۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'هل' به 'هل') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همچون دیگر فیلسوفان، انسان را موجودی مرکب از روح و جسم میداند؛ لیکن نکته بدیعی که در نظر وی وجود دارد و در دیدگاه فیلسوفان یونان و نوافلاطونی نیست، این است که او میگوید: روح آدمی از عالم امر (یعنی از سنخ ملکوت) و جسم وی از عالم خلق (طبیعت) است و بدیهی است که اصطلاح «امر و خلق»، یک اصطلاح دینی در اسلام است؛ بنابراین [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درصدد تبیین عقلانی اصول اساسی دین است. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همچون دیگر فیلسوفان، انسان را موجودی مرکب از روح و جسم میداند؛ لیکن نکته بدیعی که در نظر وی وجود دارد و در دیدگاه فیلسوفان یونان و نوافلاطونی نیست، این است که او میگوید: روح آدمی از عالم امر (یعنی از سنخ ملکوت) و جسم وی از عالم خلق (طبیعت) است و بدیهی است که اصطلاح «امر و خلق»، یک اصطلاح دینی در اسلام است؛ بنابراین [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] درصدد تبیین عقلانی اصول اساسی دین است. | ||
وی مینویسد: وجود تو (انسان) از دو گوهر و ذات تشکیل شده است: یکی دارای شکل و صورت، کیفیت، کمیت، حرکت و سکون، مکان و تجزیهپذیر است و دیگری فاقد صفات یادشده و | وی مینویسد: وجود تو (انسان) از دو گوهر و ذات تشکیل شده است: یکی دارای شکل و صورت، کیفیت، کمیت، حرکت و سکون، مکان و تجزیهپذیر است و دیگری فاقد صفات یادشده و بهلحاظ ذات مغایر با اولی است و تنها نیروی عقل آن را میفهمد و نیروی وهم از آن روی میگرداند. بُعد دوم وجود انسان، یعنی روح و نفس ناطقه را تنها عقل ادارک میکند و چون وهم و خیال مقامشان پستتر از مقام روح است، توان ادراک حقیقت آن را ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41303/85 ر.ک: بهارنژاد، زکریا، ص85]</ref>. | ||
نویسنده در ادامه به نقل از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در شرح اتصال فرشته به رسول در هنگام وحی کردن به وی، میگوید: فرشته دو ذات دارد: | نویسنده در ادامه به نقل از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در شرح اتصال فرشته به رسول در هنگام وحی کردن به وی، میگوید: فرشته دو ذات دارد: |
ویرایش