پرش به محتوا

بوستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جز (جایگزینی متن - 'جلور' به 'جلوه‌گر')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| چاپ =3
| چاپ =3
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16915
| کتابخوان همراه نور =16915
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''بوستان'''، نخستين اثر [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شيخ مصلح‌الدين عبدالله سعدى شيرازى]] است كه كار سرودن آن در سال 655ق پايان يافته است. اين كتاب به زبان فارسی بوده و نویسنده آن را به نام اتابك ابوبكر بن سعد زنگى نوشته است.
'''بوستان'''، نخستين اثر [[سعدی، مصلح بن عبدالله|شيخ مصلح‌الدين عبدالله سعدى شيرازى]] است كه كار سرودن آن در سال 655ق پايان يافته است. اين كتاب به زبان فارسی بوده و نویسنده آن را به نام اتابك ابوبكر بن سعد زنگى نوشته است.
آنچه باعث هرچه بيشتر شدن اهميت اين اثر مى‌شود، آن است كه پندها و آرزوهاى سعدى در اين كتاب، بيش از ديگر آثار او جلوه‌گر مى‌باشد.
آنچه باعث هرچه بيشتر شدن اهميت اين اثر مى‌شود، آن است كه پندها و آرزوهاى سعدى در اين كتاب، بيش از ديگر آثار او جلوه‌گر مى‌باشد.
خط ۴۸: خط ۴۸:


[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] دست يافتن به چنين عشقى والا و معنوى- نه عشق صورى و از پى رنگ را- كه رمز تكامل روحى آدمى در آن است- چونان عارفان صاحبدل روشن ضمير، در تهذيب نفس و زدودن زنگارهاى درونى و صفاى قلب مى‌شناسد و با توجه به اهميت چنين عشقى است كه عقيده دارد:
[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] دست يافتن به چنين عشقى والا و معنوى- نه عشق صورى و از پى رنگ را- كه رمز تكامل روحى آدمى در آن است- چونان عارفان صاحبدل روشن ضمير، در تهذيب نفس و زدودن زنگارهاى درونى و صفاى قلب مى‌شناسد و با توجه به اهميت چنين عشقى است كه عقيده دارد:
{{شعر}}{{ب|''هركو شراب عشق نخوردست و درد درد''|2=''آن است كز حيات جهانش نصيب نيست ''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''هركو شراب عشق نخوردست و درد درد''|2=''آن است كز حيات جهانش نصيب نيست ''}}{{پایان شعر}}


او عشقبازى را از نفس‌پرستى جدا مى‌داند و حريم عشق معنوى را بسى بالاتر از آن مى‌شناسد كه به شهوات و تمايلات نفسانى آلوده گردد. بنابراین به اعتقاد او، حتى علمى كه انسان را به قلمرو عشق حقيقى رهنمون نشود و به خداى نرساند، چيزى جز گمراهى و جهالت نيست.
او عشقبازى را از نفس‌پرستى جدا مى‌داند و حريم عشق معنوى را بسى بالاتر از آن مى‌شناسد كه به شهوات و تمايلات نفسانى آلوده گردد. بنابراین به اعتقاد او، حتى علمى كه انسان را به قلمرو عشق حقيقى رهنمون نشود و به خداى نرساند، چيزى جز گمراهى و جهالت نيست.
خط ۶۴: خط ۶۳:
هنر [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] در اين است كه بدون آنكه سخنش از آرايه‌هاى مناسب و در خور خالى بماند، از سنگلاخ تكلّف و تصنع زمان خود بيرون آمده است.
هنر [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] در اين است كه بدون آنكه سخنش از آرايه‌هاى مناسب و در خور خالى بماند، از سنگلاخ تكلّف و تصنع زمان خود بيرون آمده است.


وى در بهريرى از آرايه‌هاى ادبى، برخلاف بسيارى ديگر از سخن‌سرايان، اندازه نگه داشته است و با آگاهى از تمام امكانات و ظرفيت‌هاى زبانى و با شناخت دقيقى كه از ويژگى‌هاى روان‌شناسى واژه‌ها و تركيب‌ها دارد، دست به آفرينش زده و تقليدپذيرترين شعرها را مى‌سرايد كه به درستى «سهل ممتنع» ناميده شده است.يكى از شگردهاى شيرين سعدى، بزينى واژه‌ها و تركيب‌هاست. ذوق سليم او در عين آنكه حكايت‌ها را به روانى و شيوايى مى‌پردازد، شايسته‌ترين واژه‌ها را نيز در پيوند با هم برمى‌گزيند و آن‌ها را چون مرواريدهاى مناسبى در رشته سخن مى‌كشد. در داستان حاتم طايى (باب دوم) مى‌خوانيم:
وى در بهره‌گيرى از آرايه‌هاى ادبى، برخلاف بسيارى ديگر از سخن‌سرايان، اندازه نگه داشته است و با آگاهى از تمام امكانات و ظرفيت‌هاى زبانى و با شناخت دقيقى كه از ويژگى‌هاى روان‌شناسى واژه‌ها و تركيب‌ها دارد، دست به آفرينش زده و تقليدپذيرترين شعرها را مى‌سرايد كه به درستى «سهل ممتنع» ناميده شده است.يكى از شگردهاى شيرين سعدى، بزينى واژه‌ها و تركيب‌هاست. ذوق سليم او در عين آنكه حكايت‌ها را به روانى و شيوايى مى‌پردازد، شايسته‌ترين واژه‌ها را نيز در پيوند با هم برمى‌گزيند و آن‌ها را چون مرواريدهاى مناسبى در رشته سخن مى‌كشد. در داستان حاتم طايى (باب دوم) مى‌خوانيم:
 
{{شعر}}{{ب|''زمين مرده و ابر گريان بر او''|2=''صبا كرده بار دگر جان در او ''}}{{ب|''به منزلگه حاتم آمد فرود''|2=''برآسود چون تشنه بر زنده‌رود''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''زمين مرده و ابر گريان بر او''|2=''صبا كرده بار دگر جان در او ''}}{{ب|''به منزلگه حاتم آمد فرود''|2=''برآسود چون تشنه بر زنده‌رود''}}{{پایان شعر}}


در اين دو بيت- به جز اينكه تصوير زيبا و زنده‌اى از بارندگى ديده مى‌شود، واژه‌هاى «مرده، گريان، جان، فرود، تشنه و زنده» به شايستگى با هم در پيوسته‌اند تا بر آهنگ معنوى بيت بيفزايند. اما آنچه از اين هم زيباتر رخ نموده، واژه زنده‌رود است. شاعر مى‌توانست مثلاًبه جاى «زنده»؛ واژه آشناى «طرف» را به كار برد و بگويد «برآسود چون تشنه بر طرف رود»، اما مى‌بينيم كه پيوند واژه «زنده» با واژه‌هاى ديگر اين دو بيت به ويژه تقابل آن با زمين مرده چگونه بيت را بركشيده است و بخش عمده واژه «فرود» (رود) با «تشنه» و «زنده رود» در پيوند است. سعدى بى‌گمان فعل «فرود آمدن» را براى همين منظور برگزيده است.
در اين دو بيت- به جز اينكه تصوير زيبا و زنده‌اى از بارندگى ديده مى‌شود، واژه‌هاى «مرده، گريان، جان، فرود، تشنه و زنده» به شايستگى با هم در پيوسته‌اند تا بر آهنگ معنوى بيت بيفزايند. اما آنچه از اين هم زيباتر رخ نموده، واژه زنده‌رود است. شاعر مى‌توانست مثلاًبه جاى «زنده»؛ واژه آشناى «طرف» را به كار برد و بگويد «برآسود چون تشنه بر طرف رود»، اما مى‌بينيم كه پيوند واژه «زنده» با واژه‌هاى ديگر اين دو بيت به ويژه تقابل آن با زمين مرده چگونه بيت را بركشيده است و بخش عمده واژه «فرود» (رود) با «تشنه» و «زنده رود» در پيوند است. سعدى بى‌گمان فعل «فرود آمدن» را براى همين منظور برگزيده است.
خط ۸۲: خط ۸۱:
{{شعر}}{{ب|''بفرمود و جستند و بستند سخت ''|2=''به خوارى فكندند در پاى تخت''}}{{ب|''قبا بست و چابك نورديد دست ''|2=''قبايش دريدند و دستش شكست''}}{{ب|''روان هر دو كس را فرستاد و خواند ''|2=''به هيبت نشست و به حرمت نشاند ''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''بفرمود و جستند و بستند سخت ''|2=''به خوارى فكندند در پاى تخت''}}{{ب|''قبا بست و چابك نورديد دست ''|2=''قبايش دريدند و دستش شكست''}}{{ب|''روان هر دو كس را فرستاد و خواند ''|2=''به هيبت نشست و به حرمت نشاند ''}}{{پایان شعر}}


در پايان مى‌توان چنين نتيجيرى نموده كه چنانچه از منظر زيبايى‌شناسى، نگاهى باريك‌بينانه به زيبايى‌هاى لفظى و شگردهاى شاعرانه [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]]، در اين اثر بيفكنيم، به روشنى درمى‌يابيم كه او در اين كتاب گران‌سنگ، افزون بر آنكه ارزش‌هاى اخلاقى و اجتماعى را، به شيرينى، باز نموده است، كلام خود را نيز با آرايه‌هاى مناسب، به شيوايى و فريبايى، آراسته و با ترفندهاى شايسته ادبى، در سخن خود رستاخيز ادبى برپا كرده است. اما زبان ساده و روان سعدى، آن‌گونه كمال يافته كه آرايه‌هاى ادبى را زير سايه خود درآورده و از خودنمايى آن‌ها پيشگيرى كرده است. از همين روى است كه ويژگی «سهل ممتنع» براى سخن سعدى، آوازه جاوادنه يافته است.
در پايان مى‌توان چنين نتيجه‌گيرى نموده كه چنانچه از منظر زيبايى‌شناسى، نگاهى باريك‌بينانه به زيبايى‌هاى لفظى و شگردهاى شاعرانه [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]]، در اين اثر بيفكنيم، به روشنى درمى‌يابيم كه او در اين كتاب گران‌سنگ، افزون بر آنكه ارزش‌هاى اخلاقى و اجتماعى را، به شيرينى، باز نموده است، كلام خود را نيز با آرايه‌هاى مناسب، به شيوايى و فريبايى، آراسته و با ترفندهاى شايسته ادبى، در سخن خود رستاخيز ادبى برپا كرده است. اما زبان ساده و روان سعدى، آن‌گونه كمال يافته كه آرايه‌هاى ادبى را زير سايه خود درآورده و از خودنمايى آن‌ها پيشگيرى كرده است. از همين روى است كه ويژگی «سهل ممتنع» براى سخن سعدى، آوازه جاوادنه يافته است.


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
خط ۹۵: خط ۹۴:
# حسن لى، كاووس، «رستاخيز سخن در بوستان»، مجله شعر، نيمه دوم زمستان 1383، شماره 40، صفحه 24 تا 31.
# حسن لى، كاووس، «رستاخيز سخن در بوستان»، مجله شعر، نيمه دوم زمستان 1383، شماره 40، صفحه 24 تا 31.


{{شعر و شاعری}}
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:


[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت]]