۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'بالدين' به 'بالدين') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مىرسد و نسبت انصارى وى از همین جاست. وى در قاهره زاده شد و همانجا پرورش يافت. در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مىراند و با پایان يافتن آشوبها و كشمكشها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگترين پايگاههاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمسالدين محمد بن سراج، تاجالدين تبريزى و تاجالدين فاكهانى به تكمیل این علوم پرداخت. همچنين از فراگيرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقىالدين سبکىخواند. ابن هشام از میان همه استادانش به ابن مرحّل علاقهاى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت. | سلسله نسب ابن هشام به قبيله خزرج، از انصار پيامبر(ص)، مىرسد و نسبت انصارى وى از همین جاست. وى در قاهره زاده شد و همانجا پرورش يافت. در آن روزگار، الملك الناصر محمد بن قلاوون بر مصر حكم مىراند و با پایان يافتن آشوبها و كشمكشها و اخراج صليبيان، مصر امنيت خود را باز يافته و به یکى از بزرگترين پايگاههاى علم و ادب آن روز تبديل شده بود. ابن هشام در چنين شرايطى در قاهره به تحصيل علم پرداخت. ابتدا قرائات قرآن، مقدمات صرف و نحو، حديث و لغت را فراگرفت و سپس نزد استادان بنامى چون عبداللطيف بن مرحَّل، شمسالدين محمد بن سراج، تاجالدين تبريزى و تاجالدين فاكهانى به تكمیل این علوم پرداخت. همچنين از فراگيرى شعر و ادب نيز غفلت نورزيد و ديوان زُهير بن ابى سُلمى را نزد ابوحيان غرناطى كه از 679ق در مصر اقامت داشت، فراگرفت. علم حديث را از بدرالدين ابن جماعه آموخت و فقه شافعى را نيز نزد تقىالدين سبکىخواند. ابن هشام از میان همه استادانش به ابن مرحّل علاقهاى خاص داشت و بيشترين دست مايه علمى خود در نحو را از او برگرفت. | ||
از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اينكه، مىدانيم وى دوبار حج گزارده است. وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مىكرد. از شاگردان معروف او مىتوان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهيم بن محمد بن عنان و فرزندش | از سفرهاى احتمالى وى اطلاعى در دست نيست، جز اينكه، مىدانيم وى دوبار حج گزارده است. وى پس از طى مدارج علمى، به تدريس و تأليف روى آورد و در قبه منصوريه به تدريس و تفسير قرآن مشغول شد و مدتى نيز در شاطبيه احاديثى را كه از ابن جماعه شنيده بود، روايت مىكرد. از شاگردان معروف او مىتوان ابن ملاح طرابلسى، ابن ملقن، محمد بن احمد بن نویرى، ابراهيم بن محمد بن عنان و فرزندش محبالدين ابن هشام را نام برد. | ||
وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] نيز برتر خواند. | وى به زودى در نحو شهرتى عظيم به دست آورد و سرآمد همگنان شد و حتى بر استادانش برترى يافت و آثارش در فراسوى مرزهاى مصر و شام به دست دانشپژوهان و انديشمندان افتاد. [[ابن خلدون]] از جمله كسانى است كه کتاب مغنى وى را در مغرب يافته و به گفته خود از آن بهرهها برده و جامعيت کتاب را دليل بر مقام ارجمند مؤلف و توان علمى او دانسته است. وى كه سخت شيفته آثار ابن هشام شده بود، در ستايش او راه افراط پيمود، چندانكه او را از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] نيز برتر خواند. |
ویرایش