۱۴۴٬۸۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می گ' به ' میگ') |
||
| (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |اوایل قرن هشتم | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |ماوراءالنهر | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |803ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" | | | data-type="authorWritings" |[[دیوان کمال خجندی]] | ||
[[دیوان اشعار کمال خجندی]] | |||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE12127AUTHORCODE | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE12127AUTHORCODE<br> | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''کمالالدین مسعود خجندی''' (اوایل قرن هشتم - 803ق)، متخلص به کمال، و مشهور به شیخ کمال، از شاعران نامدار و عارفان بزرگوار قرن هشتم هجری است که با [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]] و شیرین مغربی، معاصر بوده است. | |||
==ولادت و تحصیلات== | |||
شیخ کمالالدین مسعود خجندی در خجند، از سرزمین باستانی ایران، در ماوراءالنهر زاده شد. تاریخ دقیق ولادتش معلوم نیست، اما از مضامین و اشارت بعضی اشعارش و با قرائن، تولد وی را در اوایل قرن هشتم فرض کردهاند<ref>ر.ک: خجندی، کمال، صفحه دو</ref>. | |||
وی پس از تحصیلات مقدماتی و طی دوره جوانی، به جهانگردی پرداخت و در این سفرها به شرف زیارت خانه خدا نائل گشت. پس از زیارت کعبه، رخت سفر به دیار آذربایجان کشید. چون آب و هوای آذربایجان با نهاد وی مناسب بود و مردم این دیار به عرفان گرایش خاص داشتند، در تبریز مقیم گشت<ref>ر.ک: مجرد قمشهای، سید احمدرضا، ص36</ref>. | |||
هنگام اقامت او در تبریز، به فرمان سلطان حسین جلایر، باغ و خانقاهی برای وی مهیا کردند که در آن سکونت گزید و به عبادت مشغول گشت و تا واپسین دم حیات، در این باغ زیبا به سر برد. این باغ در دامنه «ولیانکوه» واقع است و وی در همان جا دفن شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
==شیخ کمال و سفر به شهر«سرای»== | |||
زمانی که خجندی در تبریز بود، لشکر توقتمش خان از «دربند» قصد تبریز کرد و پس از فتح آن دیار، شیخ را به فرمان منکوحه خان، به دیار دشت قبچاق به شهر «سرای» بردند و مدت چهار سال شیخ در آن شهر بود و اکابر، مرید او شدند<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
شیخ کمال یورش لشکر توقتمش خان را به تبریز و عزل امیر ولی و فرهادآقا را در این قطعه طنز، یادآور میشود: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''گفت فرهادآقا به میر ولی''|2='' که رشیدیه را کنیم آباد''}} | |||
{{ب|''زر به تبریزیان به آجر و سنگ''|2='' بدهیم از برای این بنیاد''}} | |||
{{ب|''بود مسکین به شغل کوهکنی''|2='' که ز موران کوه و دشت زیاد''}} | |||
{{ب|''لشکر پادشاه توقتمش''|2='' آمد و هاتف این ندا درداد''}} | |||
{{ب|''لعل شیرین به کام خسرو شد''|2='' کوه بیهوده میکند فرهاد''<ref>ر.ک: همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
باآنکه شیخ کمال در شهر «سرای» خوش بود، دختر نیکاخترش میل بیاندازه به تبریز داشت، و لذا شیخ پس از چهار سال از «سرای» بیرون آمد و به تبریز برگشت<ref>ر.ک: همان، ص36-37</ref>. | |||
==شیخ کمال خجندی و خواجه حافظ شیرازی== | |||
شیخ کمال بخشی از زندگیاش را با عرفان خاص خویش و با ارشاد در تبریز گذراند و تحت حمایت سلطان حسین جلایر بود؛ درحالیکه خواجه حافظ نیز نزد سلطان احمد جلایر میزیست. سلطان حسین و سلطان احمد از پسران شیخ اویس جلایری بودند و در نتیجه پیوستگی سلطنت این دو برادر از آل جلایر، شیخ کمال از سخنان عارفانه و اشعار حافظ بهره برده، محظوظ میشد<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. | |||
زمانی که حافظ غزل شیخ کمال را به مطلع: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم''|2='' میگلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
دید، از آن استقبال کرد و غزل زیبایی به مطلع: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم''|2='' فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
را سرود که زیباتر و عارفانهتر است<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
امیر نظامالدین علیشیر نوایی در «تذكرة مجالس النفائس» مینویسد: «بعضی از عرفا که به صحبت شیخ کمال و خواجه حافظ رسیدهاند، گفتهاند که صحبت شیخ بهتر از شعر اوست و شعر حافظ بهتر از صحبت او»<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
==شیخ کمال خجندی و شیرین مغربی== | |||
محمد شیرین مغربی از شاعران متصوف ایران است و چون به جهانگردی پرداخته و در بعضی سیاحات، به دیار مغرب رسید، شهرتش به «مغربی» است. همه نویسندگان در شرح حال وی این وجه تخلص را بیان کردهاند. | |||
آن ماری شیمل در مقدمه بر دیوان محمد شیرین مغربی از قول یان ریپکا ارتباط او را با کمال خجندی ذکر میکند و معتقد است که مغربی به عللی با وی چندان همسخنی نداشته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
در کتب تراجم آمده است که میرانشاه، پسر تیمور و والی آذربایجان، چند گاهی مرید مغربی بود، اما پسازآنکه با شیخ کمال خجندی ملاقات نمود و به مراتب معنوی او پی برد، ارادت خود را از مغربی به شیخ کمال خجندی منتقل کرد و همین امر سبب کدورت مغربی از کمال شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
==شیخ کمال خجندی و معاذی تبریزی== | |||
معاذی تبریزی از سخنوران اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری است که اردشیر نام داشت و تخلصش «معاذی» بود. شیخ کمال خجندی با وی دوستی و پیوند داشته و در شعر او را ستوده و او را از نسل معاذ بن جبل، از یاران پیامبر(ص) دانسته است. شیخ کمال گوید: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ای آنکه به فن شاعری بی بدلی''|2='' استاد قصیدهای و پیر غزلی''}} | |||
{{ب|''داری سخن بلند بر اصل متین''|2='' آری چو تو از نسل معاذ جبلی''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
معاذی نیز ضمن اشاره به علو مقام کمال خجندی، به عنایت میرانشاه به شیخ کمال اشاره دارد: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''شیخ مرشد کمال ملت و دین''|2='' دوش میگفت رمزی از سر حال''}} | |||
{{ب|''که شهنشاه میر میرانشاه''|2='' پادشاهی است بس فرشته خصال''}} | |||
{{ب|''در جوابش جمال دین صوفی''|2='' گفت او خسروی است فرخفال''}} | |||
{{ب|''بعد از آن در میان معاذی گفت''|2='' پادشاهی است با جمال و کمال''<ref>ر.ک: همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
کمال خجندی در دیوان خود به طرز مطایبه از معاذی یاد کرده، گوید: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دعای من این است در هر نمازی''|2='' به خلوت که یا ملجئی یا ملاذی''}} | |||
{{ب|''نگهدار اصحاب ذوق و طرب را''|2='' ز چنگ ملاطی و شعر معاذی''<ref>ر.ک: همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
==وفات== | |||
تاریخ وفات وی را مختلف نوشتهاند، ولیکن آنچه صحیحتر یاد شده، سال 803ق، است<ref>ر.ک: خجندی، کمال، صفحه دو</ref>. | |||
==پانویس == | |||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
# خجندی، کمال، «دیوان کمال خجندی»، تصحیح و مقابله احمد کرمی، تهران، انتشارات ما، چاپ اول، 1372. | |||
#[[:noormags:18459|مجرد قمشهای، سید احمدرضا، «شاعر عارف کمال خجندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کیهان فرهنگی، بهمن 1377، شماره 149 (2 صفحه، از 36 تا 37)]]. | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[دیوان کمال خجندی]] | |||
[[دیوان کمالالدین مسعود خجندی]] | |||
[[دیوان اشعار کمال خجندی]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||