۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جلور' به 'جلوهگر') |
جز (جایگزینی متن - 'بونه' به 'بهگونه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پسگرايى زدند، ولى بااينهمه تا اندازهاى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروههاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازهاى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مىشود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند».<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، صهفت - هشت</ref> | بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پسگرايى زدند، ولى بااينهمه تا اندازهاى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروههاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازهاى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مىشود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند».<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، صهفت - هشت</ref> | ||
2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر [[منزوی، علی نقی|علىنقى منزوى]] (پدر مترجم)، رگههایى از گرايش افراطى شعوبيت (عربستيزى) مشاهده مىشود؛ بهعنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهانبينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، بهظاهر نابود مىشود، ولى پايههاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مىماند تا آنكه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمىخيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ایرانى پرورش مىيابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مىنگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مىگذارد. وى يادداشتهاى خود را از روى منابع خداينامكهاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مىكند و براى آيندگان نگاه مىدارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را در هرم فراختر فلسفه خود مىگنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را | 2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر [[منزوی، علی نقی|علىنقى منزوى]] (پدر مترجم)، رگههایى از گرايش افراطى شعوبيت (عربستيزى) مشاهده مىشود؛ بهعنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهانبينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، بهظاهر نابود مىشود، ولى پايههاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مىماند تا آنكه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمىخيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ایرانى پرورش مىيابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مىنگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مىگذارد. وى يادداشتهاى خود را از روى منابع خداينامكهاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مىكند و براى آيندگان نگاه مىدارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را در هرم فراختر فلسفه خود مىگنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را بهگونه «نور الأنوار - غسق» درمىآورد و بىهراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازىگرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشهوران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بىباكانه جان و جوانى خود را در اين راه مىبازد...».<ref>همان، صسه - چهار</ref> | ||
همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقىها نيز جلوهگر شده است؛ بهعنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ایرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عربهاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادىخواه ایران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومتهاى ایرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند».<ref>همان، ص7 - 8، پاورقى 1.m.</ref> | همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقىها نيز جلوهگر شده است؛ بهعنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ایرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عربهاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادىخواه ایران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومتهاى ایرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند».<ref>همان، ص7 - 8، پاورقى 1.m.</ref> |
ویرایش