۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'بونهاى' به 'بهگونهاى') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را بهعنوان بهترين برمىگزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمىباشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref> | در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را بهعنوان بهترين برمىگزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمىباشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref> | ||
در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمرزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، | در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمرزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، بهگونهاى ديگر است. یکى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> | ||
نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسانهاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعينحالى كه مىتواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref> | نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسانهاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعينحالى كه مىتواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref> |
ویرایش