۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هآ' به 'هآ') |
جز (جایگزینی متن - 'نخ' به 'نخ') |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
این ابیات هم او را از قائل بودن به | این ابیات هم او را از قائل بودن به انسانخدایی تبرئه میکند و نیز احیانا نشاندهنده رسیدن او در سیر روحیاش در مراحل بالاتری، به «صحو بعد المحو» است. چون در این ابیات متوجه است که همزمان هم شاهنشه اعظم است و هم گدای کشور نیستی و هرچه دارد از دولت زلف یار است.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | ||
وی قصیدهای با مضمون استغفار از درگاه الهی دارد و روشن است که تضرع و استغفار از درگاه الهی با ادعای خدایی خود یا نوع انسان قابل جمع نیست. معمولا حالات شدید روحی در غزل بیان میشود و حالات متوسط در قصیده، ولذا قصیده محل بیان حال سکر و دلال یا فنا نیست: | وی قصیدهای با مضمون استغفار از درگاه الهی دارد و روشن است که تضرع و استغفار از درگاه الهی با ادعای خدایی خود یا نوع انسان قابل جمع نیست. معمولا حالات شدید روحی در غزل بیان میشود و حالات متوسط در قصیده، ولذا قصیده محل بیان حال سکر و دلال یا فنا نیست: | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
{{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. | {{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>. | ||
نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] بهخاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کردهاند. انتساب | نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] بهخاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کردهاند. انتساب انسانخدایی به [[نسیمی، عمادالدين|نسیمی]] غیر قابل توجیه است. وی انسان را بزرگترین مظهر الهی در خلقت میداند که کون و مکان گنجایی عظمت او را ندارد. بیان وحدت وجود معمولا به کلمات شبههانگیزی میانجامد که شطح نامیده میشود و برخی تعبیرات نسیمی را باید از همین سنخ دانست و اصولا زبان عرفا با سایر زبانها متفاوت است و همین امر موجب عدم درک تعبیرات آنها شده و از این جهت است که برخی آنها را متهم به کفر و الحاد میکنند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش