۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'همداني، علي بن شهاب الدين' به 'همدانی، علی بن شهابالدین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
}} | }} | ||
'''مقامات عارفان'''، حاوی سه اثر نفیس: «آئینه بینایان»، «أسرار النقطة» و «آئین رهروان» است. | |||
اثر اول، سخنان عربی [[باباطاهر|باباطاهر همدانی]] با ترجمه و شرح [[حالي، محسن|حاج میرزا محسن حالی]]، ملقب به عمادالفقراء است. | |||
اثر دوم، از عارف بزرگ [[همدانی، علی بن شهابالدین|امیر سید علی همدانی]] (متوفی 786ق) است که توسط [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]]، فرزند عمادالفقراء، به فارسی ترجمه شده است. | |||
اثر سوم، تلخیصی است از شرح منازل السائرین (منازل السائرین، از [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]]، شرح آن از [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و تلخیص مورد بحث، به زبان فارسی و در اصل به قلم [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی]] است که توسط فرزند وی [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]]، شرح و توضیح داده شده است). | |||
اثر سوم، تلخیصی است از شرح منازل السائرین (منازل السائرین، از خواجه عبدالله | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
این مجموعه با یک مقدمه آغاز شده که نام نویسنده آن ذکر نگردیده (ناشر یا احمد | این مجموعه با یک مقدمه آغاز شده که نام نویسنده آن ذکر نگردیده (ناشر یا [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]]؟). ظاهراً به قلم [[خوشنويس، احمد|احمد خوشنویس]] است. | ||
کتاب «آئینه بینایان»، مشتمل بر مقدمه و بیستوسه باب در علم، عقل و نفس، تصوف و طریق و... است. کتاب «أسرار النقطة»، شامل مقدمهای در شرححال سید علی همدانی و مطالب اصلی بدون فصلبندی و باب بندی است و «آئین رهروان» نیز حاوی مقدمه شارح و فاقد تبویب و فصلبندی است. | |||
کتاب «آئینه بینایان»، مشتمل بر مقدمه و بیستوسه باب در علم، عقل و نفس، تصوف و طریق و... است. کتاب «أسرار النقطة»، شامل مقدمهای در شرححال [[همدانی، علی بن شهابالدین|سید علی همدانی]] و مطالب اصلی بدون فصلبندی و باب بندی است و «آئین رهروان» نیز حاوی مقدمه شارح و فاقد تبویب و فصلبندی است. | |||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
«آئینه بینایان»، شرح سخنان عربی باباطاهر همدانی است که بدون تردید زبان تازی بهوسیله آموزندهای معنوی به ضمیر پاکش، تعلیم و القا شده است و چون زبان تازی را بابا بدون آموزش از معلم و مدرسه دریافته، به سجع و قافیه و انتخاب الفاظ عربی روان و مأنوس توجهی نداشته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه و</ref>. | «آئینه بینایان»، شرح سخنان عربی [[باباطاهر|باباطاهر همدانی]] است که بدون تردید زبان تازی بهوسیله آموزندهای معنوی به ضمیر پاکش، تعلیم و القا شده است و چون زبان تازی را بابا بدون آموزش از معلم و مدرسه دریافته، به سجع و قافیه و انتخاب الفاظ عربی روان و مأنوس توجهی نداشته است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه و</ref>. | ||
متن کلمات قصار عربی باباطاهر با 380 دوبیتی را مجله ارمغان به سال 1306ش، در طهران به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز، پاورقی 1</ref>. | متن کلمات قصار عربی [[باباطاهر|باباطاهر]] با 380 دوبیتی را مجله ارمغان به سال 1306ش، در طهران به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز، پاورقی 1</ref>. | ||
شرح کنندگان کلمات عربی باباطاهر سه نفرند: | شرح کنندگان کلمات عربی باباطاهر سه نفرند: | ||
# عینالقضاة همدانی از عرفای بزرگ و مرید شیخ احمد غزالی از اقطاب سلسله علیه معروفیه ذهبیه کبرویه صاحب کتاب تمهیدات. عینالقضاة در دیباچه بر این شرح میگوید: «به شهر همدان که گذشتم، دیدم مردم آنجا شیفته سخنان باباطاهر همدانی هستند و از من درخواستند شرحی بر آن بنویسم». آنگاه سخنان بابا را جملهبهجمله آورده و شرح نموده است. | # [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضاة همدانی]] از عرفای بزرگ و مرید شیخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] از اقطاب سلسله علیه معروفیه ذهبیه کبرویه صاحب کتاب تمهیدات. [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عینالقضاة]] در دیباچه بر این شرح میگوید: «به شهر همدان که گذشتم، دیدم مردم آنجا شیفته سخنان [[باباطاهر|باباطاهر همدانی]] هستند و از من درخواستند شرحی بر آن بنویسم». آنگاه سخنان بابا را جملهبهجمله آورده و شرح نموده است. | ||
# حاج ملا سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشتهاند. | # حاج ملا سلطانعلی گنابادی شرحی عربی و شرحی فارسی بر این کتاب نوشتهاند. | ||
# شرح حاضر به قلم میرزا محسن حالی | # شرح حاضر به قلم [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی اردبیلی]]، ملقب به عمادالفقراء (متوفی 1374ق) که بدون مراجعه به شرحهای دیگر، با استفاده از سنن رهروان آنچه از ضمیر پاک خود دریافته، همان را در این اوراق بازگویی کرده و در دسترس طالبان گذاشته است. وی در مطالب دقیق این کتاب و شرح منازل سلوک و تفصیل موضوعات و تطبیق آنها با سه طبقه مبتدیان و متوسطین سالکین و منتهیان، آنچه که شایسته یک نفر محقق عارف است، نهایت تحقیق را بهکاربرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز و ح</ref>. | ||
باری چون سخنان مزبور به لفظ تازی و بهصورت کلمات کوتاه از آن بزرگ صاحبدل تراویده و دست فارسیزبانان از ثمره حقایقش کوتاه بود... میرزا محسن حالی | باری چون سخنان مزبور به لفظ تازی و بهصورت کلمات کوتاه از آن بزرگ صاحبدل تراویده و دست فارسیزبانان از ثمره حقایقش کوتاه بود... [[حالي، محسن|میرزا محسن حالی اردبیلی]]، عمادالفقراء که یکی از دانشمندان و بزرگان اهل حال و عرفای عصر ما بودند، دامن همت به کمر زده و کلمات عارف [[همدانی، علی بن شهابالدین|همدانی]] را... به فارسی ترجمه و شرح نموده بودند، که برای رهروان طریق توحید و معرفت استفاده از حقایق آن سهل و آسان باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه د</ref>. | ||
در مقدمه کتاب «أسرار النقطة»، چنین میخوانیم: «ازآنجاییکه این نسخه به عربی بوده و فارسیزبانان نمیتوانستند از مطالب سودمند آن، که در بیان اسرار توحید و مطالب عرفانی و تطبیق رموز نقطه، با تجلی نور وحدت در ممکنات و چگونگی ظهور ممکنات از ذات حق میباشد، بهطور کامل استفاده نمایند، لذا حقیر ناچیز احمد بن حاج میرزا محسن اردبیلی حالی، ملقب به عمادالفقراء با عدم بضاعت علمی و عملی با استمداد از باطن حضرت مؤلف بزرگوار، کتاب مزبور را به فارسی ترجمه و در مواردی که مطالب مشکل و نامفهوم مینمود، برای توضیح از کلمات عرفای عالیقدر و شیخ عبدالرزاق کاشانی در پاورقی مطالبی را درج نمودم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>. | در مقدمه کتاب «أسرار النقطة»، چنین میخوانیم: «ازآنجاییکه این نسخه به عربی بوده و فارسیزبانان نمیتوانستند از مطالب سودمند آن، که در بیان اسرار توحید و مطالب عرفانی و تطبیق رموز نقطه، با تجلی نور وحدت در ممکنات و چگونگی ظهور ممکنات از ذات حق میباشد، بهطور کامل استفاده نمایند، لذا حقیر ناچیز احمد بن حاج میرزا محسن اردبیلی حالی، ملقب به عمادالفقراء با عدم بضاعت علمی و عملی با استمداد از باطن حضرت مؤلف بزرگوار، کتاب مزبور را به فارسی ترجمه و در مواردی که مطالب مشکل و نامفهوم مینمود، برای توضیح از کلمات عرفای عالیقدر و شیخ عبدالرزاق کاشانی در پاورقی مطالبی را درج نمودم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۹: | ||
نویسنده «آئین رهروان»، توحید را اینگونه معرفی میکند: «توحید نخستین عبارت از گواهی بر واحدیت و بیشریک بودن و یکتایی و بینیازی و صفات سلبیه حق و بیهمتایی حق و نداشتن اجزای عقلی و خارجی است و این توحید شرک اعظم را از بین میبرد و اسلام را از کفر متمایز سازد و قبول این توحید، به موجب ادله سمعیه نقلیه و اخبار قرآنی و شریعت نبوی(ص) برای همه فرض و لازم است و ادراک مفهوم آن و رسیدن به حقیقت آن دست ندهد، مگر اینکه خداوند خود او را به مفهوم نور خود، که در قلب مؤمن میاندازد، بصیر و بینا فرماید» <ref>ر.ک: همان، ص239</ref>. | نویسنده «آئین رهروان»، توحید را اینگونه معرفی میکند: «توحید نخستین عبارت از گواهی بر واحدیت و بیشریک بودن و یکتایی و بینیازی و صفات سلبیه حق و بیهمتایی حق و نداشتن اجزای عقلی و خارجی است و این توحید شرک اعظم را از بین میبرد و اسلام را از کفر متمایز سازد و قبول این توحید، به موجب ادله سمعیه نقلیه و اخبار قرآنی و شریعت نبوی(ص) برای همه فرض و لازم است و ادراک مفهوم آن و رسیدن به حقیقت آن دست ندهد، مگر اینکه خداوند خود او را به مفهوم نور خود، که در قلب مؤمن میاندازد، بصیر و بینا فرماید» <ref>ر.ک: همان، ص239</ref>. | ||
در خاتمه کتاب، تنها راه طی مراتب تکامل، توسل به ولایت ائمه اطهار(ع) معرفی شده است: «پس کملین اولیا و عرفا مراتب تکامل را وقتی طی کنند که عارف به نور ولایت کلیه خاندان عصمت و شاه ولایت علی(ع) بوده و در آنها فانی شوند و به همین جهت اولیای حق، پیوسته در هر عصری متوسل به ذیل ولایت ائمه اطهار(ع) که ابواب مدینه علم حق هستند، بوده و به درجه کمال نهائی انسانیت رسیدهاند؛ زیرا تا جزء به کل و نهر به دریا نرسد، اتصال قطع شده و نمیتوانند سالکان را با نور خود تربیت و به درجه کمال برسانند؛ که مولانا میفرماید: | در خاتمه کتاب، تنها راه طی مراتب تکامل، توسل به ولایت ائمه اطهار(ع) معرفی شده است: «پس کملین اولیا و عرفا مراتب تکامل را وقتی طی کنند که عارف به نور ولایت کلیه خاندان عصمت و شاه ولایت [[امام على(ع)|علی(ع)]] بوده و در آنها فانی شوند و به همین جهت اولیای حق، پیوسته در هر عصری متوسل به ذیل ولایت ائمه اطهار(ع) که ابواب مدینه علم حق هستند، بوده و به درجه کمال نهائی انسانیت رسیدهاند؛ زیرا تا جزء به کل و نهر به دریا نرسد، اتصال قطع شده و نمیتوانند سالکان را با نور خود تربیت و به درجه کمال برسانند؛ که مولانا میفرماید: | ||
'''گفت پیغمبر که اجزای منید | |||
جزء را از کل چرا برمیکنید | '''گفت پیغمبر که اجزای منید''' | ||
'''جزء از کل قطع شد بیکار شد | جزء را از کل چرا برمیکنید | ||
دست از تن قطع شد مردار شد'''<ref>ر.ک: همان، ص244</ref>. | |||
'''جزء از کل قطع شد بیکار شد''' | |||
دست از تن قطع شد مردار شد'''<ref>ر.ک: همان، ص244</ref>.''' | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۸۷: | خط ۹۲: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۹۵: | خط ۱۰۰: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش