پرش به محتوا

قاعدة الدرء: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'قاعده الدرء' به 'قاعدة الدرء'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قاعده الدرء' به 'قاعدة الدرء')
خط ۴۴: خط ۴۴:
در فصل اول کتاب در نه شماره مقدمات بحث طرح شده است. تعریف قاعده فقهی، چهارده مشخصه قاعده فقهی، مصادر قواعد فقهی و تطور تاریخی قواعد فقهی از جمله این مقدمات است. شیخ طوسی اولین عالم شیعی است که در فقهش به قواعد فقهی تمسک نمود. شیخ انصاری در مکاسب می‌نویسد: اولین کسی که به قاعده ضمان تمسک نمود شیخ طوسی است؛ وی در کتاب المبسوط این قاعده را طرح کرد: «ما يضمن بصحيحه يضمن بفاسده». اولین کسی که در موضوع قواعد فقهی تألیفی مستقل و مجموعه مدونی نوشت، یحیی بن سعید حلی هذلی (متوفی 698ق) صاحب کتاب الجامع للشرائع است که «نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه و النظائر» را تألیف کرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص35</ref>‏. تذکر این نکته لازم است که گاه کتب قواعد فقهی «الأشباه و النظائر» نامیده شده است؛ مانند کتاب مذکور ابن سعید حلی یا «الأشباه و النظائر» جلال‌الدین سیوطی (متوفی 911ق)<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>‏.
در فصل اول کتاب در نه شماره مقدمات بحث طرح شده است. تعریف قاعده فقهی، چهارده مشخصه قاعده فقهی، مصادر قواعد فقهی و تطور تاریخی قواعد فقهی از جمله این مقدمات است. شیخ طوسی اولین عالم شیعی است که در فقهش به قواعد فقهی تمسک نمود. شیخ انصاری در مکاسب می‌نویسد: اولین کسی که به قاعده ضمان تمسک نمود شیخ طوسی است؛ وی در کتاب المبسوط این قاعده را طرح کرد: «ما يضمن بصحيحه يضمن بفاسده». اولین کسی که در موضوع قواعد فقهی تألیفی مستقل و مجموعه مدونی نوشت، یحیی بن سعید حلی هذلی (متوفی 698ق) صاحب کتاب الجامع للشرائع است که «نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه و النظائر» را تألیف کرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص35</ref>‏. تذکر این نکته لازم است که گاه کتب قواعد فقهی «الأشباه و النظائر» نامیده شده است؛ مانند کتاب مذکور ابن سعید حلی یا «الأشباه و النظائر» جلال‌الدین سیوطی (متوفی 911ق)<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>‏.


از فصل دوم، مباحث اصلی کتاب مطرح شده است. نویسنده قاعده الدرء را قاعده مشهور و معروفی دانسته که اگرچه شهرت آن به اندازه قاعده أصالة الطهارة و سایر قواعد فقهی نیست، اما جایگاه خاصی در دو کتاب حدود و قصاص دارد. نویسنده معتقد است که قاعده «الاحتياط في الدماء» و قاعده الدرء دو قاعده مهم در قصاص و حدود هستند که البته حق این دو قاعده در بحث و تحقیق ادا نشده است و فقها استطراداً در ضمن برخی مسائل آن دو را ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>‏.  
از فصل دوم، مباحث اصلی کتاب مطرح شده است. نویسنده قاعدة الدرء را قاعده مشهور و معروفی دانسته که اگرچه شهرت آن به اندازه قاعده أصالة الطهارة و سایر قواعد فقهی نیست، اما جایگاه خاصی در دو کتاب حدود و قصاص دارد. نویسنده معتقد است که قاعده «الاحتياط في الدماء» و قاعدة الدرء دو قاعده مهم در قصاص و حدود هستند که البته حق این دو قاعده در بحث و تحقیق ادا نشده است و فقها استطراداً در ضمن برخی مسائل آن دو را ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>‏.  


حدیث الدرء را شیخ صدوق یا ابن‌بابویه قمی (متوفی 381ق) در دو کتاب «من‌لايحضره‌الفقيه» از رسول‌الله(ص) و در «المقنع» از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت کرده است. قاضی نعمان مصری هم این حدیث را از امام صادق(ع) از پدران بزرگوارش از رسول‌الله(ص) روایت کرده است<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>‏.
حدیث الدرء را شیخ صدوق یا ابن‌بابویه قمی (متوفی 381ق) در دو کتاب «من‌لايحضره‌الفقيه» از رسول‌الله(ص) و در «المقنع» از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت کرده است. قاضی نعمان مصری هم این حدیث را از امام صادق(ع) از پدران بزرگوارش از رسول‌الله(ص) روایت کرده است<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>‏.


در فصل پنجم کتاب، قاعده الدرء در حکومت نبوی و علوی و نیز در زمان خلفا مورد بررسی قرار گرفته است. با مراجعه به مصادر روایی و تاریخی می‌بینیم که رسول اکرم(ص) اقرارکننده به گناه را تخطئه کرد و اصرار بر کتمان آن نمود و اظهار گناه را دوست نداشت و از افشای آن کراهت داشت. هرگاه کسی نزد آن حضرت می‌آمد و اقرار به حدی می‌کرد، در ابتدا از او نمی‌پذیرفت، بلکه از او روی برمی‌گرداند و به گفته او توجه نمی‌کرد تا شاید از اقرارش عدول کند، ولکن اگر اقرارکننده اصرار می‌کرد، حد را جاری می‌نمود و البته کتمان را بهتر می‌دانست<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>‏.
در فصل پنجم کتاب، قاعدة الدرء در حکومت نبوی و علوی و نیز در زمان خلفا مورد بررسی قرار گرفته است. با مراجعه به مصادر روایی و تاریخی می‌بینیم که رسول اکرم(ص) اقرارکننده به گناه را تخطئه کرد و اصرار بر کتمان آن نمود و اظهار گناه را دوست نداشت و از افشای آن کراهت داشت. هرگاه کسی نزد آن حضرت می‌آمد و اقرار به حدی می‌کرد، در ابتدا از او نمی‌پذیرفت، بلکه از او روی برمی‌گرداند و به گفته او توجه نمی‌کرد تا شاید از اقرارش عدول کند، ولکن اگر اقرارکننده اصرار می‌کرد، حد را جاری می‌نمود و البته کتمان را بهتر می‌دانست<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>‏.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش