۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مآ' به 'مآ') |
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
اشرف عبدالمقصود در ادامه مقدمه، شرححال ابن جوزی و پسرش ابوالقاسم بدرالدین علی بن جوزی را بهاختصار با ذکر اسم، نسب، مولد، وفات، اساتید و شاگردان و تألیفات هر یک مورد بررسی قرار داده است. در انتهای آن نیز تذکر داده که برخی ابوالقاسم علی را با برادرش اشتباه گرفتهاند و گمان کردهاند که او در واقعه تتار کشته شده درحالیکه آنکه در آن واقعه کشته شد برادرش یوسف محیالدین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>. | اشرف عبدالمقصود در ادامه مقدمه، شرححال ابن جوزی و پسرش ابوالقاسم بدرالدین علی بن جوزی را بهاختصار با ذکر اسم، نسب، مولد، وفات، اساتید و شاگردان و تألیفات هر یک مورد بررسی قرار داده است. در انتهای آن نیز تذکر داده که برخی ابوالقاسم علی را با برادرش اشتباه گرفتهاند و گمان کردهاند که او در واقعه تتار کشته شده درحالیکه آنکه در آن واقعه کشته شد برادرش یوسف محیالدین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>. | ||
ابن جوزی مقدمه اثرش را با حمد الهی و ذکر آیه چهلم سوره ابراهیم -که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خود و فرزندانش را برپادارنده نماز قرار بدهد- آغاز کرده است. سپس انگیزه خود از نگارش رساله را | ابن جوزی مقدمه اثرش را با حمد الهی و ذکر آیه چهلم سوره ابراهیم -که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خود و فرزندانش را برپادارنده نماز قرار بدهد- آغاز کرده است. سپس انگیزه خود از نگارش رساله را اینگونه توضیح میدهد: چون شرف ازدواج و طلب فرزند را دانستم، قرآن را ختم کردم و از خداوند مسئلت نمودم که ده فرزند به من عنایت کند؛ پس خداوند به من پنج پسر و پنج دختر عطا کرد. از دختران دو تن مردند و از پسران نیز چهار تن مردند و تنها ابوالقاسم باقی ماند. پس از خداوند خواستم که او را خلف صالح قرار دهد. سپس در او به استعداد تلاش در طلب علم پی بردم؛ پس این رساله را برای او نوشتم تا او را به پیمودن راه خود در کسب علم تشویق و به پناه بردن به توفیق دهنده متعال راهنمایی کنم. با علم به اینکه کسی را که او توفیق دهد خوار نمیشود و کسی را که او ارشاد کند گمراه نمیشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/25 ر.ک: همان، ص27-25]</ref>. | ||
وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده مینویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه بهمقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه میکنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>. | وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده مینویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه بهمقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه میکنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید میکند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم میداند. پسازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید میکند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد میدانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا میبرند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت میدهند و مقصد موردنظر همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>. | او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید میکند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم میداند. پسازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید میکند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد میدانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا میبرند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت میدهند و مقصد موردنظر همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>. | ||
اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگترین دلیل بر صداقت رسولالله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سورهای مانند سورههای آن عاجز هستند. آنگاهکه وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر | اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگترین دلیل بر صداقت رسولالله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سورهای مانند سورههای آن عاجز هستند. آنگاهکه وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر اینگونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. پسازآن باید وضو، نماز، زکات، حج و دیگر واجبات را بشناسد و عمل کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. | ||
ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر میکنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علمآموزی مشاهده کنی. او البته اینها را تدبیر خداوند نسبت به خود میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>. در بخشی از این فصل مینویسد: کودکان به دجله میرفتند و بر پل آن تفریح میکردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علمآموزی مشغول میشدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. | ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر میکنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علمآموزی مشاهده کنی. او البته اینها را تدبیر خداوند نسبت به خود میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>. در بخشی از این فصل مینویسد: کودکان به دجله میرفتند و بر پل آن تفریح میکردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علمآموزی مشغول میشدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. |
ویرایش