۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# رسالة في الخصائص النبوية، رسالهای مشتمل بر خصائص و ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم(ص) بخشی از آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7-44]</ref>. | # رسالة في الخصائص النبوية، رسالهای مشتمل بر خصائص و ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم(ص) بخشی از آن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7-44]</ref>. | ||
بخش دوم به متن کتاب اختصاص یافته است. نویسنده، کتابش را به دو بخش مقدمه و ارکان تقسیم کرده است، مقدمه کتاب از دو مبحث تشکیل شده است، بحث اول: در مورد تعریف علم بیان، نحوه تحصیل آن و هدف از این علم است... بحث دوم شناخت چیزهایی است که لفظ و کلام را از اشتباه و غلط حفظ میکند و منشأ اشتباهات را میتوان جهل به ادله | بخش دوم به متن کتاب اختصاص یافته است. نویسنده، کتابش را به دو بخش مقدمه و ارکان تقسیم کرده است، مقدمه کتاب از دو مبحث تشکیل شده است، بحث اول: در مورد تعریف علم بیان، نحوه تحصیل آن و هدف از این علم است... بحث دوم شناخت چیزهایی است که لفظ و کلام را از اشتباه و غلط حفظ میکند و منشأ اشتباهات را میتوان جهل به ادله سانه افرادیه، اعرابیه و مواقع ترکیب است و هنگامیکه شناخت به این ارکان سانه حاصل شود لفظ ازهرجهت روشن و بیعیب میشود. در اینجا محقق ادله سانه را در پاورقی با استفاده از مثالهایی آن را توضیح و شرح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/48 ر.ک: همان، ص48-50]</ref>. | ||
متن کتاب از سه رکن تشکیل شده است؛ ارکان | متن کتاب از سه رکن تشکیل شده است؛ ارکان سانه مذکور مشتمل بر فروع علم بلاغت؛ یعنی معانی، بیان و بدیع است. رکن اول از آنها، دلالات افرادیه است که متضمن سه باب است؛ اولین از آن بابها حقیقت و مجاز است، هنگامیکه اراده شود از لفظ دلالت ظاهری آن، در اصطلاح به آن حقیقت گفته میشود و هنگامیکه معنای ظاهر و متبادر آن اراده نشود، بلکه با قرینهای معنای غیر ظاهری اراده شود در اصطلاح به آن مجاز گفته میشود و بر کنایه و استعاره و تمثیل تقسیم میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35459/1/51 ر.ک: همان، ص51-59]</ref>. | ||
باب دوم در دو فصل است که فصل اول آن پیرامون بیان فرق بین جملات اسمیه و فعلیه است که با ذکر مثالهایی از قرآن و غیر قرآن به توضیح این باب پرداخته است. نویسنده در فصل دوم، در ضمن تعریف واژگان نکره و معرفه، فرق بین این دو را به معرض نمایش گذاشته است، معرفه آن اسمی است که دلالت بر شیئی معین و شناخته شدهای میکند و نکره آن اسمی است دلالت بر شیء نامعلوم میکند. همانطور که معارف در مراتب تعریف خود متفاوت هستند همینطور نکرهها نیز در مراتب تنکیر متفاوت هستند. | باب دوم در دو فصل است که فصل اول آن پیرامون بیان فرق بین جملات اسمیه و فعلیه است که با ذکر مثالهایی از قرآن و غیر قرآن به توضیح این باب پرداخته است. نویسنده در فصل دوم، در ضمن تعریف واژگان نکره و معرفه، فرق بین این دو را به معرض نمایش گذاشته است، معرفه آن اسمی است که دلالت بر شیئی معین و شناخته شدهای میکند و نکره آن اسمی است دلالت بر شیء نامعلوم میکند. همانطور که معارف در مراتب تعریف خود متفاوت هستند همینطور نکرهها نیز در مراتب تنکیر متفاوت هستند. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
صنف چهارم تطبیق است که تکافؤ هم نامیده میشود، و آن این است که یک شیء با ضدش آورده شود مانند «قلیل» و «کثیر» در این قول خداوند: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه:82)؛ ترجمه: ازاینپس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست میآوردند، بسیار بگریند. | صنف چهارم تطبیق است که تکافؤ هم نامیده میشود، و آن این است که یک شیء با ضدش آورده شود مانند «قلیل» و «کثیر» در این قول خداوند: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه:82)؛ ترجمه: ازاینپس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست میآوردند، بسیار بگریند. | ||
صنف پنجم لزوم ما لا یلزم است و آن این است که در دو بیت شعر یا دو فاصله نثر یا بیشتر از آن اجرا میشود - آن است كه حرف پیش از حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) در شعر یا پیش از آخرین حرف فاصله در نثر، در هر دو مساوی باشد؛ | صنف پنجم لزوم ما لا یلزم است و آن این است که در دو بیت شعر یا دو فاصله نثر یا بیشتر از آن اجرا میشود - آن است كه حرف پیش از حرف روی (آخرین حرف اصلی قافیه) در شعر یا پیش از آخرین حرف فاصله در نثر، در هر دو مساوی باشد؛ بونهای كه قواعد علم قافیه آن را نمیطلبد. مثل آیه شریفه «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاٰ تَقْهَرْ* وَ أَمَّا السّٰائِلَ فَلاٰ تَنْهَر» (ضحی، 9-10) که باید فلا تقهره و فلا تنهره باید میشد و در اینجا حرف راء بهمنزله روی است و آمدن هاء لازم نیست. | ||
صنف ششم تضمین مزدوج است و آن بدین معناست که گوینده در کلام خود، دو یا چند لفظ بیاورد که در آن سجع و قافیه رعایت شده باشد؛ مانند قول خداوند: «وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ» ﴿نمل، 22﴾. | صنف ششم تضمین مزدوج است و آن بدین معناست که گوینده در کلام خود، دو یا چند لفظ بیاورد که در آن سجع و قافیه رعایت شده باشد؛ مانند قول خداوند: «وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ» ﴿نمل، 22﴾. |
ویرایش