۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تخ' به 'تخ') |
جز (جایگزینی متن - 'هن' به 'هن') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ابن اسفندیار در باب دوم از قسم اول، درباره محدوده جغرافیایی آن دوره طبرستان و بنیاد شهرها اطلاعات مفیدی میدهد. اهمیت این باب در ذکر بناها و مکانهایی است که در زمان مؤلف آباد بوده، اما اینک جز نامی از آنها باقی نمانده است و نیز در بهکار بردن اشعار و حکایات عربی و فارسی است. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفندیار]] در این باب، از اساطیر سود جسته و بنیانگذار شهرها را برخی از شخصیتهای اسطورهای دانسته است. وی به شهر آمل بیشتر از شهرهای دیگر پرداخته است. این باب با ذکر شمهای از خراج طبرستان در زمان طاهریان پایان میپذیرد. در باب سوم - که درباره عجایب طبرستان است - مؤلف بیشتر از ابواب دیگر از امثال و حکم و اساطیر استفاده کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | ابن اسفندیار در باب دوم از قسم اول، درباره محدوده جغرافیایی آن دوره طبرستان و بنیاد شهرها اطلاعات مفیدی میدهد. اهمیت این باب در ذکر بناها و مکانهایی است که در زمان مؤلف آباد بوده، اما اینک جز نامی از آنها باقی نمانده است و نیز در بهکار بردن اشعار و حکایات عربی و فارسی است. [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفندیار]] در این باب، از اساطیر سود جسته و بنیانگذار شهرها را برخی از شخصیتهای اسطورهای دانسته است. وی به شهر آمل بیشتر از شهرهای دیگر پرداخته است. این باب با ذکر شمهای از خراج طبرستان در زمان طاهریان پایان میپذیرد. در باب سوم - که درباره عجایب طبرستان است - مؤلف بیشتر از ابواب دیگر از امثال و حکم و اساطیر استفاده کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | ||
باب چهارم - که درباره اکابر، علما، اطبا، حکما و شاعران است - آشفته است و افتادگیهای بسیار دارد؛ از جمله قسمت مربوط به اصفهبدان افتاده است. در این باب، مؤلف واقعبینانه و بدون تعصب، کردار حاکمان طبرستان، بهویژه مازیار و اسپهبدخورشید و اسماعیل بن احمد سامانی و حاکمان دیگر نقاط را ارزیابی کرده است. مضامین این باب و گزارش [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفندیار]] از احوال علما و زهاد و سادات علوی، حاکی از گرایش و اعتقاد وی به تشیع است؛ هرچند در بررسی جنبشهای علوی در طبرستان، به مباحث اعتقادی وارد نشده و از بررسی رویدادهای این دوره و داوری درباره آنها پرهیز و فقط به ذکر وقایع بسنده کرده است. ابن اسفندیار در جایجای کتاب افزون بر تمجید از سلوک و منش باوندیان، از اهل بیت پیامبر(ص) | باب چهارم - که درباره اکابر، علما، اطبا، حکما و شاعران است - آشفته است و افتادگیهای بسیار دارد؛ از جمله قسمت مربوط به اصفهبدان افتاده است. در این باب، مؤلف واقعبینانه و بدون تعصب، کردار حاکمان طبرستان، بهویژه مازیار و اسپهبدخورشید و اسماعیل بن احمد سامانی و حاکمان دیگر نقاط را ارزیابی کرده است. مضامین این باب و گزارش [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفندیار]] از احوال علما و زهاد و سادات علوی، حاکی از گرایش و اعتقاد وی به تشیع است؛ هرچند در بررسی جنبشهای علوی در طبرستان، به مباحث اعتقادی وارد نشده و از بررسی رویدادهای این دوره و داوری درباره آنها پرهیز و فقط به ذکر وقایع بسنده کرده است. ابن اسفندیار در جایجای کتاب افزون بر تمجید از سلوک و منش باوندیان، از اهل بیت پیامبر(ص) بهنیکی یاد کرده و بهمناسبتهای مختلف درباره امامان شیعه، گزارشهایی را با سیاق شیعی آورده است. در همین باب، از قصیده رشیدالدین وطواط در مدح شاه غازی (متوفی 560ق) ابیاتی را آورده است. او در این باب، از مجلد سوم کتاب نام میبرد که درباره باوندیان، بهویژه اردشیر بن حسن است. چون تاریخ طبرستان با دوره این اصفهبد و پسرش، رستم، پایان مییابد، معلوم میشود که بیش از سه مجلد نبوده و منظور ابن اسفندیار از قسم آخر، قسمت سوم بوده است. بقیه قسمتهای این باب، درباره علما، معاریف و ذکر آثار آنان است. بسیاری از این آثار از بین رفته است و فقط از کتاب ابن اسفندیار میتوان به وجود آنها در آن روزگار پی برد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان، ص227-228]</ref>. | ||
ابن اسفندیار از حکیمان و شاعران طبرستان نیز نام برده است. از اینجا به بعد، وی اطلاعات ارزشمندی از حاکمان طبرستان، ظهور آلبویه، آل وشمگیر و باوندیان به دست میدهد، سپس به رویدادهای طبرستان، از چگونگی ورود «لشکر اسلام» به طبرستان و حوادث آن عصر تا اواخر سده دوم، میپردازد و از برخی از والیان عرب در طبرستان نام میبرد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | ابن اسفندیار از حکیمان و شاعران طبرستان نیز نام برده است. از اینجا به بعد، وی اطلاعات ارزشمندی از حاکمان طبرستان، ظهور آلبویه، آل وشمگیر و باوندیان به دست میدهد، سپس به رویدادهای طبرستان، از چگونگی ورود «لشکر اسلام» به طبرستان و حوادث آن عصر تا اواخر سده دوم، میپردازد و از برخی از والیان عرب در طبرستان نام میبرد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=7242&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش