود را در آن بنویسد<ref>ر.ک: مقدمه مصنف، ص13</ref>. | نویسنده در مقدمهاش سبب نگارش این کتاب را پاسخی به درخواست عدهای از علمای عامل و فضلای محقق دانسته که به هنگام قرائت بعضی احکام متاجر بر وی درخواست نگارش رسالهای کردند که تمام آنچه را که در رابطه با احکام متاجر به ذهن خطور میکند و بر آینه خیال نمایان میشود را در آن بنویسد<ref>ر.ک: مقدمه مصنف، ص13</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در ادامه مباحث، حرمت کاسبی به مردار، خون، منی، بول، سگ و خوک خشکی، مرتد فطری، عصیر عنبی و آلات لهو بررسی شده است. از جمله مکاسب محرمه بیع سلاح به دشمنان دین است که یا به قصد کمک به آنها انجام میشود و یا در زمانی است که با مسلمانان در حال جنگ هستند. در هر دو حال با استناد به آیات و روایات حرام است<ref>ر.ک: همان، ص100-99</ref>. | در ادامه مباحث، حرمت کاسبی به مردار، خون، منی، بول، سگ و خوک خشکی، مرتد فطری، عصیر عنبی و آلات لهو بررسی شده است. از جمله مکاسب محرمه بیع سلاح به دشمنان دین است که یا به قصد کمک به آنها انجام میشود و یا در زمانی است که با مسلمانان در حال جنگ هستند. در هر دو حال با استناد به آیات و روایات حرام است<ref>ر.ک: همان، ص100-99</ref>. | ||
هجو مؤمنین به هر نحو در شعر باشد یا نثر از جمله مکاسب محرمه است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. برخی از معاصرین کاشفالغطاء به نقل از جامع المقاصد محقق کرکی آن را مختص به شعر دانستهاند که نویسنده این دیدگاه را عجیب و مخالف با لغت و عرف دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص176</ref>. | هجو مؤمنین به هر نحو در شعر باشد یا نثر از جمله مکاسب محرمه است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. برخی از معاصرین کاشفالغطاء به نقل از [[جامع المقاصد في شرح القواعد|جامع المقاصد]] [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق کرکی]] آن را مختص به شعر دانستهاند که نویسنده این دیدگاه را عجیب و مخالف با لغت و عرف دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص176</ref>. | ||
اگرچه اکتساب به غیبت، دروغ و مانند آن متعارف نیست، اما در آثار علمای پیشین این محرمات در این باب ذکر شده است؛ لذا نویسنده نیز از شیوه آنها پیروی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>. | اگرچه اکتساب به غیبت، دروغ و مانند آن متعارف نیست، اما در آثار علمای پیشین این محرمات در این باب ذکر شده است؛ لذا نویسنده نیز از شیوه آنها پیروی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش