۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - 'یی' به 'یی') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم میپردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار میکند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوهگر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح میکند و بیان میدارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش میگذارد، در این مسئله نیز شاهکاری از خود بنیان نهاده است؛ وی نظریه خود را در وجود ذهنی و حل معمای آن با یک مقدمه منطقی اثبات میکند. این مقدمه نهتنها در اینجا بلکه در بسیاری از مسائل حساسیت دارد. | بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم میپردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار میکند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوهگر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح میکند و بیان میدارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش میگذارد، در این مسئله نیز شاهکاری از خود بنیان نهاده است؛ وی نظریه خود را در وجود ذهنی و حل معمای آن با یک مقدمه منطقی اثبات میکند. این مقدمه نهتنها در اینجا بلکه در بسیاری از مسائل حساسیت دارد. | ||
موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگیهای وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمیپذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض بهطورکلی در محل موجود تحقق | موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگیهای وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمیپذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض بهطورکلی در محل موجود تحقق مییابد درصورتیکه شخصیت وجود هرگز به موضوعی بستگی ندارد بلکه باید گفت موجودیت هر موضوعی در پرتو نور وجود میسر است<ref>ر.ک: همان، ص34-88</ref>. | ||
موضوع بخش بعدی امکان است. امکان یکی از اصطلاحات متداول در فلسفه است که به معانی مختلفی آورده شده است: | موضوع بخش بعدی امکان است. امکان یکی از اصطلاحات متداول در فلسفه است که به معانی مختلفی آورده شده است: | ||
# امکان عام یا عامی: به معنای سلب ضرورت جهت مخالف قضیه؛ | # امکان عام یا عامی: به معنای سلب ضرورت جهت مخالف قضیه؛ | ||
# امکان خاص: به معنای سلب ضرورت طرفین مخالف و موافق؛ | # امکان خاص: به معنای سلب ضرورت طرفین مخالف و موافق؛ | ||
# امکان اخص: این عنوان بر سلب ضرورت ذاتی و وصفی و وقتی صادق است بدین قرار که اگر مفهوم وصفی را با ذات و طبیعت کلی مقایسه نمودیم و نتیجه مقایسه این شد که هرگونه ایجاب و اقتضایی میان آن طبیعت و وصف منتفی است یعنی نه ضرورت ذاتی و نه وقتی و نه وصفی دارد، آنگاه امکان اخص تحقق | # امکان اخص: این عنوان بر سلب ضرورت ذاتی و وصفی و وقتی صادق است بدین قرار که اگر مفهوم وصفی را با ذات و طبیعت کلی مقایسه نمودیم و نتیجه مقایسه این شد که هرگونه ایجاب و اقتضایی میان آن طبیعت و وصف منتفی است یعنی نه ضرورت ذاتی و نه وقتی و نه وصفی دارد، آنگاه امکان اخص تحقق مییابد؛ | ||
# امکان استعدادی: استعداد ازآنجهت که زمینه کمالات و ترقیات موردنظر است امکان استعدادی نامیده میشود؛ | # امکان استعدادی: استعداد ازآنجهت که زمینه کمالات و ترقیات موردنظر است امکان استعدادی نامیده میشود؛ | ||
# امکان وقوعی: چیزی است که از فرض وقوع آن محال لازم نیاید در مقابل محال وقوعی؛ | # امکان وقوعی: چیزی است که از فرض وقوع آن محال لازم نیاید در مقابل محال وقوعی؛ | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
# تقدم و تأخر دهری<ref>ر.ک: همان، ص95-102</ref>. | # تقدم و تأخر دهری<ref>ر.ک: همان، ص95-102</ref>. | ||
حمل و اقسام آن از جمله مباحثی است که نویسنده بهطور مفصل در این کتاب به آن پرداخته است. مؤلف بیان میدارد هر جا که اتحاد و هوهویت اتفاق بیافتد حمل صحیح و شایسته خواهد بود و هر جا کثرت و افتراق حاصل شود مغایرت و تقابل و در نهایت صحت سلب قطعیت | حمل و اقسام آن از جمله مباحثی است که نویسنده بهطور مفصل در این کتاب به آن پرداخته است. مؤلف بیان میدارد هر جا که اتحاد و هوهویت اتفاق بیافتد حمل صحیح و شایسته خواهد بود و هر جا کثرت و افتراق حاصل شود مغایرت و تقابل و در نهایت صحت سلب قطعیت مییابد<ref>ر.ک: همان، ص113-115</ref>. | ||
از دیگر مباحث کتاب موضوع کثرت، مغایرت و تقابل است. نقطه مقابل وحدت، کثرت است که مغایرت از عوارض و متعلقات ذاتی آن است و دو شیئی متغایر که در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند و اجتماع آنها در محل واحد و در زمان واحد از جهت واحد ممکن نیست اصطلاحاً متقابلین گفته میشود و بدین ترتیب کثرت منشأ اصلی مغایرت و مغایرت مقسم انواع تقابل خواهد بود. | از دیگر مباحث کتاب موضوع کثرت، مغایرت و تقابل است. نقطه مقابل وحدت، کثرت است که مغایرت از عوارض و متعلقات ذاتی آن است و دو شیئی متغایر که در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند و اجتماع آنها در محل واحد و در زمان واحد از جهت واحد ممکن نیست اصطلاحاً متقابلین گفته میشود و بدین ترتیب کثرت منشأ اصلی مغایرت و مغایرت مقسم انواع تقابل خواهد بود. |
ویرایش