۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'خا' به 'خا') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =12367 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
فخر رازی نیز این خبر را به عنوان نهمین دلیل بر خلافت ابوبکر آورده است. وی چنین استدلال میکند که پیامبر(ص) او را در ایام مرض موت او را در نماز جانشین خود نمود و او را از این سمت عزل نکرد، پس واجب بود که بعد از مرگش هم، جانشین او در نماز باقی بماند و هنگامیکه خلافتش در نماز ثابت شد خلافتش در سایر امور هم ثابت است چراکه کسی قائل به تفاوت میان آنها نشده است<ref>ر.ک: همان، ص70</ref> | فخر رازی نیز این خبر را به عنوان نهمین دلیل بر خلافت ابوبکر آورده است. وی چنین استدلال میکند که پیامبر(ص) او را در ایام مرض موت او را در نماز جانشین خود نمود و او را از این سمت عزل نکرد، پس واجب بود که بعد از مرگش هم، جانشین او در نماز باقی بماند و هنگامیکه خلافتش در نماز ثابت شد خلافتش در سایر امور هم ثابت است چراکه کسی قائل به تفاوت میان آنها نشده است<ref>ر.ک: همان، ص70</ref> | ||
دیگر علمای اهل سنت نیز با عبارات مختلف همینگونه استدلال کردهاند که نویسنده اینگونه پاسخ میدهد: بر فرض صحت این حدیث، دلالت بر امامت کبری و خلافت عظمی نمیکند چراکه نبی(ص) به هنگام خروج از مدینه ابن اممکتوم را برای امامت جانشین خویش نمود. ابوداود در سننش، بابی را با عنوان «باب امامة الاعمی» قرار داده و این خبر را در آن روایت کرده است. آیا کسی به این دلیل که در نماز جانشین پیامبر(ص) قائل به امامت ابن اممکتوم شده است؟ جالب آنکه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] –ملقب به | دیگر علمای اهل سنت نیز با عبارات مختلف همینگونه استدلال کردهاند که نویسنده اینگونه پاسخ میدهد: بر فرض صحت این حدیث، دلالت بر امامت کبری و خلافت عظمی نمیکند چراکه نبی(ص) به هنگام خروج از مدینه ابن اممکتوم را برای امامت جانشین خویش نمود. ابوداود در سننش، بابی را با عنوان «باب امامة الاعمی» قرار داده و این خبر را در آن روایت کرده است. آیا کسی به این دلیل که در نماز جانشین پیامبر(ص) قائل به امامت ابن اممکتوم شده است؟ جالب آنکه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] –ملقب به شیخالاسلام- اعتراف کرده که چنین نیست هر کسی که در زمان حیات پیامبر(ص) بر تعدادی از امت جانشین آن حضرت بوده است، صلاحیت جانشینی پس از رحلت آن حضرت را نیز داشته باشد؛ همچنانکه ابن اممکتوم نابینا در زمان حیات جانشین آن حضرت شد اما صلاحیت خلافت پس از مرگ را نداشت و بشیر بن عبدالمنذر و دیگران نیز اینگونه بودند<ref>ر.ک: همان، ص75- 74؛ حسینی میلانی، سید علی، ص112-111</ref> | ||
نویسنده در انتهای کتاب پس از بررسی مهمترین و صحیحترین احادیثی که در این زمینه نقل شده است چنین نتیجه میگیرد: «هیچ حدیثی را نیافتیم که مورد پذیرش باشد و بتوان در چنین قضیهای قطعی بدان تکیه کرد؛ زیرا که راویان آن احادیث یا ضعیف یا مدلس یا ناصبی یا عثمانی و یا خارجی هستند. با این حال، وجود این حدیث در صحاح سودی نمیبخشد و پذیرش همه، این احادیث را، فایدهای ندارد. آنگاه با چشمپوشی از سند آنها، متن و دلالت آنها را مورد بررسی قرار دادیم و با توجه به اینکه این قضیه یک قضیه بیش نبوده و تکرار نشده است –آنسان که شافعی و دیگر بزرگان فقه و حدیث که پیرو سخن او هستند به آن تصریح کردهاند- ما آن احادیث را متناقض و گوناگون یافتیم که یکدیگر را تکذیب میکردند، بهگونهای که هیچ وجه جمعی برای آنها ممکن نبود<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص172-171؛ متن کتاب، ص114- 113</ref> | نویسنده در انتهای کتاب پس از بررسی مهمترین و صحیحترین احادیثی که در این زمینه نقل شده است چنین نتیجه میگیرد: «هیچ حدیثی را نیافتیم که مورد پذیرش باشد و بتوان در چنین قضیهای قطعی بدان تکیه کرد؛ زیرا که راویان آن احادیث یا ضعیف یا مدلس یا ناصبی یا عثمانی و یا خارجی هستند. با این حال، وجود این حدیث در صحاح سودی نمیبخشد و پذیرش همه، این احادیث را، فایدهای ندارد. آنگاه با چشمپوشی از سند آنها، متن و دلالت آنها را مورد بررسی قرار دادیم و با توجه به اینکه این قضیه یک قضیه بیش نبوده و تکرار نشده است –آنسان که شافعی و دیگر بزرگان فقه و حدیث که پیرو سخن او هستند به آن تصریح کردهاند- ما آن احادیث را متناقض و گوناگون یافتیم که یکدیگر را تکذیب میکردند، بهگونهای که هیچ وجه جمعی برای آنها ممکن نبود<ref>ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، ص172-171؛ متن کتاب، ص114- 113</ref> |
ویرایش